• فارسی
  • العربية
  • English
  • اردو
  • فروشگاه اینترنتی
  • ارسال سوال

امروز : پنج شنبه, 5 خرداد , 1401

صفحه ورود

آیا گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟ بستن
ورود نسخه قدیم ارسال سوال

نمایش منو

    • خانه
    • آشنایی با استاد
    • سخنرانی ها
      • سخنرانی اخلاقی
      • سخنرانی عرفانی
      • شرح ادعیه و احادیث
    • متون عرفانی
      • کشکول المطالب
      • رسائل عرفانی
      • نامه ها و گفتگوها
      • اشعار عرفانی
      • عرفان در کلام رهبری
      • واژه های عرفانی
    • شرح درس
      • المطالب السلوکیه
      • منازل السائرین
      • مصباح الشریعه
      • قوت القلوب
      • رسالۀ لب اللباب
      • دعاي مكارم الاخلاق
    • ارسال سوال
      • گلچيني از پرسش و پاسخ
      • اطلاعیه عدم پذیرش شاگرد سلوکی
    • کتابخانه
      • آثار و تالیفات استاد
      • آثاری درباره استاد
      • کتب مورد توصیه ی استاد
    • عرفان بانوان
    • مباحث فقهی
    • خاطرات
    • دیدار با علما
    • مقالات
    • مصاحبه و رسانه
    • کلیپ تصویری
    • نگارخانه
    • اخبار
    • فروشگاه
  • خانه
  • آشنایی با استاد
  • سخنرانی ها
    • سخنرانی اخلاقی
    • سخنرانی عرفانی
    • شرح ادعیه و احادیث
  • متون عرفانی
    • کشکول المطالب
    • رسائل عرفانی
    • نامه ها و گفتگوها
    • اشعار عرفانی
    • عرفان در کلام رهبری
    • واژه های عرفانی
  • شرح درس
    • المطالب السلوکیه
    • منازل السائرین
    • مصباح الشریعه
    • قوت القلوب
    • رسالۀ لب اللباب
    • دعاي مكارم الاخلاق
  • ارسال سوال
    • گلچيني از پرسش و پاسخ
    • اطلاعیه عدم پذیرش شاگرد سلوکی
  • کتابخانه
    • آثار و تالیفات استاد
    • آثاری درباره استاد
    • کتب مورد توصیه ی استاد
  • عرفان بانوان
  • مباحث فقهی
  • خاطرات
  • دیدار با علما
  • مقالات
  • مصاحبه و رسانه
  • کلیپ تصویری
  • نگارخانه
  • اخبار
  • فروشگاه
شرح مناجات خمس عشر

1 مهر 1398

کد مطلب : 24306

متن بیانات

بیانات حضرت آیت الله کمیلی خراسانی در شرح مناجات الراغبین «قسمت اول»

مناجات الراغبین، مناجات اهل رغبت و اهل شوق است. این مناجات شامل چند بخش است. بخش اول، دواعی و انگیزه‌های این رغبت را بیان می‌کند.

بازدیدها: 115

بسم الله الرحمن الرحیم

بیانات آیت الله کمیلی خراسانی در شرح مناجات الراغبین

مناجات پنجم از مناجات‌ خمسه عشر: مناجات الراغبین (بخش اول)

 

یک مبحثی در اصل مناجات است که چرا مناجات [می‌خوانیم؟] شما در مناجات مریدین خواندید: «وَ فِی مُنَاجَاتِکَ رُوحِی وَ رَاحَتِی»؛ خدایا وقتی با تو می‌نشینم و از دردهای دلم حرف می‌زنم؛ وقتی نجوا و گفتگوی با تو را شروع می‌کنم، می‌بینم که آرامش پیدا می‌کنم. عقده‌ها و آتش درون با گفتگوی با تو و لذت بردن از صحبت با تو، باز می‌شود؛ و نشاط، نورانیت و روحانیتی پیدا می‌کنم. حالا بگذریم که بعضی از عرفا در تمام عمرشان، حال مناجاتی دارند. یک عده هم که حال خراباتی دارند. حالا دل انسان به کدام وادی بیفتد؛ به وادی خوف و مناجات یا به وادی رجا، امید و خرابات! مناجات الراغبین، مناجات اهل رغبت و اهل شوق است. این مناجات شامل چند بخش است. بخش اول، دواعی و انگیزه‌های این رغبت را بیان می‌کند. امام چهارم می‌فرمایند:

فراز اول: «إِلَهِي إِنْ كَانَ قَلَّ زَادِي فِي الْمَسِيرِ إِلَيْكَ، فَلَقَدْ حَسُنَ ظَنِّي بِالتَّوَكُّلِ عَلَيْكَ»؛

خدایا اگر من زاد و توشه‌ای ندارم تا خود را به تو برسانم ولی خوش‌بین هستم و حسن ظن دارم؛ از این جهت که می‌بینم تو تکیه‌گاه من هستی و بر تو توکل دارم؛ این انگیزه و عاملی می‌شود تا من قدم جلو بگذارم و یأس و ناامیدی را از خود دور کنم. در این فراز مسئله «حسن ظن» مطرح‌شده است. می‌دانید که حسن ظن چه دربارۀ خدا و چه دربارۀ بندگان خدا از اخلاق نیکو است. حسن ظن، مایه زندگی و حیات دل انسان است؛ دل بدبین، همیشه افسرده و در تشویش است؛ ولی دلی که به هر علتی خوش‌بین است حالا ممکن است کاری نکرده باشد که ایجاد خوش‌بینی کند ولی از آنجا که مورد حسن ظن خدای بزرگی است که اهل عفو، گذشت و کرامت است بنابراین در اینجا بنده خدا نباید خودش را ببیند. نباید تقصیرات و کوتاهی‌های خودش را در نظر بیاورد. با اینکه می‌داند یک چنین خدای کریم و بزرگی دارد. این را هم بدانیم که اگر ما به خدای خود حسن ظن نداشته باشیم، نمی‌توانیم قدمی جلو بگذاریم و همیشه درجا می‌زنیم. همیشه به سر و اوضاع خودمان سرکوفت می‌زنیم؛ همیشه خود را محکوم می‌کنیم. یک مقدار آن خوب است ولی اگر انسان در محضر بزرگی که خودش بارها و بارها گفته است: ای بنده‌ام تو را می‌بخشم، مدام بخواهد بگوید که نه، تو نمی‌بخشی؛ و من شایستگی بخشیدن تو را ندارم این خوب نیست! لذا برای اینکه انسان به محبوب خودش، شوق و رغبت پیدا کند باید حسن ظن را در خودش تقویت کند؛ اگر این حسن ظن را ندارد باید آن را ایجاد کند؛ اگر هم دارد ولی کم دارد باید آن را زیاد کند.

فراز دوم: «وَ إِنْ كَانَ جُرْمِي قَدْ أَخَافَنِي مِنْ عُقُوبَتِكَ، فَإِنَّ رَجَائِي قَدْ أَشْعَرَنِي بِالْأَمْنِ مِنْ نِقْمَتِكَ»؛

خداوندا اگر به جرم و گناه خود نگاه کنم موجب خوف از عقاب و تنبیهات تو می‌شوم؛ مجرم بالاخره معاقبه می‌شود! باید مجرم به سزای عملش برسد! من می‌دانم که مستحق عقاب و عذاب تو هستم؛ ولی از آن طرف یک نیرویی به نام رجا در خود می‌بینم؛ رجای من به تو نمی‌گذارد که از تو کناره‌گیری کنم. این رجا طوری است که من را به حالت امن از عذاب تو وامی‌دارد. همیشه مؤمن باید به دنبال تعدیل دو نیروی ترساننده به نام خوف و امیدوارکننده به نام رجا باشد. انسان باید همیشه یا هر از گاهی در خودش بررسی کند تا ببیند که کدام‌یک از این دو کفۀ میزان، رجحان پیدا کرده است. اگر کفۀ خوف بخواهد رجحان پیدا کند، موجب یأس می‌شود و یأس هم از کبائر ذنوب است؛ و اگر رجا بخواهد بر قلب انسان حاکم شود خطای انسان افزایش پیدا می‌کند؛ امن از مکر الهی پیدا می‌کند و می‌گوید: چون من به خدا این‌ همه امید دارم لذا خدا دیگر من را عذاب نمی‌کند؛ و این هم یک خطر بزرگی است! پس همیشه انسان باید بین این دو حالت باشد. گفته‌اند که با دو بالِ خوف و رجا باید پرواز کرد نه با یک بال.

فراز سوم: «وَ إِنْ كَانَ ذَنْبِي قَدْ عَرَضَنِي لِعِقَابِكَ، فَقَدْ آذَنَنِي حُسْنُ ثِقَتِي بِثَوَابِكَ»؛

بندۀ خدا در این فراز یک معادله‌ای را قرار می‌دهد؛ از یک جهت خطاها و گناهانی را که از او سرزده به‌حساب می‌آورد و سپس با خودش می‌گوید اگر این‌طور باشد حتماً مشمول عقاب و مؤاخذه الهی هستم. از طرف دیگر می‌گوید که بین این همه گناهانی که از گذشته و حاضر داشته‌ایم بالاخره یک مقداری هم طاعات، عبادات و مرضیات الهی بوده است. همه‌اش که جرم، ذنب و گناه نبوده است. معادله را بین این دو قرار می‌دهد و سپس می‌آید و با خدا صحبت می‌کند. این هنر، واقعاً هنر دعا است؛ این هنر، هنر مناجات است؛ این هنر، هنر آن بنده خدایی است که در وجودش این آگاهی، یقظت و نورانیت پیداشده است و می‌تواند با خدای خودش این‌گونه صحبت کند. خدایا درست است که من گناه دارم و تو هم باید مرا عقاب کنی ولی از آن طرف یک ثواب‌هایی هم هست که آن‌ها را نیز تو به من وعده داده‌ای؛ در مقابل آن خواسته‌هایی که تو از من خواسته‌ای و من نیز آن‌ها را انجام دادم. «آذَنَنِي»، یعنی به من اذن یا اشعاری در این زمینه هست که من می‌توانم وثوق پیدا کنم به ثواب، لطف و کرم تو که از من دستگیری کنی.

فراز چهارم: «وَ إِنْ أَنَامَتْنِي الْغَفْلَةُ عَنِ الاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِكَ، فَقَدْ نَبَّهَتْنِي الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِكَ وَ آلائِكَ»؛

این سخن نیز یک سخن مناجاتی است؛ یک امام معصوم این‌گونه با خدای عظیم خود سخن می‌گوید؛ ما هم باید از ایشان درس بگیریم. می‌فرماید: خدایا اگر غفلت من باعث شده تا نتوانم آن استعداد لازم را برای ملاقات با تو داشته باشم ولی از طرف دیگر یک تنبه و آگاهی در من هست؛ یعنی من یک شناختی نسبت به نعمت‌ها، الطاف و کرم تو دارم؛ لذا می‌دانم هرچند که در من قابلیت نیست‌ اما چون این معرفت و شناخت در من است لذا تو می‌توانی با لطف و کرمت نظر کنی و دست مرا هم بگیری. خیلی از بندگان خدا این‌گونه بوده‌اند؛ یعنی عنایتی بوده‌اند و استاد، ریاضت و دستوراتی نداشته‌اند. یک‌دفعه می‌بینید که مشیت خدا به این امر تعلق می‌گیرد که به یک بنده بی‌ سر و پایی عنایت می‌کند. این مسئله خیلی اتفاق افتاده است؛ شما اگر در اطرافتان خوب دقت کنید ممکن است آن را پیدا کنید. ما این‌ها را دیده‌ایم. خدا مهندس تناوش را رحمت کند. ایشان داماد آیت الله انصاری همدانی «رضوان الله علیه» بودند. ایشان در شرح حالاتشان برای بنده تعریف کرده‌اند که در آمریکا بوده‌اند و تحصیلاتشان نیز آن‌جا بوده و اوضاع و احوال عجیبی داشته‌اند. سپس در یک سفری که به ایران می‌آیند، موفق می‌شوند به مسجد قائم در خیابان سعدی تهران بروند. – امامت مسجد را در آن‌وقت، صدیق معظم ما علامه طهرانی «رضوان الله علیه» هنگامی که در تهران اقامت داشتند بر عهده داشتند. بنده نیز بارها به آن مسجد رفته‌ام.- یک صحبت علامه، ایشان را به کل متحول کرد. حالا چه‌کسی ایشان را به آنجا برد؟ چه‌کسی این تحول را در ایشان ایجاد کرد؟ آن هم فردی را که در وادی دیگری (وادی اهل دنیا) بوده است و هیچ بویی از این راه نبرده بود! سپس به جایی می‌رسند که مرحوم آیت الله انصاری همدانی «رضوان الله علیه»، دخترشان را به ایشان می‌دهند. – در حال حاضر نیز آن دختر هست و کتبی نیز دربارۀ همسرشان نوشته‌اند. – ما هم باید این‌گونه به خدا، امید داشته باشیم؛ چون ممکن است که کار ما نیز با یک نفحه، یک جذبه و یک عنایت ساخته شود. ولی از طرفی هم نمی‌شود ما بگوییم که حالا بنشینیم تا یک وقت مثلاً یک جذبه، نفحه و عنایتی بیاید. ما مأموریم که استاد و دستورات داشته باشیم تا بتوانیم به سمت جلو برویم؛ اما برای اینکه این مطلب کمی روشن شود می‌خواستم عرض کنم که معرفت داشتن به کرم الهی این‌طور است. یعنی لازم است که انسان نسبت به کرم الهی معرفت پیدا کند. اگر آن معرفت بیاید، آن‌وقت این‌طور می‌شود؛ اگر انسان قابلیت نداشته باشد و اهل غفلت نیز باشد، خدا استعداد را در او ایجاد می‌کند و دستش را می‌گیرد و جلو می‌برد.

فراز پنجم: «وَ إِنْ أَوْحَشَ مَا بَيْنِي وَ بَيْنَكَ فَرْطُ الْعِصْيَانِ وَ الطُّغْيَانِ، فَقَدْ آنَسَنِي بُشْرَى الْغُفْرَانِ وَ الرِّضْوَانِ»؛

این فراز باز یک تعبیر دیگری است؛ یک فن و هنر دیگری است. اینکه بنده بتواند توجه خدا را به سمت خویش جلب کند. لازم است که برای جلب نظر کردن، این‌گونه صحبت کنیم. می‌فرماید: خدایا درست است که من افراط‌گری، سرکشی، عصیان و طغیان کرده‌ام، تمام این‌ها را قبول دارم؛ از طرف دیگر وقتی به پرونده و سابقه‌ام نگاه می‌کنم می‌بینم که یک سابقه تاریک و وحشتناکی است و در این پرونده خیلی چیزهاست. پس چه چیزی باعث می‌شود که با این همه وحشتی که از اعمال و افعالم دارم، با تو انس پیدا کنم؟ چون آن وحشت را می‌توانم با یک برنامۀ دیگری کنار بزنم و انسی را که ضد وحشت است در خودم ایجاد کنم. حالا این انس چیست؟ «آنَسَنِي بُشْرَى الْغُفْرَانِ وَ الرِّضْوَانِ»؛ من می‌بینم که در قران، احادیث قدسی و اهل‌بیت و غیره آمده است که تو غفّاری و می‌بخشی و از بنده‌ات نیز زود راضی می‌شوی؛ «یا سریع الرضا»! رضای تو دست خود توست. عجیب است! به مطلبی که در دعای دوم روز عرفه آمده است، توجه کنید: «اِلهى تَقَدَّسَ رِضاکَ اَنْ یَکُونَ لَهُ عِلَّهٌ مِنْکَ فَکَیْفَ یَکُونُ لَهُ عِلَّهٌ مِنّى»؛ می‌فرمایند: خدایا کارهایت نمی‌تواند معلول چیزی حتی از جانب خودت باشد. کارهای خدا که نمی‌تواند معلول علتی باشد! خدا صاحب مشیت است؛ خدا سلطان است؛ «يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ؛ لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ»؛ خدا فاعل ما یشاء است. ما را خودش آورده است و خودش نیز ما را می‌برد؛ ما را خودش خلق کرده است؛ ما در مقابلِ خدای عظیم و آفریدگار بزرگ چه حرفی داریم؟ ما اینجا چه حرفی داریم؟! لذا در این دعا آمده است که اصلاً رضا و بخشش تو نمی‌تواند حتی معلول علتی از جانب خودت باشد چه برسد از جانب من! یعنی رضای تو دست خودت است. هر وقت بخواهی راضی می‌شوی و هر وقت هم نخواهی راضی نمی‌شوی.

لذا این‌که می‌فرماید: «یُضِلُّ مَن یَشَاء وَیَهْدِی مَن یَشَاء» یعنی چه؟ یکی از اسماء الهی «یامضل» است، یعنی چه؟ به یک معنا، سلطان باید اینگونه باشد؛ مقتضای سلطنت این است که به هرکس خواست بدهد و به هرکس که خواست ندهد؛ همه چیز دست خودش است و هیچ چیزی نمی‌تواند مانع از اعمال قدرت او شود. حالا بعضی اینها را می اوردند یک روی میزان‌های فهم بشری و می‌گویند باید این‌طور باشد و آن‌طور باشد تحلیل‌هایی که می کنند. این‌ها شایستۀ خداوند متعال فاعل ما یشاء نیست. خداوند ودود، غفور، عطوف و رئوف است؛ خدای مهربان و آمرزنده‌ای داریم. لذا هرقدر هم که گناه کرده باشیم -حتی در آن روایت می‌فرماید که حتی اگر قاتل انبیا نیز باشید- باز هم بیایید و در خانۀ ما را بزنید.

بنابراین این دعا می‌گوید: خداوندا هرچند که می‌بینم طغیان‌گر و عصیان‌گر هستم ولی از آن طرف نیز چشمم به رحمت و مغفرت تو است؛ خدایا بیا و از من بگذر؛ مرا مورد عفو و کرمت قرا بده؛ در پایان نیز از خداوند مسئلت داریم که در ما انگیزۀ محبت، عشق و همچنین توالی در محبت‌ها و غفرانش سرازیر بفرماید. خدایا اکنون که در آستانۀ مغرب هستیم از تو مسئلت داریم حال که در راه رسیدن به تو قدم گذاشتیم، کمکمان کنی و دست ما را بگیری و قلب ما را محکم و قرص در پیشرفت منازل، سیر بفرمایی.

Your browser does not support this audio
لینک کوتاه : https://www.komeily.com/?p=24306

مطالب مشابه

  • بیانات حضرت آیت‌الله کمیلی خراسانی در شرح مناجات الراغبین «قسمت سوم»
  • بیانات حضرت آیت الله کمیلی خراسانی در شرح مناجات الراغبین «قسمت دوم»

نظرات

برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک نمایید.

کلام استاد

کلیپ صوتی

زیارت و دیدار حضرت صاحب الزمان (عج)

Your browser does not support this audio

ویژه نامه

خطبه های نماز عید فطر 1401

تقویم سلوکی

  • اعمال شوال
  • مناسبتهای شوال
  • فضایل شوال

 

 

فضیلت ماه شوال:

این ماه نخستین ماه از ماه‌هاى حج است، زیرا «عمره حجّ تمتّع» را مى توان در سه ماه: شوّال، ذى القعده و ذى الحجّه انجام داد و قبل از آن جایز نیست (هرچند عمره مفرده را مى توان در تمام سال انجام داد) و این خود دلیل بر اهمّیّت و فضیلت این ماه است.

ماهى است که خداوند بندگان خویش را به سوى خانه خود دعوت کرده است و آنان نیز با گوش جان نداى او را شنیده و به سوى او از نقاط دور و نزدیک به حرکت در مى آیند (این سه ماه را «اشهر الحج» مى نامند، ولى ماه شوّال جزء ماه‌هاى حرام نیست)

وجود «عید بزرگ اسلامى فطر» در ابتداى این ماه نیز، فضیلت مهمّ دیگرى براى این ماه به شمار مى آید.

 

***

 

 

 

 

تبلیغات

وب سايت تخصصي عرفان عملي شيعي

    • بیانات عرفانی آيت الله كميلي
    • اخبار و اطلاعیه ها
    • کشکول المطالب
    • دستورالعمل سالکان مبتدی
    • ویژه نامه ها
    • ترنم حداد

تمام حقوق اين وب سايت متعلق به آیت الله محمد صالح کمیلی خراسانی مي باشد