• فارسی
  • العربية
  • English
  • اردو
  • فروشگاه اینترنتی
  • ارسال سوال

امروز : جمعه, 4 فروردین , 1402

صفحه ورود

آیا گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟ بستن
ورود نسخه قدیم ارسال سوال

نمایش منو

    • خانه
    • آشنایی با استاد
    • سخنرانی ها
      • سخنرانی اخلاقی
      • سخنرانی عرفانی
      • شرح ادعیه و احادیث
    • متون عرفانی
      • کشکول المطالب
      • رسائل عرفانی
      • نامه ها و گفتگوها
      • اشعار عرفانی
      • عرفان در کلام رهبری
      • واژه های عرفانی
    • شرح درس
      • المطالب السلوکیه
      • منازل السائرین
      • مصباح الشریعه
      • قوت القلوب
      • رسالۀ لب اللباب
      • دعاي مكارم الاخلاق
      • مباحث فقهی
    • ارسال سوال
      • گلچيني از پرسش و پاسخ
      • اطلاعیه عدم پذیرش شاگرد سلوکی
    • کتابخانه
      • آثار و تالیفات استاد
      • آثاری درباره استاد
      • کتب مورد توصیه ی استاد
    • عرفان بانوان
    • خاطرات
    • دیدار با علما
    • مقالات
    • مصاحبه و رسانه
    • کلیپ تصویری
    • نگارخانه
    • اخبار
    • فروشگاه
    • درباره ما
  • خانه
  • آشنایی با استاد
  • سخنرانی ها
    • سخنرانی اخلاقی
    • سخنرانی عرفانی
    • شرح ادعیه و احادیث
  • متون عرفانی
    • کشکول المطالب
    • رسائل عرفانی
    • نامه ها و گفتگوها
    • اشعار عرفانی
    • عرفان در کلام رهبری
    • واژه های عرفانی
  • شرح درس
    • المطالب السلوکیه
    • منازل السائرین
    • مصباح الشریعه
    • قوت القلوب
    • رسالۀ لب اللباب
    • دعاي مكارم الاخلاق
    • مباحث فقهی
  • ارسال سوال
    • گلچيني از پرسش و پاسخ
    • اطلاعیه عدم پذیرش شاگرد سلوکی
  • کتابخانه
    • آثار و تالیفات استاد
    • آثاری درباره استاد
    • کتب مورد توصیه ی استاد
  • عرفان بانوان
  • خاطرات
  • دیدار با علما
  • مقالات
  • مصاحبه و رسانه
  • کلیپ تصویری
  • نگارخانه
  • اخبار
  • فروشگاه
  • درباره ما
شرح قوت القلوب

23 فروردین 1398

کد مطلب : 22325

متن بیانات+شرح قوت‌القلوب

شرح قوت القلوب شرایط مریدی و ارادت (بخش سوم) بیانات آیت‌الله کمیلی خراسانی

علت این‌که به‌طور کامل نسبت به امور آخرت، مسائل غیبی و اعتقادی باور و یقین و شهود نداریم به خاطر محبت دنیا و ظلمات دنیوی‌ است که دل‌وجانمان را در برگرفته و ما را کور و کر کرده است.

بازدیدها: 135

شرح قوت القلوب شرایط مریدی و ارادت (بخش سوم)


بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطیبین و الطاهرین

متن بیانات حضرت آیت‌الله کمیلی خراسانی «حفظه‌الله»

شرح و تهذیب کتاب قوت‌القلوب ابوطالب مکی جلد اول، الفصل السابع و العشرون، فصل ۲۷ از فصول کتاب با عنوان «فیه كتاب أساس المريدين»؛ بخش سوم

تاریخ سخنرانی: ۱۳۹۷/۱۰/۰۱

متن بیانات در شرح قوت القلوب شرایط مریدی و ارادت:

 

قوت القلوب جلد اول فصل بیست و هفتم کتاب أساس المريدين صفحه ۱۷۰٫

«و قال سهل رحمه الله: اجتمع الخير كله في هذه الأربع خصال، و بها صار الأبدال أبدالا إخماص البطون و الصمت و السهر و الاعتزال عن الناس. و قال: من لم يصبر على الجوع و الضر لم يتحقق بهذا الأمر و كان عبد الواحد بن زيد يحلف باللّه ما تحول الصديقون صديقين إلا بالجوع و السهر فإنه ينير القلب و يجلوه و في استنارته معاينة الغيب و في جلائه صفاء اليقين فتدخل الاستنارة و الجلاء على البياض و الرقة فيصير القلب كأنه كوكب دريّ في مرآه مجلوة و يشهد الغيب بالغيب فيزهد في الفاني لما عاين من الباقي و تقل رغبته في عاجل حظوظ هواه لما أبصر من وبال العقاب و يرغب في الطاعات لمشاهدة الآخره و رفيع الدرجات فيصير الآجل عاجلا و يكون العاجل غائبا و يصير الغائب حاضرا و الحاضر آفلا يطلبه و يرغب فيه فلا يحب الآفل و لا يبتغيه و يطلب الآجل و يرغب فيه و ينكشف له عوار الدار و يظهر له بواطن الأسرار و يزول عنه كامن الاغترار فهناك صار العبد مؤمنا حقا بوصف حارثة الأنصاري إذ يقول: عزفت نفسي عن الدنيا و كأني أنظر إلى عرش ربي تعالى بارزا و كأني أنظر إلى أهل الجنة يتزاورون و إلى أهل النار يتعادون. و كذلك وصف رسول الله صلّى الله عليه و سلم قلب المؤمن في قوله: القلوب أربعه، قلب أجرد فيه سراج يزهر فذلك قلب المؤمن و انجراد القلب بالزهد في الدنيا و تجرده من الهوى و سراجه الذي يزهر فيه هو نور اليقين به يبصر الغيب.»

 

موضوع مبحث راجع به خصال اربعه و صفات چهارگانۀ «گرسنگی»، «سحرخیزی و بیداری شب»، «صمت و سکوت» و «عزلت یا خلوت» بود که رعایت آن برای یک سالک واجب است.

این امور چهارگانه یک‌به‌یک تفسیر شد و توضیحاتی در مورد جوع و گرسنگی بیان شد و دلایلی برای آن ذکر شد. این جلسه کلام سهل را که از یکی از عرفاست می‌خوانیم.

ایشان فرموده‌اند که:

«اجتمع الخير كله في هذه الأربع خصال»؛ خیر و خوبی در این چهار خصلت جمع شده است.

«و بها صار الابدال ابدالاً»؛ ابدال و اوتاد، افراد برگزیده‌ای از خلق‌الله و از عارفان کم‌نظیر هستند. نام‌ ایشان بدل است و این نام، لقبی معنوی است که به آن‌ها منتسب می‌شود. ابدال، جمع بدل است. فرض کنید مرکزی یک هیئتی داشته باشد. اعضای آن هیئت تعیین می‌شوند سپس ممکن است عضوی که می‌خواهد در آن مرکز جمع بشود و نشست‌هایی داشته باشد به‌واسطۀ داشتن عذری نتواند در جلسه حضور پیدا کند؛ لذا باید یک عضو علی‌البدل تعیین شود؛ یعنی یک نفر به‌عنوان جانشین انتخاب شود تا در غیاب فرد در جلسه حضور پیدا کند. در این جمله نیز «بدل» یا «بدیل» به معنای خلیفه و جانشین است؛ یعنی این افراد به‌واسطۀ داشتن ریاضت‌ها و مراتب عُلُوّ ایمانی، حکم خلیفه‌الله‌ را پیدا کردند لذا به آن‌ها ابدال گفته می‌شود. این چهار خصلت چیست؟ همان چهار خصلتی است که قبلاً بیان شد. جناب سهل در کلامش مجدد به آن‌ها اشاره می‌کند.

«إخماص البطون و الصمت والسهر والاعتزال عن الناس»؛ چهار خصلت عبارت‌اند از: بطن و شکم را گرسنه نگه‌داشتن، سکوت، سهر و بیداری شب و عزلت از مردم.

«و قال: من لم يصبر على الجوع والضر لم يتحقق بهذا الأمر»؛ این مطلب نیز از اقوال سهل است که می‌فرماید: اگر کسی درراه سیر و سلوک نتواند گرسنگی و ضرر را تحمل کند، چنین فردی در سیر و سلوک موفق نخواهد بود.

«و كان عبدالواحد بن زيد يحلف بالله»؛ بعد از قول سهل به قول عبدالواحد بن زيد اشاره می‌کند. در حالات ایشان آمده است که «يحلف بالله» بودند؛ یعنی به ذات جلالیه پروردگار قسم و سوگند خورده و فرموده است:

«ما تحول الصديقون صديقين إلا بالجوع والسهر»؛ صدیق به‌وسیلۀ گرسنگیِ شکم و بیداری شب، صدیق شده است.

«فإنه ينير القلب»؛ ضمیر مفرد «إنه» به جوع برمی‌گردد؛ یعنی قلب به‌وسیلۀ جوع، روشن و نورانی می‌شود،

«ويجلوه»؛ قلب را جلا و صفا می‌دهد.

«و في استنارته معاينه الغيب»؛ اگر چنین قلبی به‌وسیلۀ جوع منور شود آن‌وقت می‌تواند غیبیاتی را که مردم از آن غائب هستند، معاینه ‌کند. معاینه یعنی آن را به‌عین و چشم رؤیت می‌کند. مثلاً یکی از غیبیات، موضوع فرشتگان است. ممکن است توجه کند و آن‌ها را رؤیت کند؛ صدایشان را بشنود؛ تسبیحشان را بشنود؛ و امثال‌ذلک.

«و في جلائه صفاء اليقين»؛ می‌فرماید: یکی از آثار جلای قلب این است که یقین و باور در او زیاد می‌شود، صفا پیدا می‌کند و یقینیاتش زیاد می‌شود.

«فتدخل الاستناره والجلاء على البياض والرقه»؛ سپس می‌فرماید: نتیجه می‌گیریم که وقتی جوع و سهر در قلب تأثیر کند و آن را جلا دهد، معاینۀ غیب کند، یقین پیدا کند، این نورانی شدن و صفای دل بر چه چیزی وارد می‌شود؟

«على البياض والرقه»؛ بر بیاض قلب و رقت قلب وارد می‌شود؛ یعنی قلب علاوه بر آن‌که رقیق و نرم شده و خضوع پیدا می‌کند، بیاض و سفید نیز می‌شود. دل از تاریکی و ظلمتی که قبلاً به آن مبتلا بود و به شهوت‌ها و تاریکی‌های نفس آلوده بود به‌وسیلۀ ریاضتِ جوع حالت دیگری پیدا می‌کند.

«فيصير القلب كأنه كوكب دريّ»؛ می‌فرماید: آن‌قدر این جوع تأثیر دارد که قلب انسان را تبدیل به کوکب دری یعنی ستارۀ درخشان می‌کند.

«في مرآه مجلوه»؛ در یک آیینه‌ای که جلوه نماست.

«ويشهد الغيب بالغيب»؛ سالک الی الله می‌تواند به‌وسیلۀ جلاء و صفای باطن، شاهد غیبیاتی باشد که مردم از آن اطلاع ندارند و آن‌ها را به کمک غیب مشاهده کند. «با» در کلمۀ بالغیب «با» استعانت و کمک است.

خداوند در آیات ابتدایی سورۀ بقره می‌فرمایند: «الذین یؤمنون بالغیب». ذات خداوند یکی از مصادیق ایمان به غیب است. ذات خدا از انظار، غایب است ولی با چشم دل رؤیت می‌شود. ایشان می‌فرمایند که سالک با کمک غیب می‌تواند به غیبیات اشراف و احاطه پیدا کند. قلب ملکوتی نیز چنین حالاتی دارد.

«فيزهد في الفاني لما عاين من الباقي»؛ ایشان از این قسمت به بعد از جملات فصیح، با قافیه و پرمعنا استفاده کرده‌اند. می‌فرمایند: سالکی که این طریق را با ریاضتِ جوع ادامه دهد قهراً به مسائل فانی این دنیا زهد می‌ورزد، چرا؟ چون نور و بصیرت قلب، او را مشغول کرده است.

«لما عاين من الباقي»؛ چون از امور باقی، پایدار و معنویاتی که همگی در باطن تأثیر داشته وقتی این امور باطنی را به این شکل معاینه کند، دیگر قهراً به دنیا توجه نخواهد کرد. علت این‌که به‌طور کامل نسبت به امور آخرت، مسائل غیبی و اعتقادی باور و یقین و شهود نداریم به خاطر محبت دنیا و ظلمات دنیوی‌ است که دل‌وجانمان را در برگرفته و ما را کور و کر کرده است. لذا نمی‌توانیم این مسائل را کشف کنیم. ولی افرادی که اهل آخرت و اهل الله هستند قادر به کشف آن‌ها هستند. لذا می‌فرماید:

«و تَقِلّ رغبته في عاجل حظوظ هواه لما أبصر من وبال العقاب»؛ آجل به مفهوم آخرت و عاجل به معنای دنیا است؛ چنین آدمی رغبتش در این دنیایی که عاجل و در نظر ما حاضر است، کاهش می‌یابد. سالکانی که در این راه ریاضت کشیدند، رغبتشان نسبت به این دنیا کم می‌شود به‌نحوی‌که دیگر حظوظ هوای نفس نیز برایشان مسئله‌ای نخواهد بود. چرا؟

«لما أبصر من وبال العقاب»؛ زیرا چنین سالکی بصیرت پیداکرده است و به‌یقین، وِبال، وِزر، عقاب و عذاب الهی را باور داشته، لذا به علت ترس و خوف به دنبال دنیا نرفته است.

«ويرغب في الطاعات لمشاهده الآخره»؛ چون آخرت را مشاهده کرده و دل را از محبت دنیا تهی کرده است، لذا می‌بینیم که در مسئلۀ طاعات و عبادات پروردگار، همیشه یک شوق و رغبتی دارد.

«و رفيع الدرجات فيصير الآجل عاجلاً»؛ می‌گوید: ازبس‌که در معنویات فرورفته است لذا آجل و آخرتی که در آینده و بعد از مرگ باید برایش پیش بیاید در همین‌جا، آجل برای او عاجل شده است؛ یعنی آنچه می‌بایست در آینده بیاید هم‌اینک آمده است. بالعکس آن نیز برقرار است. عکس آن چیست؟ یعنی عاجل، آجل شده است؛ یعنی دنیا دیگر ازنظرش می‌رود و این‌گونه می‌شود.

«فيصير الآجل عاجلا ويكون العاجل غائباً»؛ عاجلی که دنیاست و در میان دست و پای دنیا بوده است اکنون به میان دست و پای خدا و آخرت رفته و عاجل دنیا نیز ازنظرش به‌کلی غیب شده است.

«ويصير الغائب حاضراً»؛ و تمامی مغیّبات الهی، برایش حضور و واقعیت پیدا می‌کند.

«والحاضر آفلاً»؛ و این دنیای حاضر که قبلاً به آن چسبیده بود برایش افول و غروب کرده و از بین رفته است.

«يطلبه ويرغب فيه»؛ لذا او در طلب و به دنبال همان غائب است و رغبتش نیز در همان غائب یعنی مسائل معنوی و اخروی است که اکنون برایش حاضرشده است.

«فلا يحب الآفل»؛ می‌گوید اصلاً دنیایی را که از نظرش غروب کرده و از آن بیرون آمده است را دوست ندارد.

«ولا يبتغيه»؛ دیگر طرف دنیا نمی‌رود.

«ويطلب الآجل ويرغب فيه»؛ جستجو و طلبش فقط از آجل و آینده است و در آن رغبت می‌کند و تمام توجهش به آن امور است.

«ينكشف له عوار الدار ويظهر له بواطن الأسرار»؛ عوار به معنای عاریه بودن و دار نیز به معنای دنیا است؛ یعنی در اثر جوع، گرسنگی، تهذیب نفس و ریاضت‌های معنوی، عاریه بودن دنیا که زودگذر است، کشف می‌شود و به این حقیقت دست پیدا می‌کند. همچنین برای او یک‌به‌یک بواطن و حقیقت اسرار معرفتی و اسراری که عرفا از آن دم می‌زنند، آشکار می‌شود.

«و يزول عنه كامن الإغترار»؛ می‌فرماید: از دلش غرورهایی که کامن یعنی در کمینش بوده است زایل می‌شود و از بین می‌رود. وقتی این‌طور شد چه اتفاقی می‌افتد؟

«فهناك صار العبد مؤمناً حقاً»؛ آن‌وقت یک مؤمن واقعی و حقیقی می‌شود. اگر چنین ریاضت‌ها و تزکیۀ نفسی را انجام دهد و جوع را هم دنبال کند به این واقعیت دست پیدا خواهد کرد. مؤمن حقیقی نشانه‌هایی دارد.

«بوصف حارثه الأنصاري»؛ این شخص نیز به همان اوصافی که حارثه انصاري از مؤمن کرده است، متصف می‌شود. ببینیم که جناب انصاري چه گفته است.

«إذ يقول: عزفت نفسي عن الدنيا»؛ می‌فرماید: من به دنیا اعراض و پشت کردم و محبت دنیا را از دلم بیرون کردم.

«و كأني أنظر إلى عرش ربي تعالى بارزاً»؛ بعد از انجام دادن این کارها، عرش الهی را دیدم.

«و كأني أنظر إلى أهل الجنه يتزاورون»؛ اهل جنت را به چشمم دیدم، آن جنتی که گفته می‌شود برای آینده است در همین دنیا برای من ظاهر شد که این‌ها باهم تزاور می‌کنند.

نقل است روزی ابوالدرداء و حضرت امیرالمؤمنین -علیه‌السلام- از کوفه خارج شدند و به‌جایی رسیدند که امروزه به آن وادی‌السلام می‌گویند. ایشان می‌گوید که من به همراه حضرت بودم و دیدم که حضرت همین‌طور سخن می‌گفتند به‌نحوی‌که من خسته شدم و نشستم. بعد گفتم: آقا چه خبر است؟ با چه کسی صحبت می‌کنید؟ آقا فرمودند: با ارواح پاکان و مؤمنان سخن می‌گویم. در روایت آمده که شما هم می‌توانید در اثر ریاضت نفس، ترقی و تعالی ایمان به این مراتب دست پیدا کنید. ابوطالب می‌گوید: که من در اینجا -«کأنی أنظر إلى أهل الجنه يتزاورون»- اهل جنت را دیدم که باهم تبادل زیارت می‌کنند.

«و إلى أهل النار يتعادون»؛ و اهل جهنم را دیدم که باهم تعادی می‌کنند. تعادی از عدو است؛ یعنی از یکدیگر افتراق، تنفّر و جدائی دارند؛ ولی اهل بهشت به هم نزدیک می‌شوند و یکدیگر را زیارت می‌کنند.

در پاورقی کتاب قوت‌القلوب این مطلب آمده است که:

 «یشیر الی حدیث الذی رواه الطبرانی فی المعجم الکبیر»؛ ابوطالب که این روایتِ حارثه انصاری را آورده است به روایت طبرانی اشاره‌کرده است.

«و رواه غیره»؛ اما این روایت از غیر طبرانی نیز نقل‌شده است.

«عن الحارث بن مالک الأنصاری»؛ حارثه به وصف حارثه الانصاری مذکر است و نباید به‌صورت مؤنث آورده شود. در روایت پاورقی اسم حارثه را حارث فرزند مالک انصاری آورده است.

«مَرّ برسول الله صلی‌الله علیه واله وسلم»؛ می‌فرماید: حارث به رسول خدا مرور کرد.

«و قال: کیف أصبحتَ یا حارث؟»؛ پیغمبر فرمودند: ای حارث چگونه صبح کردی؟

«قال: أصبحت مؤمناً حقاً»؛ گفت: من در حالی صبح کردم که می‌بینم یک مؤمن واقعی هستم.

«و قال اُنظر ما تقول، فان لکل شیء حقیقه، فما حقیقه ایمانک؟»؛ یا این‌طور بخوانیم:

«اَنظُرُ ما تقول»؛ من نظر و اندیشه می‌کنم تا ببینم آیا گفتۀ تو درست است یا نه؟

«فان لکل شیء حقیقه»؛ هر چیزی یک حقیقت دارد و حقیقت ایمانت چیست؟ نشانه‌اش چیست؟

«فقال: قد عزفت نفسی عن الدنیا»؛ گفت: یا رسول‌الله من از دنیا، چشم پوشیده‌ام.

«فأسهرت لذالک لیلی»؛ و شب‌ها را نیز به بیداری گذرانده‌ام.

«و أظمأت نهاری»؛ و روزهایم را نیز به تشنگی، روزه و جوع گذرانده‌ام.

«و کأنی أنظر الی عرش ربي تعالى بارزاً»؛ گویا می‌بینم که عرش پروردگار ظاهرشده است. این عرش باید محکمۀ عدل الهی در روز قیامت باشد.

«و کأنی أنظر الی اهل الجنه یتزاورون فیها»؛ و همین‌طور قیامت را می‌بینم که اهل جنت در آن با همدیگر رفت‌وآمد و زیارت دارند.

«و کأنی أنظر الی اهل النار یتضاغون فیها»؛ که در متن درس «یتعادون فیها» آمده است. [اهل جهنم را می‌بینم] که باهم دشمنی و از هم نفرت دارند.

«فقال یا حارث عرفتَ فألزِمْ»؛ پیغمبر فرمودند: ای حارث! درست شناخته‌ای. تو به مقام معرفت رسیده‌ای و عارف شده‌ای. «ألزِمْ»؛ یعنی خودت را ملزم بدار که این حال از دستت نرود. اکنون‌که به این حال از معارف رسیده‌ای یک‌وقت از دستت نرود.

«ثلاثًا»؛ پیامبر سه مرتبه به حارث فرمودند: «عرِفتَ فألزِمْ عرِفتَ فألزِمْ عرِفتَ فألزِمْ»؛ یعنی این مطلب را سه مرتبه تأکید کردند. این روایت باید برایمان عبرتی باشد و ما نیز این‌چنین باشیم؛ یعنی اگر در این راه، زحمت و ریاضتی کشیدیم، عبادتی کردیم، دستوراتی را اجرا نمودیم، حال خوبی پیدا کردیم، یک حال معنوی پیدا کردیم، باید قدرش را بدانیم تا یک‌وقت از دست ما فرار نکند و حالمان برگردد و بدتر از سابق شود.

«وكذلك وَصَف رسول الله صلی‌الله عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قلب المؤمن»؛ رسول خدا، قلب مؤمن را این‌گونه وصف کرده است:

«القلوب أربعه»؛ قلب‌ها، چهار قسم هستند.

«قلب أجرد فيه سراج يزهر فذلك قلب المؤمن»؛ دل مؤمن، دلی است که در آن چراغی است که روشن بوده و تلالو دارد و برای او راهنماست. چرا می‌گوییم «قلب أجرد»؟ ابوطالب در شرح این حدیث که پیغمبر فرموده است که قلب مؤمن، «قلب أجرد» است و أجرد از تجرد است می‌فرماید:

«و إنجراد القلب بالزهد في الدنيا»؛ چون در امور دنیا زهد ورزیده است، لذا قلب و روحش حالت تجرد پیداکرده است.

«و تجرده من الهوى»؛ از چه چیزی، تجرد پیداکرده است؟ از خواسته‌های نفس اماره!

«و سراجه الذي يزهر فيه هو نور اليقين»؛ ابوطالب می‌گوید: اینکه پیغمبر فرموده است که در دل یک چراغی هست؛ یعنی چراغی که روشن می‌شود، نور یقین و یقین به گفته‌های خداست.

«به يبصر الغيب»؛ به‌وسیلۀ همین نور نیز می‌تواند غیبیّات الهی را ببیند.

«و قال بعض علمائنا: من سَهَر أربعين ليله»؛ از این قسمت به بعد وارد موضوع سهر و بیداری شب می‌شود و مطالبی دربارۀ بیداری شب می‌آورد. مطالبی که تا به اینجا گفته شد دربارۀ جوع بود و در ادامه به ترتیب مطالبی در مورد سهر، صمت و عزلت و خلوت آورده می‌شود. ما مطالبی را که ایشان از گفته‌های عرفا و احادیثی از حضرت رسول خدا بیان فرموده‌اند را استخراج کرده‌ایم.

ایشان در سطر اول از پاراگراف اولِ صفحۀ ۱۶۹ فرموده بودند: خَلق به سه چیز محجوب‌اند: «حب الدرهم، وطلب الرئاسه و طاعه النساء». ما [این روایت را] در جلد اولِ صفحۀ ۴۸۱ کتابِ «مناقب‌الابرار و محاسن الاخیار» ابن خمیس موصلی، متوفای ۵۵۲، [پیدا کردیم]؛ ایشان این کلام را از چه کسی نقل می‌کند؟ از عارفی به نام ابواسحاق ابراهیم بن احمد بن اسماعیل. ایشان فرموده‌اند که: «آفه المرید ثلاث خصال: حب الدرهم و حب النساء و حب الرياسه»؛ البته در متن کتاب آخر گفته نیامده است، اما ما آخر کلام را نیز می‌خوانیم.

ایشان می‌گوید: اگر بخواهید حب درهم و دینار را از دل بیرون کنید باید چه‌کار کنید.

«فیدفع حب الدرهم باشتغال الورع»؛ باید بروید و خود را به ورع، تقوا، احتیاط و پرهیزگاری بیندازید تا به‌تدریج محبت دنیا، درهم، دینار، زر، نقره، طلا و امثال آن از دلت بیرون برود.

«فیدفع حب النساء بترک الشهوات»؛ می‌توانیم محبت زن را دفع کنیم؛ چون بعضی‌ تا پولشان زیاد می‌شود به سراغ زن‌بازی می‌روند. حتی ممکن است که به یک زن محسنه هم نزدیک شوند؛ بنابراین وقتی شهوت گُل کند دیگر چیزی نمی‌فهمد! آقا ببینید در روایت و فتوای علما آمده است که دو نامحرم نباید درجایی که در آن بسته است و رفت آمد نمی‌شود، جمع شوند؛ حتی بعضی از مراجع فتوا داده‌اند که نمازخواندن در چنین مکانی باطل است.

«و مداومه الصوم»؛ اگر شما بخواهی، محبت زن را همانند محبت دنیا از دلت بیرون کنی و به سراغ حرام و شهوت‌های حرام نروی باید یک مقدار کَفِّ نفس کنی. ترک شهوت کنی. جوع و گرسنگی بکشی و مداومت کنی که زیاد روزه‌ بگیری.

«ویدع حب الریاسه بالخمول»؛ «خمول» به مفهوم گمنامی است. اگر نمی‌خواهی طالب مقام، جاه، رفعت، شهرت و امثال آن باشی، باید خودت را گمنام کنی. خودت را که گمنام کنی دیگر کسی نمی‌آید تو را رئیس کند.

«تتولد هذه الشهوات من الشبع و فراغ القلب»؛ می‌فرماید: به‌طورکلی این شهوت‌ها ناشی از سیری شکم و فارغ بودن قلب است؛ چون قلب را به ذکر خداوند مشغول نکرده است. اگر انسان قلب را به ذکر خدا مشغول کند؛ قهراً دیگر به دنبال این مسائل نخواهد رفت.

اما مسئلۀ دیگر توبۀ نصوح بود که [مطالب آن در جلسۀ اول] خوانده شد. توبۀ نصوح را از کتاب کافی، باب التوبه، جلد ۴، صفحۀ ۲۲۶ [نقل می‌کنیم].

محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن الحسن بن محبوب، عن معاويه ابن وهب قال: سمعت أبا عبدالله علیه السلام یقول: «إذا تاب العبد توبه نصوحا أحبه الله فستر عليه في الدنيا والآخره»؛

فرموده: اگر بنده‌ای را خداوند دوست داشته باشد و این بنده قبلاً توبۀ نصوح انجام داده باشد، خدا چنین بنده‌ای را دوست دارد؛ و اگر چنین بنده‌ای را دوست داشته باشد در دنیا و آخرت او را مستور خواهد کرد.

راوی می‌گوید:

فقلت: وكيف يستر عليه؟»؛ ستاریت خداوند چگونه است؟

«قال: ينسي مَلَكيْه ما كتبا عليه من الذنوب»؛ یعنی وقتی خداوند بخواهد ستاریت کند از بنده‌ای که مرتکب گناهان بسیاری شده است، چه‌کار می‌کند؟ خداوند به آن دو ملکِ همراهِ بنده‌اش که گناهانش را نوشته‌اند، فراموشی می‌دهد تا دیگر او را متذکر نکنند.

 «ويوحي إلى جوارحه: اكتمي عليه ذنوبه»؛ به جوارحش نیز می‌گویند: که گناهان را بر او کتمان کنید؛ چون جوارح در روز قیامت حرف می‌زنند. اگر به زبان بگوید من نکردم، – مثلاً فرض کنید مجرمی را نزد قاضی می‌آورند و می‌گوید من نکردم- [آیا این مجرم] خیال می‌کند که محکمۀ خدا نیز این‌طور است و [می‌تواند بگوید که] من نکردم! خداوند در آیه‌ای از سورۀ «یس» می‌فرمایند: در آن روز به دهانش مهر می‌زنند و می‌گویند حالا می‌گویی: نه! ای دست، تو بگو! ای پا، تو بگو! ای چشم، تو بگو! ای گوش، تو بگو! تمام اعضا و جوارح به سخن درمی‌آیند. خدا قدرت دارد که سنگی را به زبان درآورد لذا اعضا و جوارح نیز در آن روز به زبان درمی‌آیند؛ اما وقتی خداوند بخواهد با ستاریتش لطف کند به اعضا نیز می‌گوید که کاری به کار او نداشته باشند.

«و يوحي إلى بقاع الأرض اكتمي ما كان يعمل عليك من الذنوب»؛ در این مورد آیه‌ای در قران وجود دارد که خداوند در سورۀ زلزال می‌فرمایند: «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا ﴿۱﴾ وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا ﴿۲﴾ وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا ﴿۳﴾ يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ﴿۴﴾»؛ آقا! در روز قیامت، زمین به سخن درمی‌آید؛ یعنی شما در کدام زمین گناه کرده‌اید؟ همان زمین می‌آید و می‌گوید! توجه کردید! لذا گفته‌اند در عبادت نیز همین‌طور است؛ وقتی می‌خواهید در یکجایی عبادت کنید برای خودتان یکجا قرار ندهید؛ چند جا بروید چرا؟! چون هریک از بقعه‌های زمین برای شما شهادت می‌دهند و هریک شاهد می‌شوند. حالا خداوند نیز به آن نقاطی از زمین که این بندۀ خدا بر روی آن توبۀ نصوح کرده، می‌گوید: تو علیه او حرفی نزنی.

«فيلقى الله حين يلقاه وليس شيء يشهد عليه بشيء من الذنوب»؛ وقتی در روز قیامت به ملاقات الهی می‌رود دیگر ‌آنجا کسی را ندارد که علیه‌ او گواهی دهد. این هم یک روایت خوبی بود.

در روایت دیگری از معانی‌الأخبار صفحه ۱۷۴، معنای توبۀ نصوح آمده است. یک معنی این است که وقتی از ابوالحسن سؤال می‌کنند که توبه نصوح یعنی چه؟ می‌فرمایند:

«فَکَتَبَ ان یَکونَ الباطِنُ کالظّاهرِ و افضَلَ مِن ذلکَ»؛ فرمود: توبۀ نصوح یعنی باطن و ظاهر تو یکی شود؛ نفاق نداشته باشی به‌طوری‌که در ظاهر یک‌جور تظاهر کنی و باطنت جور دیگری باشد. باطن را باید از رذایل نفسانی پاک کرد. بعد فرمودند: «و افضَلَ مِن ذلکَ»؛ معنای این جمله چیست؟ یعنی افضل از ظاهر [باشد]؛ یعنی آن‌قدر نسبت به باطن، کوشا باشی که باطنت را از ظاهرت هم بهتر کنی. این‌یک روایت در معنی توبه نصوح بود.

روایت دوم این است: [امام صادق -علیه‌السلام- فرمود:] «وقد روی أن توبه النصوح هو ان یَتوبَ الرّجُلُ مِن ذَنبٍ، و یَنویَ ان لا یَعودَ‌ الیهِ ابَداً»؛ [منبع: کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۲، ص ۴۳۲. صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص ۱۷۴.]

یعنی به‌کلی پشیمان شود و از همۀ گناهان توبه کند؛ و همین‌طور نیت و تصمیم قطعی‌اش بر این باشد که دیگر به گناهان گذشته‌اش برنگردد؛ این معنای توبۀ نصوح می‌شود.

بعد راجع به مطلبِ «الشيطان يجري من ابن آدم مجرى الدم.» [که در جلسۀ دوم شرح داده شد]؛ این روایت از رسول خدا است که ایشان [ابوطالب] مدرک روایت را نیاورده بود. ما مدارک اهل سنت را نگاه کردیم [و این روایت را پیدا کردیم.] در جلد یازدهم کتاب صحیح بخاری در صفحه ۴۹، حدیث ۶۴۱۱ [آمده است:]

حدثنا عبدالعزیز بن عبدالله، حدثنا ابراهیم عن ابن شهاب، عن علی بن الحسین عن النبی صلی الله علیه و سلم: «أَتَتْهُ صَفِيَّه بِنْت حُيَي»؛ صفیه داخل خانه می‌شود و نزد پیغمبر می‌آید؛ وقتی حرف یا مطلبش به اتمام رسد، پیغمبر یک مقداری از راه را با او همراه می‌شود.

«فلما رجعت انطلق معها»؛ وقتی‌که خواست به خانه‌اش برگردد، -انطلق؛- پیغمبر همراه این خانم یک مقداری از خانه، بیرون رفتند.

«فَمَرَّ بهِ رَجُلانِ مِنْ الأَنْصَارِ»؛ پیغمبر دیدند که دو نفر از انصار بیرون از منزل کشیک می‌دهند؛ ظاهر را که من استنباط کرده‌ام این است که‌ آن‌ها یا می‌خواستند به این [خانم] نظرِ سوء کنند یا اینکه نسبت به پیغمبر شکی داشته‌اند، حالا چه طور شده که پیغمبر آن دو نفر را صدا زدند که بیایند؛ سپس فرمودند که این خانمی که همراه من است صفیه است؛ یعنی یک‌وقت شما نظر دیگری به من نداشته باشید. بعد آن‌ها چه گفتند؟

«قَالا سُبْحَانَ الله يا رسول الله»؛ آن‌ها گفتند: سبحان الله! یعنی چرا ما مثلاً [نظرِ سوئی داشته باشیم!] سپس حضرت فرمودند:

«إن الشيطان يجري من ابن آدم مَجْرَى الدَّم»؛ آن‌ها «سُبْحَانَ الله» گفتند که شاید منظورشان این بوده که یعنی ما دربارۀ شما شکی بکنیم؟! پیغمبر فرمود: که این حرف‌ها تعارف است! شیطان مثل خون در رگ‌های شما جریان دارد؛ ممکن است شیطان یک وسوسه‌ای ایجاد کند؛ لذا من برای دفع آن وسوسه با این خانم بیرون آمدم تا به شما بگویم که قضیه چه بوده است.

البته ما چنین روایتی را در منابع شیعه ندیدیم؛ ولی این روایت را صحیح بخاری نقل کرده است.

همچنین روایت «يامعشر الحواريين جوّعوا بطونكم»[۱] در تفسیر روح البیان، جلد ۳ صفحه ۵۴۰ آمده است. البته این روایت لواحق و ملحقاتی نیز دارد که زمان ایجاب نمی‌کند که آن را ذکر کنیم. به همین مقدار اکتفا می‌کنیم. صل الله علی محمد و آله الطاهرین.

[۱] – «وفي خبر عن عيسى عليه السلام: يامعشر الحواريين جوّعوا بطونكم وعطشوا أكبادكم وأعروا أجسادكم لعل قلوبكم ترى الله عزّ وجلّ» (قوت القلوب/ فصل ۲۷)


برای مشاهده متن مکتوب سایر جلسات شرایط مریدی و ارادت از طریق لینک های زیر وارد شوید:

1. شرح قوت القلوب شرایط مریدی و ارادت (بخش اول)

2. شرح قوت القلوب شرایط مریدی و ارادت (بخش دوم)

3. شرح قوت القلوب شرایط مریدی و ارادت (بخش چهارم)

Your browser does not support this audio
لینک کوتاه : https://www.komeily.com/?p=22325

مطالب مشابه

  • شرایط مریدی و ارادت / بیانات آیت‌الله کمیلی خراسانی در شرح کتاب قوت القلوب (بخش چهارم)
  • بیانات آیت الله کمیلی خراسانی با موضوع شرایط مریدی و ارادت (بخش دوم)
  • شرح قوت القلوب شرایط مریدی و ارادت (بخش اول) بیانات آیت الله کمیلی خراسانی
  • موانع ورود به سیر و سلوک در بیان بعضی از عرفا
  • اهميت نیت عمل سالک در وصول الي الله

نظرات

  1. ذاکر گفت:
    28 فروردین 1398 در 17:49

    سلام علیکم
    لازم دانستم از همه عوامل سایت تشکر ویژه داشته باشم واقعا که مطالب گره گشا هستند.بنده گاهی از طریق نزم افزار موبایل سایت مطالب را دنبال میکنم.
    اجرکم عندالله

    پاسخ

برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک نمایید.

کلام استاد

کلیپ صوتی

زیارت و دیدار حضرت صاحب الزمان (عج)

Your browser does not support this audio

ویژه نامه

دستورات آیت الله قاضی برای اشهر ثلاثه
خرید کتاب اخلاق اهل بیتی
خرید کتاب چهل چراغ سلوک
غربت عارف
خرید کتاب المطالب السلوکیه
خرید کتاب سرچشمه راز و نیاز
خرید کتاب صد منزل دل

تقویم سلوکی

  • اعمال مشترک رمضان
  • اعمال مخصوص رمضان
  • فضایل ماه رمضان
  • نمازهاى شب هاى رمضان

 اعمال مخصوصِ شب ها یا روزهاى معیّنِ ماه مبارک رمضان

شب اول:

۱ـ به سراغ رؤیت هلال برود که بعضى آن را واجب (کفایى) دانسته اند.

۲ـ وقتى هلال را رؤیت کرد، طبق روایتى از امام صادق(علیه السلام) رو به قبله نماید و دست ها را به آسمان بلند کند و خطاب به هلال کند و بگوید:

رَبّـى وَرَبُّـکَ اللهُ رَبُّ الْعـالَمینَ، اَللّـهُمَّ اَهِلَّـهُ عَلَیْنا بِـالاَْمْـنِ وَالاِْیمانِ، وَالسَّلامَهِ وَالاِْسْلامِ، وَالْمُسارَعَهِ اِلى ما تُحِبُّ وَتَرْضى، اَللّـهُمَّ بارِکْ لَنا فى شَهْرِنا هذا، وَارْزُقْنا خَیْرَهُ وَعَوْنَهُ، وَاصْرِفْ عَنّا ضُرَّهُ وَشَرَّهُ، وَبَلائَهُ وَفِتْنَتَهُ؛

پروردگار من و پروردگار تو خدا پروردگار جهانیان است خدایا این ماه را بر ما نو کن با امنیّت و ایمان و سلامتى و اسلام و پیشى گرفتن بدانچه تو دوست دارى و خشنود شوى خدایا برکت ده به ما در این ماه و خیر و خوبى و کمک آن را روزى ما کن و بگردان از ما زیان این ماه و شر و بلا و فتنه اش را.

۳ـ «سیّد بن طاووس» (رحمت‌الله علیه) روایت کرده که روزى حضرت امام زین العابدین(علیه السلام) عبور مى‌کرد که نظرش به هلال ماه رمضان افتاد، ایستاد و گفت:

اَیُّهَا الْخَلْقُ الْمُطیعُ الدّائِبُ السَّریعُ، اَلْمُتَرَدِّدُ فى مَنازِلِ التَّقْدیرِ، اَلْمُتَصَرِّفُ فى فَلَکِ التَّدْبیرِ، امَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِکَ الظُّلَمَ، وَاَوْضَحَ بِکَ الْبُهَمَ ...

۴ـ مجامعت با حلال خود کند و این از خصوصیات این ماه است و الا در ماه های دیگر جماع در شب اول مکروه است .

۵ـغسل شب اوّل ماه طبق بعضى از روایات مستحب است.

۶ـدر شب اوّل ماه امام حسین(علیه السلام) را زیارت کند، تا گناهانش بخشوده شود.

۷ـ از شب اوّل ماه، شروع به خواندن هزار رکعت نماز ماه رمضان نماید.

۸ـ دو رکعت نماز بخواند که در هر رکعت سوره حمد و سوره انعام را بخواند و از خدا بخواهد تا امور وى را کفایت کند و از آنچه که مى‌ترسد و از بیماری‌ها او را حفظ نماید.

۹ـ این دعا را بخواند که در اعمال شب آخر ماه شعبان نیز آمده است: اَللّهُمَّ إِنَّ هذَا الشَّهْرُ الْمُبارَکُ....

۱۰ـ بعد از نماز مغرب دست‌ها را بلند کند و این دعا را که از امام جواد(علیه السلام) نقل شده است، بخواند:

اَللّهُمَّ یا مَنْ یَمْلِکُ التَّدْبیرَ، وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ...

۱۱ـ در شب اوّل، این دعا را که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است بخواند:

اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ، مُنَزِّلَ الْقُرْآنِ، هذا شَهْرُ رَمَضانَ...

۱۲ـ دعاى بسیار نورانى چهل و چهارم «صحیفه سجّادیّه» نیز مربوط به این شب است.

۱۳ـاز امور مهمّه در این ماه، تلاوت قرآن مجید است که با شروع ماه رمضان، سزاوار است قرآن بسیار تلاوت شود. روایت شده است که حضرت امام صادق(علیه السلام) در وقت تلاوت قرآن قبل از قرائت، این دعاى بسیار پرمعنا را مى خواندند:

اَللّـهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّ هذا کِتابُکَ الْمُنْزَلُ مِنْ عِنْدِکَ عَلى رَسُولِکَ...

۱۴ـ خواندن دعای جوشن کبیر

***

روز اول:

۱ـ غسل کند

۲ـ خود را با گلاب خوشبو سازد

۳ـ دو رکعت نماز بگزارد و در رکعت اوّل سوره حمد و سوره "انّا فتحنا" و در رکعت دوم حمد و هر سوره اى که خواست، بخواند. در روایتى آمده است هر کس این نماز را بخواند خداوند بدى ها را در آن سال از وى دفع کند و تا سال آینده در پناه حمایت خدا باشد.

۴ـ دو رکعت نماز اوّل ماه را به‌جا آورد و صدقه بپردازد

۵ـ بعد از طلوع فجر این دعا را بخواند: اَللّهُمَّ قَدْ حَضَرَ شَهْرُ رَمَضانَ، وَقَدِ افْتَرَضْتَ عَلَیْنا صِیامَهُ...

 

شب سیزدهم:

۱ـ غسل کند

۲ـ چهار رکعت نماز (هر دو رکعت به یک سلام) که در هر رکعت یک مرتبه حمد و بیست و پنج مرتبه سوره توحید را بخواند.

۳ـ دو رکعت نماز که در شب سیزدهم ماه رجب و شعبان نیز خوانده مى شود; در هر رکعت، بعد از سوره حمد سوره هاى یس، ملک، و توحید را بخواند.

۴ـ خواندن «دعاى مجیر» در شب هاى سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم

 

شب چهاردهم:

در این شب، چهار رکعت نماز مى خواند (هر دو رکعت به یک سلام)، به صورتى که در شب سیزدهم گذشت.

 

شب پانزدهم:

۱ـ غسل کند

۲ـ شش رکعت نماز (هر دو رکعت به یک سلام) که در هر رکعت، سوره هاى حمد و یس و ملک و توحید را بخواند.

۳ـ صد رکعت نماز، که در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره «قل هو اللّه احد» را بخواند. از حضرت امیرالمؤمنین على(علیه السلام) از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) روایت شده است که هر کس این عمل را بجا آورد، خداوند ده فرشته را به سوى او بفرستد تا دشمنان را از او دفع کنند و سى فرشته را به هنگام مرگ نزد او بفرستد تا بهشت را به وى بشارت دهند و سى فرشته دیگر، تا او را از آتش دوزخ ایمن دارند.

۴ـ زیارت امام حسین(علیه السلام): از امام صادق(علیه السلام) سؤال کردند که پاداش کسى که در شب نیمه ماه رمضان کنار قبر امام حسین(علیه السلام) باشد، چیست؟ فرمود: خوشا به حال کسى که در شب نیمه ماه رمضان در کنار قبر امام حسین(علیه السلام) بعد از نماز عشا ده رکعت نماز بگزارد، در هر رکعتى بعد از سوره حمد ده مرتبه قل هو الله احد را بخواند و از آتش دوزخ به خدا پناه ببرد. خداوند نیز به پاداش این عمل، نامش را «آزاد شده از آتش» ثبت فرماید و قبل از آن که بمیرد، فرشتگان به وى بشارت بهشت مى دهند و فرشتگان دیگرى، او را از آتش دوزخ ایمن مى دارند.

 

روز پانزدهم:

روز پانزدهم ماه رمضان سال سوم هجرى، روز ولادت باسعادت امام مجتبى(علیه السلام) است و بنابر (بعضى از اقوال، تولّد امام محمّد تقى(علیه السلام) در سال ۱۹۵ نیز در این روز واقع شده است، البتّه این قول غیرمشهور است)؛ به هر حال این روز، روز بسیار بافضیلتى است و دادن صدقه و خیرات و کمک به مستمندان در این روز پاداش زیادى دارد.

 

شب هفدهم:

این شب، شب بسیار مبارکى است. در این شب، رسول خدا(ص) با لشکر کفّار قریش در سرزمین بدر برخورد کردند و در روز هفدهم، جنگ بدر واقع شد و خداوند متعال لشکریان اسلام را بر مشرکین پیروز گردانید، با آن که مسلمانان از نفرات محدود و ساز و برگ اندک جنگى برخوردار بودند. این پیروزى از بزرگترین فتوحات اسلام است؛ از این رو علما گفته اند که در این روز، غسل و صدقه و شکر خدا بجا آوردن مستحبّ است و عبادت در شب هفدهم فضیلت فراوانى دارد.

***

 

اعمال مشترک شب های قدر:

۱ـ غسل شب قدر: مرحوم «علاّمه مجلسى» فرموده: بهتر است غسلِ شب هاى قدر را مقارن غروب آفتاب انجام دهند که نماز مغرب را با غسل بخوانند.

۲ـ دو رکعت نماز بخواند: که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره «قُل هُوَ اللّه» را تلاوت کند و بعد از پایان نماز، هفتاد مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَ أَتُوبُ اِلَیْهِ.

در روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمده است: کسى که این عمل را بجا آورد، از جاى خویش برنخیزد مگر این که خداوند متعال او و پدر و مادرش را بیامرزد و خداوند فرشتگان را مأمور مى کند تا سال آینده براى وى حسنات بنویسند... .

۳ـ امام باقر(علیه السلام) درباره عمل دیگر این شب فرمود: قرآن را بگشاید و در برابر خود قرار دهد وبگوید:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَما فیهِ،وَفیهِ اسْمُکَ [الاَْعْظَمُ] الاَْکْبَرُ،وَ اَسْماؤُکَ الْحُسْنى،وَما یُخافُ وَیُرْجى،اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ؛ خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستاده شده ات و آنچه در آن است که در آن است نام بزرگت و نام‌هاى نیکویت و آنچه بدانها ترس و امید شود که قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ.

سپس حاجت خود را از خدا بخواهد.

۴ـ مراسم قرآن به سر گرفتن: به فرموده امام صادق(علیه السلام): قرآن مجید را بر سر بگذارد و بگوید:

اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ، وَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِن مَدَحْتَهُ فیهِ، وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ، فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ؛ خدایا به حق این قرآن و به حق آن کس که او را بدین قرآن فرستادى و هر مؤمنى که در آن مدحش کردى و به حق تو بر ایشان زیرا هیچ کس به حق تو از خودت آشناتر نیست.

آنگاه ده مرتبه بگوید: بِکَ یا اللهُ و ده مرتبه بِمُحَمَّد(صلى الله علیه وآله) و ده مرتبه بعَلِىٍّ(علیه السلام)و ده مرتبه بِفاطِمَهَ(علیها السلام)و ده مرتبه بِالْحَسَنِ(علیه السلام)و ده مرتبه بِالْحُسَیْنِ(علیه السلام)و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(علیهما السلام)و ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ(علیهما السلام)و ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد(علیهما السلام)و ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَر(علیهما السلام)و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُوسى(علیهما السلام)و ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ(علیهما السلام)و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّد(علیهما السلام)و ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ(علیهما السلام)و ده مرتبه بِالْحُجَّهِ(علیه السلام).

در پایان هر حاجتى که دارد از خداوند طلب کند و در تمام این اذکار، نهایت حضور قلب و توجّه به درگاه خدا را حفظ کند. بهتر است اگر مى‌خواهند توسّل گرفته، یا ذکر مصیبتى کنند قبل یا بعد از دعا باشد و دعا را قطع نکنند.

۵ـ زیارت امام حسین(علیه السلام):به فرموده علاّمه مجلسى، زیارت امام حسین(علیه السلام) در هر یکى از این سه شب، مستحبّ مؤکّد است، و در روایتى آمده است که سبب آمرزش گناهان مى‌شود و اگر دسترسى به زیارت از نزدیک نداشته باشد، از دور زیارت کند.

۶ـ احیا داشتن شب هاى قدر: یعنى این شب را تا صبح بیدار باشد و با عبادت و دعا و تلاوت قرآن و جلسات سخنرانى دینى و پرسش و پاسخ هاى مذهبى و یا مطالعه کتاب هاى تفسیر و عقاید و مواعظ سپرى کند.

در روایتى از امام باقر(علیه السلام) آمده است: هر کس شب قدر را احیا دارد، گناهان او آمرزیده شود، هرچند زیاد باشد، و بهتر است روز قبل مقدارى استراحت کند و غذا و نوشیدنى کمتر بخورد تا خواب بر او غلبه نکند و کسانى که توانایى بر احیا ندارند، بهتر است اوّل شب را استراحت کنند و سحرگاهان بیدار باشند و عبادت نمایند.

۷ـ صد رکعت نماز بگزارد: (هر دو رکعت به یک سلام) که فضیلت بسیار دارد و افضل آن است که اگر توانایى داشته باشد، در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره قل هو اللّه را بخواند.

۸ـ مرحوم «شیخ کفعمى» در «مصباح» نقل کرده است که امام زین العابدین(علیه السلام) این دعا را در شب هاى نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم در حالت ایستاده و نشسته و در رکوع و سجود مى خواندند:

اَللّهُمَّ اِنّى اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً، لا اَمْلِکُ لِنَفْسى نَفْعاً وَلا ضَرّاً، وَلااَصْرِفُ عَنْها سُوءاً، اَشْهَدُ بِذلِکَ عَلى نَفْسى، وَاَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتى وَقِلَّهِ حیلَتى، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْجِزْ لى ما وَعَدْتَنى وَجَمیعَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَهِ فى هذِهِ اللَّیْلَهِ، وَاَتْمِمْ عَلَىَّ اتَیْتَنى، فَاِنّى عَبْدُکَ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ، اَلضَّعیفُ الْفَقیرُ الْمَهینُ، اَللّـهُمَّ لاتَجْعَلْنى ناسِیاً لِذِکْرِکَ فیـما اَوْلَیْتَنى، وَلا لاِِحْسانِکَ فیما اَعْطَیْتَنى، وَلا ایِساً مِنْ اِجابَتِکَ، وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّى فى سَرّآءَ اَوْ ضَرّآءَ، اَعْطَیْتَنى، اَوْ شِدَّه اَوْ رَخآء، اَوْ عافِیَه اَوْ بَلاء، اَوْ بُؤْس اَوْ نَعْمآءَ، اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ؛

 

خدایا من شام کردم در حالى که بنده خوارى هستم که مالک سود و زیانى براى خویش نیستم و نتوانم از خویشتن پیش آمد ناگوارى را بازگردانم و این مطلبى است که من آن را بر خویش گواهى دهم و به ناتوانى خود و بیچارگیم در برابرت اعتراف دارم. پس درود فرست بر محمّد و آل محمّد و وفا کن برایم بدانچه بر من و همه مؤمنین و مؤمنات وعده فرمودى از آمرزش در این شب و تمام کن بر من آنچه را به من دادى، زیرا که من بنده بی‌نواى مستمند ناتوان تهیدست خوار تو هستم. خدایا مرا فراموشکار از یاد خویش در آنچه به من انعام فرمودى و از احسانت در آنچه به من عطا کردى قرار مده و ناامید از اجابت خویش قرارم مده و اگرچه دیر زمانى طول کشد چه در خوشى و چه در سختى، در دشوارى یا در آسایش، در تندرستى یا گرفتارى، در تنگدستى یا در نعمت، به‌ راستى که تو شنواى دعایى.

 

۹ـ مرحوم «علاّمه مجلسى» مى فرماید: بهترین اعمال در این شب ها طلب آمرزش گناهان و دعا براى امور دنیوى و اخروىاست، هم براى خود و هم براى پدر و مادر و خویشان و برادران مؤمن؛ چه زنده باشند و چه از دنیا رفته باشند و همچنین ذکرهاى مختلفو صلوات بر محمّد و آل طاهرین ایشان(علیهم السلام)، تا آن جا که مقدور است انجام دهد و در بعضى از روایات وارد شده است که دعاى «جوشن کبیر»را در این سه شب بخوانند.

در روایتى آمده است که شخصى خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) رسید و عرض کرد: اگر شب قدر را درک کردم، چه چیزى را از خداوند طلب کنم؟ فرمود: عافیت و سلامتى را بخواه.

***

اعمالِ «مخصوص» هر یک از شب های قدر:

اعمال شب نوزدهم:

۱- صد مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّى وَ أَتُوبُ إلَیْهِ

۲ـ صد مرتبه بگوید: اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَهَ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ

۳ـ دعایى را که در اعمال روزهاى ماه رمضان ذکر شد (یا ذا الّذی کان...) را بخواند.

۴ـ این دعا را بخواند:

اَللّهُمَّ اْجْعَلْ فیما تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِ الْمَحْتُومِ، وَفیما تَفْرُقُ مِنَ الاَْمْرِ الحَکیمِ فى لَیْلَهِ الْقَدْرِ، وَفِى الْقَضآءِ الَّذى لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ، اَنْ تَکْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ، اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ، اَلْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ، اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، اَلْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ، وَاجْعَلْ فیما تَقْضى وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطیلَ عُمْرى، وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ فى رِزْقى، وَتَفْعَلَ بى کَذا وَکَذا؛

خدایا قرار ده در آنچه حکم کرده و مقدر فرموده اى از سرنوشت حتمى و در آنچه جدا کنى از فرمان حکیمانه ات در شب قدر و در آن قضا و قدرى که برگشت و تغییر و تبدیلى ندارد که نام مرا در زمره حاجیان خانه محترمت (کعبه) بنویسى آنان که حجشان مقبول و سعیشان مورد تقدیر و گناهانشان آمرزیده و کردار بدشان بخشوده شده است و قرار ده در آنچه مقدر فرموده اى، که عمر مرا طولانى کرده و روزیم را وسیع گردانى و درباره ام چنین و چنان کنى (به جاى کلمه کذا و کذا، حاجت خود را عرضه دارد)

 

اعمال شب بیست و یکم:

۱ـ دعایى است که در «مصباح المتهجّد» و «کافى» نقل شده است که در شب بیست و یکم خوانده مى شود:

یا مُولِجَ اللَّیْلِ فِى النَّهارِ، وَمُولِجَ النَّهارِ فِى اللَّیْلِ، وَمُخْرِجَ الْحَىِّ مِنَالْمَیِّت...

۲ـ مرحوم «شیخ کفعمى» از «سیّد بن باقى» نقل کرده است که در شب بیست و یکم مى خوانى:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاقْسِمْ لى حِلْماً یَسُدُّ عَنّى بابَالْجَهْلِ، وَهُدىً تَمُنُّ بِهِ عَلَىَّ مِنْ کُلِّ ضَلالَه...

۳- به فرموده «شیخ مفید»، در این شب صلوات بسیار فرستد و بر ظالمان و غاصبان حق آل محمّد(علیهم‌السلام) و همچنین بر قاتل امیرمؤمنان(علیه السلام) بسیار لعن و نفرین فرستد و براى خویش و پدر و مادرش و سایر مؤمنان دعا کند.

۴ـ دعا براى وجود مبارک امام زمان(عج) و فرج آن حضرت، یکى دیگر از اعمال این شب است. در روایتى که «سیّد بن طاووس» از حمّاد بن عثمان نقل کرده مى خوانیم: " در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به محضر امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شدم، امام(ع) از من پرسیدند که آیا غسل کرده اى؟ گفتم: آرى،امام(ع) حصیرى طلبیدند و مرا نیز به کنارشان فراخواندند. آن حضرت(ع) مشغول نماز شدند و من نیز نزدیک آن حضرت(ع) نماز مى خواندم. وقتى که از نمازها فارغ شدیم، آن حضرت دعا کردند و من آمین گفتم، و این کار ادامه داشت تا صبح طلوع کرد. امام(ع) اذان و اقامه گفتند و برخى از خدمتکاران را فراخواند و نماز صبح را به امامت آن حضرت(ع) به‌جا آوردیم.

امام صادق(علیه السلام) بعد از نماز، به تسبیح و تقدیس پروردگار پرداختند و بر پیامبر(ص) درود فرستادند و براى مؤمنان دعا کردند؛ آن‌گاه به سجده رفته و ساعتى در سجده بودند، و در آن مدّت جز صداى نَفَس حضرت(ع) چیزى را نمى شنیدم، سپس دعایى خواندند از جمله در دعایشان عرض کردند:

وَ أسْألُکَ بِجَمیعِ ما سَأَلْتُکَ وَ ما لَمْ أَسْأَلْکَ مِنْ عَظیمِ جَلالِکَ، ما لَوْ عَلِمْتُهُ لَسَأَلْتُکَ بِهِ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ أَهْلِ بَیْتِهِ، وَ أَنْ تَأْذَنَ لِفَرَجِ مَنْ بِفَرَجِهِ فَرَجُ أَوْلِیائِکَ وَ أَصْفِیائِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ بِهِ تُبیدُ الظّالِمینَ وَ تُهْلِکُهُمْ، عَجِّلْ ذلِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ؛

از تو تقاضا مى کنم به جمیع آنچه که تو را با آن خواندم و آنچه را نخواندم، از عظیم جلال تو که اگر مى دانستم تو را با آن خواندم. از تو مى خواهم بر محمد و اهل بیتش درود بفرستى و اجازه فرج و ظهور کسى را بدهى که با ظهور او گشایشى در کار اولیاى تو و برگزیدگان از خلقت ظاهر مى شود و به وسیله او ظالمان را نابود و هلاک مى سازى. اى پروردگار عالمیان، در ظهورش تعجیل فرما.

 

پس از آن که امام صادق(علیه السلام) سر از سجده برداشتند. عرض کردم: جانم به فدایت! شما براى فرج کسى دعا کردید که با فرج او گشایشى در کار دوستان و اولیاى الهى حاصل خواهد شد؛ مگر آن کس شما نیستید؟

امام(علیه السلام) فرمودند: نه! او قائم آل محمّد(عجّل الله تعالی فرجه الشّریف)است!

نکته:

از شب بیست و یکم، دهه آخر ماه رمضان شروع مى شود که بسیار پرارزش و مغتنم است. در هر شب از شب هاى این دهه، غسل مستحب است و روایت شده است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در هر شب از شب هاى دهه آخر ماه رمضان غسل مى کرد. همچنین اعتکاف در مساجد جامع در این دهه مستحب است و فضیلت فراوان دارد و در روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان برابر دو حج و دو عمره شمرده شده است.

 

اعمال شب بیست و سوم:

۱-سوره عنکبوت و سوره روم را بخواند که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «هر کس در شب بیست و سوم، سوره هاى عنکبوت و روم را بخواند، به خدا سوگند! اهل بهشت است».

۲ـ هزار مرتبه سوره «إنّا أنزلناه» را بخواند.

۳ـ سوره «حم دخان» را بخواند.

۴ـ این دعا را بخواند:

اَللّهُمَّ امْدُدْ لى فى عُمْرى، وَاَوْسِعْ لى فى رِزْقى، وَاَصِحَّ لى جِسْمى، وَبَلِّغْنى اَمَلى، وَاِنْ کُنْتُ مِنَ الاَْشْقِیآءِ فَامْحُنى مِنَ الاَْشْقِیآءِ، وَاْکتُبْنى مِنَ السُّعَدآءِ، فَاِنَّکَ قُلْتَ فى کِتابِکَ الْمُنْزَلِ عَلى نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، «یَمْحُو اللهُ ما یَشآءُ وَیُثْبِتُ، وَعِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ»؛

خدایا دراز کن عمرم را و فراخ کن روزیم را و سالم گردان تنم را و برسانم به آرزویم و اگر در زمره بدبختان هستم تو نامم را ازسلک آنان پاک کن و در زمره سعادتمندانم ثبت کن زیرا تو خودت در کتابى که بر پیامبر مرسلت(ص) نازل فرمودى چنین گفتى: «خدا هر چه خواهد محو مى کند و ثبت مى کند و نزد اوست اصل کتاب».

۵ـ این دعا را که مخصوص شب بیست و سوم است بخواند:

یا رَبَّ لَیْلَهِ الْقَدْرِ وَجاعِلَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْر، وَرَبَّ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ، وَالْجِبالِ وَالْبِحارِ، وَالظُّلَمِ والاَْنْوارِ...

۶ـ این دعا را که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است، بخواند:

اَللّهُمَّ اجْعَلْ فیما تَقْضى وَفیما تُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِالْمَحْتُومِ، وَفیما تَفْرُقُ مِنَ الاَْمْرِ الْحَکیمِ...

۷ـ این دعا را که از امام حسن(علیه السلام) نقل شده است بخواند:

یا باطِناً فى ظُهُورِهِ، وَیا ظاهِراً فى بُطُونِهِ، وَیا باطِناً لَیْسَ یَخْفى، وَیا ظاهِراً لَیْسَ یُرى...

 

سپس هر حاجتى دارى از خدا بطلب.

 

۸ـ همچنین از معصومین(علیهم السلام) روایت شده است که در شب بیست و سوم ماه رمضان، در سجود و ایستاده و نشسته دعاى ذیل را مى خواندند، بلکه مناسب است در تمام ماه رمضان و در زمان‌هاى دیگر پس از تمجید و ستایش خداوند و صلوات بر محمّد و آل طاهرین ایشان علیهم السلام (مثلاً حدّاقل با گفتن اَلْحَمْدُلِلّهِ وَ الصَّلاهُ عَلى رَسُولِ اللّهِ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ)، این دعا خوانده شود:

اَللّـهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى ابآئِهِ...

 

۹ـ همچنین این دعا را در حالى که دستان خود را به سوى آسمان بلند مى کند، بخواند:

یا مُدَبِّرَ الاُْمُورِ، یا باعِثَ مَنْ فِى الْقُبُورِ، یا مُجْرِىَ الْبُحُورِ، یا مُلَیِّنَ الْحَدِیدِ لِداوُدَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَافْعَلْ بى کَذا وَ کَذا

اى تدبیر کننده کارها اى برانگیزنده هر که در گورها است اى روان کننده دریاها اى نرم کننده به جاى آهن براى حضرت داود درود فرست بر محمد و آل محمد و نسبت به من چنین و چنان کن.

کلمات کذا و کذا حاجات خود را بخواهد و سپس اضافه کند: اَللَّیْلَهَ اَللَّیْلَهَ، اَلسَّاعَهَ اَلسَّاعَهَ. این دعا را در حال رکوع، سجده، ایستاده و نشسته به طور مکرّر بخوان.

 

۱۰ـ با توجّه به اهمّیّت شب بیست و سوم، غسل، احیا و زیارت امام حسین(علیه السلام) در این شب فضیلت بسیار دارد و همچنین خواندن آن صد رکعت نماز که مشترک میان همه شب هاى قدر است.

«شیخ طوسى» در «تهذیب»، از ابوبصیر روایت کرده است که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: « در آن شبى که امید مى رود شب قدر باشد صد رکعت نماز بخوان؛ در هر رکعت (پس از حمد) ده مرتبه سوره توحید را بخوان. ابوبصیر عرض کرد: اگر نتوانستم ایستاده بخوانم، چه کنم؟ فرمود: نشسته بجا آور! گفتم: اگر نتوانم نشسته بخوانم؟ فرمود: در همان حال که در بستر خود دراز کشیده اى، بجا آور.

۱۱ـ مرحوم «علاّمه مجلسى»، در «زاد المعاد» فرموده است: در این شب هر مقدار که ممکن باشد قرآن بخواند و از دعاهاى «صحیفه کامله سجّادیّه» نیز استفاده کند؛ مخصوصاً دعاى مکارم الاخلاق و دعاى توبه.

روزهاى شب قدر را نیز باید حرمت داشت و به عبادت و دعا به سر برد؛ در احادیث فراوانى آمده است که روز قدر نیز در فضیلت مثل شب قدر است.

***

دعاى شب هاى دهه آخر ماه مبارک رمضان

دعاهاى این شب ها بر دو قسم است: نخست دعاهایى که مشترک میان همه شب هاى این دهه است که در هر شب از دهه آخر ماه رمضان خوانده مى شود و دیگر، دعاهایى که مخصوص هر شب از دهه آخر است.

برای خواندن دعاهای مربوطه، به ادعیه و مفاتیح الجنان مراجعه شود.

***

 " فضیلت و اعمال ماه رمضان المبارک "

شیخ صدوق به سند معتبره روایت کرده از حضرت امام رضا (علیه السلام) از پدران بزرگوار خود از حضرت امیرالمؤ منین (علیه و على اولاده السلام) که فرمود : خطبه اى خواند براى ما روزى حضرت رسول خدا (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) پس فرمود : اَیُّها النّاس بدرستى که رو کرده است به سوى شما ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش. ماهى است که نزد خدا بهترین ماه ها است و روزهایش بهترین روزها است و شب هایش بهترین شب ها است و ساعت هایش بهترین ساعتها است و آن ماهی است که خوانده اند شمارا در آن بسوى ضیافت خدا و گردیده اید در آن از اهل کرامت خدا . نَفَسهاى شما در آن ثواب تسبیح دارد و خواب شما ثواب عبادت دارد و عملهاى شما در آن مقبول است و دعاهاى شما در آن مستجاب است . پس سؤ ال کنید از پروردگار خود به نیّت هاى درست و دل هاى پاکیزه از گناهان و صفات ذمیمه که توفیق دهد شما را براى روزه داشتن آن و تلاوتکردن قرآن در آن .

به درستى که شقى و بد عاقبت کسى است که محروم گردد از آمرزش خدا در این ماه عظیم و یاد کنید به گرسنگى و تشنگى شما در این ماه تشنگى و گرسنگى روز قیامت را و تَصدّقکنید بر فقیران و مسکینان خود و تعظیم نمائید پیران خود را و رحم کنید کودکان خود را و نوازش نمائید خویشان خود را و نگاه دارید زبان هاى خود را از آنچه نباید گفت و بپوشید دیدهاى خود را از آنچه حلال نیست شما را در نظر کردن به سوى آن و بازدارید گوش هاى خود را از آنچه حلال نیست شما را شنیدن آن و مهربانى کنید با یتیمان مردم تا مهربانى کنند بعد از شما با یتیمان شما و بازگشت کنید به سوى خدا از گناهان خود و بلند کنید دست هاى خود را به دعا در اوقات نمازهاى خود ، زیرا که وقت نمازها بهترین ساعت ها است که نظر مى کند حق تعالى در این اوقات به رحمت به سوى بندگان خود و جواب مى گوید ایشان را هرگاه او را مناجات کند و لبّیک مى گوید ایشان را هرگاه اورا ندا کنند و مستجاب مى گرداند هرگاه او را بخوانند اى گروه مردمان . به درستى که جان هاى شما در گروِ  کرده هاى شما است ، پس از گرو به در آورید به طلب آمرزش ازخدا و پشت هاى شما گرانبار است از گناهان شما ، پس سبک گردانید آنها را به طول دادن سجده ها و بدانید که حق تعالى سوگند یاد کرده است به عزّت و جلال خود که عذاب نکند نمازگذارندگان و سجده کنندگان در این ماه را و نترساند ایشان را به آتش جهنم در روزقیامت.

ایُّها النّاس هر که از شما افطار دهد روزه دار مؤمنى را در این ماه از براى اوخواهد بود نزد خدا ثواب بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته . پس ‍ بعضى از اصحاب گفتند : یا رسول الله همه ما قدرت بر آن نداریم .  حضرت فرمود : بپرهیزید از آتش جهنم به افطار فرمودن روزه داران اگرچه به نصف دانه خرما باشد و اگر چه به یک شربت آبى باشد ؛ به درستى که خدا این ثواب را مى دهد کسى را که چنین کند اگر قادر بر زیاده از این نباشد.

اَیُّها النّاسُ هر که خُلْق خود را در این ماه نیکو گرداند بر صراط آسان بگذرد در روزى که قدم ها بر آن لغزد و هر که سبک گرداند در این ماه خدمت غلام و کنیز خودرا ، خدا در قیامت حساب او را آسان گرداند و هر که در این ماه شرّ خود را از مردم باز دارد ، حق تعالى غضب خود را در قیامت از او باز دارد و هر که در این ماه یتیم بى پدرى را ، گرامى دارد خدا او را در قیامت گرامى دارد و هر که در این ماه صله واحسان کند با خویشان خود خدا وَصل کند او را به رحمت خود در قیامت و هر که در این ماه قطع احسان از خویشان خود بکند ، خدا در قیامت قطع رحمت از او کند و هر که نماز سنّتى در این ماه بکند خدا براى او برات بیزارى از آتش جهنم بنویسد و هر که در این ماه نماز واجبى را ادا کند خدا عطا کند به او ثواب هفتاد نماز واجب که در ماه هاى دیگر کرده شود و هر که در این ماه بسیار بر من صلوات فرستد خدا سنگین گرداند ترازوى عمل او را در روزى که ترازوهاى اعمال سبک باشد و کسى که یک آیه از قرآن در این ماه بخواند ثواب کسى دارد که در ماه هاى دیگر ختم قرآن کرده باشد.

اَیُّها النّاسُ بدرستى که درهاى بهشت در این ماه گشاده است پس سؤ ال کنید ازپروردگار که آن را به روى شما نبندد ؛ و درهاى جهنّم در این ماه بسته است . پس سؤال کنید از پروردگار تبارک و تعالى به تلاوت کردن قرآن مجید در شب ها و روزهاى این ماه و به ایستادن به نماز و جِدّ و جَهد کردن در عبادت و بجا آوردن نمازها در اوقات فضیلت و کثرت استغفار و دعا

.

فَعَنِ الصّادِقِ علیه السلام : اَنَّهُ مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فى شَهْرِرَمَضانَ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ اِلى قابِلٍ اِلاّ اَنْ یَشْهَدَ عَرَفَهَ

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که در ماه رمضان آمرزیده نشود تا سال آینده آمرزیده نشود مگر آنکه در عرفات حاضر شود

 

و نگاه دارد خودرا از چیزهایى که خدا حرام کرده است و از افطار کردن بر چیزهاى حرام و رفتار کن به حوى که مولاى ما حضرت صادق (علیه السلام) وصیّت نموده و فرموده هرگاه روزه دارى ، مى باید که روزه داری گوش و چشم و مو و پوست و جمیع اعضاى تو ، یعنى از محرّمات بلکه از مکروهات و فرمود باید که روزِ روزه داری تو مانند روزِ افطار تو نباشد ونیز فرموده که روزه نه همین ترک از خوردن و آشامیدن است ؛ بلکه باید در روز روزهنگاه دارید زبان خود را از دروغ و بپوشانید دیده هاى خود را از حرام و با یکدیگرنزاع مکنید و حَسَد مبرید و غیبت مکنید و مجادله مکنید و سوگند دروغ مخورید بلکه سوگند راست نیز و دشنام مدهید و فحش مگوئید و ستم مکنید و بى خردى مکنید و دلتنگ مشوید و غافل مشوید از یاد خدا و از نماز و خاموش باشید از آنچه نباید گفت و صبرکنید و راستگو باشید و دورى کنید از اهل شرّ و اجتناب کنید از گفتار بد و دروغ و افتراء و خصومت کردن با مردم و گمان بد بردن و غیبت کردن و سخن چینى کردن و خود را مُشْرِف به آخرت دانید و منتظر فَرَج و ظُهور قائم آل محمّد (علیه السلام) باشید و آرزومند ثوابهاى آخرت باشید و توشه اعمال صالحه براى سفر آخرت بردارید.

بر شما باد به آرام دل و آرام تن و خضوع و خشوع و شکستگى و مذلّت مانند بنده اى که از آقاى خود ترسد و ترسان باشید از عذاب خدا و امیدوار باشید رحمت او را و باید پاک باشد اى روزه دار دل تو از عیبها و باطن تو از حیله ها و مکرها و پاکیزه باشد بدن تو از کثافتها و بیزارى بجوى به سوى خدا از آنچه غیر اوست و در روزه ولایت خودرا خالص گردانى از براى او و خاموش باشى از آنچه حق تعالى نهى کرده است تو را از آندر آشکارا و پنهان و بترسى از خداوند قهار آنچه سزاوار ترسیدن او است در پنهان و آشکار و ببخشى روح و بدن خود را به خداى عزّوجلّ در ایّام روزه خود و فارغ گردانى دل خود را از براى محبّت او و یاد او و بدن خود را به کارفرمائى در آنچه خدا تو را امر کرده است به آن و خوانده است به سوى آن اگر همه اینها را به عمل آورى آنچه سزاوار روزه داشتن است به عمل آورده اى و فرموده خدا را اطاعت کرده اى و آنچه کم کنى از آنها که بیان کردم از براى تو به قدر آن از روزه تو کم مى شود از فضل آن وثواب آن.

به درستى که پدرم گفت : رسول خدا (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) شنید که زنى در روز روزه اى جاریه خود را دشنام داد . حضرت طعامى طلبید . آن زن را گفت بخور زن.  زن گفت من روزه ام . فرمود : چگونه روزه اى که جاریه خود را دشنام دادى . روزه فقط همین نخوردن و نیاشامیدن تنها نیست . به درستى که حق تعالى روزه را حجابى گردانیده است از سایر امور قبیحه . از کردار بد و گفتار بد . چه بسیار کمند روزه داران و چه بسیارند گرسنگى کشندگان و حضرت امیرالمؤ منین (علیه السلام) فرمود که چه بسیار روزه دارى که بهره اى نیست او را از روزه به غیر از تشنگى و گرسنگى و چه بسیار عبادت کننده اى که نیست او را بهره اى از عبادت به غیر تَعَب . اى خوشا خواب زیرکان که بهتر از بیدارى و عبادت احمقان است و خوشا افطار کردن زیرکان که بهتر از روزه داشتن بى خردان است.

و روایت شده از جابربن یزید از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) که حضرت رسول  (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) به جابر بن عبدالله فرمود : اى جابر این ماه رمضان است ، هر که روزه بدارد روز آن را و بایستد به عبادت پاره اى از شبش را و باز دارداز حرام شکم و فَرْج خود را و نگاه دارد زبان خود را ، بیرون رود از گناهان خود مثل بیرون رفتن او از ماه . جابر گفت یا رسول اللّه چه نیکو است این حدیث که فرمودى ،  فرمود : اى جابر  چقدر سخت است این شرطهایى که نمودم . 

 

نمازهاى شب هاى ماه مبارک رمضان

مرحوم «علاّمه مجلسى» در فصل آخر از اعمال ماه رمضان در کتاب «زادالمعاد»، نماز شب هاى ماه رمضان را چنین بیان مى کند: (و با توجّه به این که بهترین اعمال، در ماه مبارک، نماز و قرآن است و این نمازها در بردارنده بسیارى از سوره هاى قرآن است، هرکس هر چند شب را بخواند غنیمت است).

شب اوّل: چهار رکعت; هر رکعت بعد از سوره حمد پانزده مرتبه سوره توحید.

شب دوم: چهار رکعت; در هر رکعت بعد از سوره حمد بیست مرتبه سوره إنَّا أنزلناه.

شب سوم: ده رکعت; در هر رکعت بعد از سوره حمد پنجاه مرتبه سوره توحید.

شب چهارم: هشت رکعت; در هر رکعت بعد از سوره حمد بیست مرتبه سوره إنّا أنزلناه.

شب پنجم: دو رکعت; در هر رکعت، سوره حمد و پنجاه مرتبه سوره توحید; بعد از سلامِ نماز، صد مرتبه بگوید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد.

شب ششم: چهار رکعت و در هر رکعت سوره حمد و سوره ملک.

شب هفتم: چهار رکعت; در هر رکعت سوره حمد و سیزده مرتبه سوره إنّا أنزلناه.

شب هشتم: دو رکعت; در هر رکعت سوره حمد و ده مرتبه سوره توحید و پس از سلام نماز، هزار مرتبه بگوید: سبحان اللّه.

شب نهم: شش رکعت میان نماز مغرب و عشا; در هر رکعت سوره حمد و هفت مرتبه آیه الکرسى و پس از اتمام نماز، پنجاه مرتبه بگوید: اَللّهمّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد.

شب دهم: بیست رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و سى مرتبه سوره توحید.

شب یازدهم: دو رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست مرتبه سوره کوثر.

شب دوازدهم: هشت رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و سى مرتبه سوره إنّا أنزلناه.

شب سیزدهم: چهار رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست و پنج مرتبه سوره توحید.

شب چهاردهم: شش رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و سى مرتبه سوره إذا زُلزِلَت.

شب پانزدهم: چهار رکعت; در دو رکعت اوّل بعد از سوره حمد، صد مرتبه سوره توحید، و در دو رکعت دیگر، بعد از سوره حمد، پنجاه مرتبه سوره توحید.

شب شانزدهم: دوازده رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و دوازده مرتبه سوره تکاثر.

شب هفدهم: دو رکعت; در رکعت اوّل، سوره حمد و هر سوره اى که خواست بخواند و در رکعت دوم، سوره حمد و صد مرتبه سوره توحید و بعد از سلام نیز صد مرتبه بگوید: لا إلهَ اِلاَّ اللّهُ.

شب هیجدهم: چهار رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست و پنج مرتبه سوره کوثر.

شب نوزدهم: پنجاه رکعت; با سوره حمد، و پنجاه مرتبه سوره إذا زلزلت.

مرحوم «علاّمه مجلسى» مى گوید: ظاهراً مراد آن است که در هر رکعت یک مرتبه این سوره را بخواند; زیرا در یک شب خواندن دوهزار و پانصد مرتبه سوره «اذا زلزلت» دشوار خواهد بود.

شب‌هاى بیستم تا بیست و چهارم: در هر یک از این شب ها، هشت رکعت نماز بخواند که پس از حمد، هر سوره اى خواست مى خواند.

شب بیست و پنجم: هشت رکعت نماز; در هر رکعت سوره حمد، و ده مرتبه سوره توحید را بخواند.

شب بیست و ششم: هشت رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و صد مرتبه سوره توحید را بخواند.

شب بیست و هفتم: چهار رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و سوره ملک را بخواند و اگر نتوانست، بیست و پنج مرتبه سوره توحید را بخواند.

شب بیست و هشتم: شش رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و صد مرتبه آیه الکرسى، صد مرتبه سوره توحید و صد مرتبه سوره کوثر را بخواند و پس از پایان نماز، صد مرتبه صلوات بفرستد.

مرحوم حاج شیخ عباس قمى مى نویسد: مطابق آنچه که من یافتم بجاى صد مرتبه، ده مرتبه آمده است(که همین مناسب‌تر به نظر مى رسد).

شب بیست و نهم: دو رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست مرتبه سوره توحید را بخواند.

شب سى ام: دوازده رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست مرتبه سوره توحید را بخواند و پس از پایان نماز، صد مرتبه صلوات بفرستد.

 

یادآورى: این نمازها هر دو رکعت به یک سلام است و اگر تمام آن‌ها را نتوان بجا آورد، باید هر مقدار که مى‌توان به‌جا آورده شود.

 

 

تبلیغات

وب سايت تخصصي عرفان عملي شيعي

    • بیانات عرفانی آيت الله كميلي
    • اخبار و اطلاعیه ها
    • کشکول المطالب
    • دستورالعمل سالکان مبتدی
    • ویژه نامه ها
    • ترنم حداد

تمام حقوق اين وب سايت متعلق به آیت الله محمد صالح کمیلی خراسانی مي باشد