واژه مسیح یا ماشیح امروز به دو معنا به کار میرود: یکی نجات دهنده به معنای عام کلمه و نجات دهنده به معنای خاص، کسی که در آینده ظهور خواهد کرد.
آيات و احاديث در ارتباط با میلاد عیسی مسیح (علیه السلام)
«يا مَريمُ إنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنهُ اسمُهُ المَسيحُ عِيسَي ابنُ مَريمَ وَجيِهاً فِي الدُّنيا وَ الآخِرَةِ و مِنَ المُقَرَّبينَ»، اي مريم! خدا تو را به كلمهاي از جانب خودش بشارت ميدهد كه نامش مسيح، عيسي بن مريم است؛ در حالي كه در دنيا و آخرت آبرومند و از مقرّبان الهي است. [آل عمران، آيه ۴۵]
«خادِمي يَدايَ و دابَّتي رِجلاي و فِراشِي الأرضُ و وِسادِي الحَجَرُ و دِفئي فِي الشِّتاءِ مَشارِقُ الأرضِ … أبيتُ و لَيسَ لي شَيءٌ و أصبِحُ و لَيس لي شَيءٌ و لَيسَ عَلي وَجهِ الأرضِ أحَدٌ أغني مِنّي»، خدمتكار من دو دست من است و مركبم دو پاي من و بسترم زمين و بالشم سنگ و گرمابخشم در زمستان، مكانهاي آفتابگير … شب و روز خود را با ناداري سپري ميكنم و با اين حال روي زمين ، هيچ كس توانگرتر و بينيازتر از من نيست. [بحار الأنوار، ج ۱۴، ص ۲۳۹]
امام علي عليه السلام درباره حضرت عيسيعليه السلام فرمودند : «… وَلامالٌ يَلفِتُهُ و لا طَمَعٌ يُذِلُّهُ ، دابَّتُهُ رِجلاهُ و خادِمُهُ يَداهُ»، نه مال و ثروتي داشت كه او را به خود مشغول گرداند و نه طمعي كه به خوارياش اندازد ، مركب او دو پايش بود و خدمت كارش دو دستش. [نهج البلاغه ، خطبه ۱۶۰]
سخنان برگزيده از حضرت مسیح «علیه السلام»
«الدُّنيا قَنطَرَةٌ فاَعبُروها و لا تَعمُرُوها»، دنيا پل است؛ از آن بگذريد و آبادش مسازيد. [الأمالي، مفيد، ص ۴۳]
«بِحَقٍّ أقولُ لَكُم: إنَّ الأجرَ مَحرُوصٌ عَلَيهِ و لايُدرِكُهُ إلاّ مَن عَمِلَ لَهُ»؛ راست ميگويمتان: همه خواهان مزدند، و تنها كسي به آن ميرسد كه براي آن كار كند. [ميزان الحكمه، ح ۲۲۰۸۳]
«طُوبي لِلَّذينَ يَتهَجَّدونَ مِن اللَّيلِ ، اُولئكَ الّذينَ يَرِثونَ النُّورَ الدّائِمَ»، خوشا آنان كه پاسي از شب را به عبادت ميگذرانند؛ آنان كسانياند كه نوري ماندگار به ارث ميبرند. [تحف العقول، ص ۵۱۰]
«إنَّ الشَّجَرَةَ لاتَكمُلُ إلّابِثَمَرَةٍ طَيِّبَةٍ كَذلِكَ لايَكمُلُ الدِّينُ إلّا بِالتَّحَرُّجِ عَنِ المَحارِمِ»، درخت كامل نميشود مگر با ميوهاي گوارا. همچنين دينداري كامل نميشود مگر با دوري از حرامها. [تحف العقول، ص ۵۱۱]
«إيّاكُم وَالنَّظرَةَ فَإنَّها تَزرَعُ فِي القُلُوبِ الشَّهوَةَ و كَفي بِها لِصاحِبِها فِتنةً»، زنهار از نگاه [بد] كه بذر خواهش را در دل ميافشاند، و نگاه كننده را همين فتنه بس است. [تحف العقول، ص ۵۰۲]
«طُوبي لِلمُصلِحينَ بَينَ النّاسِ ، اُولئكَ هُمُ المُقَرَّبونَ يَومَ القِيامَةِ»، خوشا به حال اصلاح كنندگان ميان مردم ؛ اينان در روز قيامت مقرّباناند. [تحف العقول، ص ۵۰۱]
عیسی مسیح هم اکنون کجاست ؟
درباره اينكه حضرت عيسي كجاست؟ در بين اديان يهود، مسيحت و اسلام تفاوتي ديده ميشود. هر سه دين در باره فرجامين روز اين نبي خدا سخن رانده اند. ليك اختلاف روايت هر سه دين از روز آخر ظهور وحضور عيسي در بين مردمش، موجب ميشود كه اعتقاد آنها در باره مكان فعلي ايشان نيز متفاوت باشد.
ما به نظر هر سه دين در اينجا اشاره مي كنيم:
1- يهود معتقدند كه عيسي كشته شده است. چون يهود ادعا مىكرد كه مسيح عيسى بن مريم ع را كشتند. طبق اين باور عيسي زنده نيست كه جايي داشته باشد. قرآن كريم ادعاى يهود مبنى بر اينكه عيسى را كشتند را رد مىكند.«وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ، وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ، يَقِيناً، بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ، وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً، وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً
۲- مسيحيان معتقدند كه يهوديان آن جناب را دار زدند و كشتند، ولى بعد از كشته شدنش، خداى تعالى او را از قبرش بيرون آورد و به آسمان برد.
اين اساس مسيحيان معتقدند كه عيسي در نزد بــــــدر (همان خداي مسيحيان) در آسمان معنوي قرار دارد. او در دست راست خداست و تاثيرش بر جهان از طريق روح القدس است. بي شك مراد مسيحيت از مسيح نزد خدا بايد وجود روحي او باشد نه جسمي.
حال آنكه آياتى كه ملاحظه كرديد داستان كشتن و به دار آويختن را به كلى تكذيب مىكند.
۳- مسلمين با استفاده از ظاهر آيه «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ …» معتقدند عيسى (ع) نزد خدا زنده است و نخواهد مرد تا آنكه همه اهل كتاب به وى ايمان بياورند. روشن است كه مراد از نزد خدا آسمان نيست بلكه قرب معنوي خداست.
لذا علامه طباطبائي (ره) در تفسير آيه «وَ رافِعُكَ إِلَيَّ وَ مُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا» مي فرمايد: كلمه «رفع» به معناى بلند كردن و برداشتن است، و از آنجايى كه در آيه شريفه كلمۀ «رافعك» مقيد به قيد «الى» شده معلوم مىشود كه منظور از اين رفع، رفع معنوى است نه رفع صورى و جسمى، چون خداى تعالى در مكانى بلند قرار نگرفته تا عيسى ع را به طرف خود بالا ببرد، او (ع) و بس، براى اينكه عيسى (ع) را زنده به آسمان بردند و بين آسمان و زمين قبض روحش كردند و “بدن بىروح” و “روح بیبدنش” را به آسمان بردند و در آنجا دوباره روحش را به بدنش برگرداندند.
تولد مسیح در قرآن و انجیل:
انجیل متی (۱:۱۸) تا (۱:۲۵) تولد عیسی مسیح(ع) را در زمان هیررودیس چنین روایت کرده است: «مریم(س) مادر عیسی که در عقد یوسف بود، قبل از ازدواج با او به وسیله روحالقدس آبستن شد. یوسف که سخت پایبند اصول اخلاقی بود، بر آن شد که نامزدی خود را به هم بزند، اما در نظر داشت این کار را در خفا انجام دهد تا مبادا مریم بیآبرو شود. او غرق در این گونه افکار بود که به خواب رفت.
در خواب فرشتهای را دید که به او گفت: یوسف، پسر داوود از ازدواج با مریم نگران نباش. کودکی که در رحم اوست از روحالقدس است. او پسری خواهد زایید و تو نام او را عیسی یعنی نجاتدهنده خواهی نهاد و او قوم خود را از گناهانشان خواهد رهانید و این همان پیغامی است که خداوند قرنها قبل به زبان نبی خود اشعیا فرموده بود که بنگرید! دختری باکره آبستن خواهد شد و پسری به دنیا خواهد آورد و او را عمانوئیل خواهید نامید (عمانوئیل به زبان عبری یعنی خدا با ماست) چون یوسف بیدار شد، طبق دستور فرشته عمل کرد و مریم را به خانهاش آورد تا وقتی که او پسرش را به دنیا آورد و یوسف او را عیسی نام نهاد.»
تولد عیسی بن مریم(علیهما السلام) در قرآن
خداوند در قرآن نیز در سوره آلعمران و سوره مریم به داستان تولد حضرت عیسی اشاره کرده است که در آن میان میتوان به آیات ۱۶ تا ۳۵ سوره مریم در قرآن کریم مراجعه کرد: در همان لحظهاى که جبرئیل(ع) در مریم دمید، زنى باردار شد و تردیدى نیست که او در این اندیشه بود که مردم درباره او چه خواهند گفت؛ زیرا وى دوشیزه اى بود که اکنون باردار شده بود و بدون شوهر از او فرزندى متولد شده است، این ذهنیتها، او را پریشان خاطر کرد و بیمناک و مضطرب شد و علاقهمند بود از مردم کنارهگیرى کند و تنها زندگى کند.
اینجا بود که محلى را دور از مردم انتخاب کرد تا در آن از دیدگان آنها مخفى و نهان باشد و آنگاه که زمان وضع حمل فرارسید، درد و رنج ولادت، او را مجبور ساخت به درخت خرمایى رو آورد تا خود را به واسطه آن پنهان سازد. خود را به آن درخت رساند و بر آن تکیه زد و در آنجا به خاطر آورد که بزودى مورد آماج تهمتهاى ناروا قرار خواهد گرفت.
در آن هنگام آرزو مىکرد اى کاش قبل از این ماجرا مرده بود و یا چیزى پست و بىمقدار بود که ارزش نام بردن نداشت، ولى لطف و عنایت خداوندى بسرعت شامل حال وى شد و صداى جبرئیل را شنید که از نزدیکى او، و محلى پایینتر از جایگاه وى، او را مخاطب ساخته و به وى اطمینان داد که خداوند روزى او را بر عهده گرفته است و او اگر تنها شاخه درخت خرما را تکان دهد، رطب تازه برایش فرو مىریزد و مىتواند با گوارایى میل کند و از جوى آبى که از سمت پایین جایگاهش مىگذرد بنوشد و خیالى آرام و خاطرى آسوده داشته باشد و به او آموخت که اگر به فردى نکوهشگر برخورد و یا کسى درباره مسئله باردارى و چگونگى آن از او پرسید، به او پاسخ ندهد و با اشاره بگوید: نذر کردهام براى خدا روزهاى بگیرم.
هنگامى که عیسى(ع) متولد شد و مادرش او را نزد خویشاوندان خود آورد، براى آنان – که از تقوا و پرهیزکارى و عبادات مریم اطلاع داشتند و چه کسانى که بى اطلاع بودند صحنهاى غیرمنتظره بود- زیرا کارى که او انجام داده بود براى آنان بسیار شگفتآور بود و نیز مىدانستند مریم دوشیزه بوده و شوهر نکرده است و طبیعى بود که چنین امر ناگهانى فرد را در معرض اتهام قرار دهد و بدیهى است امورى از این قبیل، فرصت اندیشیدن به کسى نمىدهد، به ویژه که دلایل اتهام و قرینههاى ظاهرى دال بر آن موجود باشد. بنابراین، جایى براى شک و تردید باقى نمىگذارد.
آنچه را مریم(س) توانست در قبال این طوفان تهمت و افترا انجام دهد این بود که به سفارش جبرئیل(ع) عمل کرد و روزه گرفت و به فرزند خود که در گهواره آرمیده بود، اشاره کرد و از آنها خواست با وى سخن بگویند. آنان از این سخن به خشم آمدند، زیرا پنداشتند مریم آنها را به تمسخر گرفته است، چون تاکنون سراغ نداشتند کودکى در گهواره سخن بگوید، ولى عیسى(ع) بدانها پاسخ کاملى دال بر پاکدامنى مادرش عنوان کرد و گفت:
خداوند او را به سخن آورده است و افزود: من بنده خدا هستم و خداى متعال به من انجیل عطا خواهد کرد و مرا به پیامبرى برمىگزیند و وجودم را با برکت کرده و آموزگار صفات خوب و پسندیده قرار داده است و به من دستور داده که تا زندهام نماز را به پای دارم و زکات بپردازم و سفارشم فرمود به مادرم نیکى و مهربانى کنم، خداى سبحان مرا میان مردم، فردى ستمکار قرار نداد و در اثر گناه شقاوتمندم نساخت و آن گاه که متولد شدم و زمانى که از دنیا مىروم و هنگامى که در قیامت از بین مردگان زنده محشور میشوم، در پناه و امان الهى هستم.
قوم مریم نزد وی آمدند و مریم فرزند خود را حمل میکرد، گفتند: اى مریم، کار بسیار زشتی انجام دادهاى. اى خواهر هارون، پدرت مرد بدى نبود و مادرت هم بدکاره نبود، چرا چنین کردى؟ مریم به فرزندش اشاره کرد، آنها گفتند: چگونه ما با کودکى که در گهواره است، سخن بگوییم! عیسى به سخن آمد و گفت: من بنده خدا هستم، به من کتاب آسمانى عطا کرد و مرا هر کجا که باشم، مایه برکت گرداند و تا زندهام مرا به نماز و زکات و نیکى به مادرم سفارش فرمود و مرا ستمکار و شقى قرار نداد، درود بر من، آن روز که متولد شدم و آن روز که از دنیا مىروم و آن روز که زنده محشور میشوم.
در انجیل یوحنا (۲۷:۱۴) به نقل از حضرت مسیح(ع) آمده است:
“من هدیهای نزد شما میگذارم، ولی میروم، این هدیه آرامش فکر و دل است؛ آرامشی که من به شما میدهم، مانند آرامشهای دنیا بیدوام و زودگذار نیست، پس آسودهخاطر باشید و نترسید! فراموش نکنید چه گفتم، گفتم که میروم و زود بازمیگردم. اگر واقعا مرا دوست داشته باشید، از این خبر شاد خواهید شد.
منظور از « روح خدا » چیست؟
تقریباٌ همه مفسران معروف ، روح را در اینجا به جبرئیل فرشته بزرگ خدا تفسیر کردهاند ، و تعبیر « روح » از او به خاطر آن است که هم روحانی است و هم وجودی است حیاتبخش، چرا که حامل رسالت الهی به پیامبران است که احیاء کننده همه انسانهای لایق میباشد و اضافه روح در اینجا به خدا دلیل بر عظمت و شرافت این روح است، که یکی از اقسام اضافه ، اضافه تشریفیه است.
سرنوشت حضرت مریم(علیها السلام) پس از تولد حضرت عیسی(علیه السلام)
قرآن کریم در آیات زیادی از جمله آیات ۳۶ – ۴۷ سوره آلعمران و آیات ۱۶ – ۳۵ سوره مریم، از آن حضرت یاد نموده است. در مورد سرگذشت آن حضرت بعد از تولد حضرت عیسی(ع) میفرماید: (فَأَنت به قومها تحمله قالوا یا مریم لقد جئت شیئاً مریّاً);{ سوره مریم، آیه ۲۷} حضرت مریم فرزندش را در آغوش گرفت و نزد قومش آمد، آنان او را به خاطر این که بدون شوهر دارای فرزند شده بود مورد سرزنش قرار دادند و گفتند: ای مریم کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی! حضرت مریم که روزه سکوت گرفته بود، در جواب چیزی نگفت و اشاره به کودکش کرد تا با او صحبت کنند و از او بپرسند.
آنها تعجب کردند و گفتند: «کیف تکلم من کان فی المهد صبیاً);{ سوره مریم، آیه ۲۹} چگونه با طفلی که در گهواره است سخن بگوییم؟! ناگهان کودکِ مریم زبان به سخن گشود و گفت: (انی عبدالله اتانی الکتاب و جعلنی نبیاً);{ سوره مریم، آیه ۳۰} من بنده خدایم؛ او کتاب آسمانی به من داده؛ و مرا پیامبر قرار داده است… بنی اسرائیل وقتی این معجزه بزرگ را از آن حضرت مشاهده کردند، فهمیدند که حضرت مریم پاک، و از گمانی که آنها برده بودند، مبرا و منزه است.[مجمع البیان، طبرسی، ج ۶، ص ۴۱۹ ]
بیش از این در قرآن و احادیث معتبر مطلبی در مورد سرنوشت حضرت مریم بعد از تولد حضرت عیسی نیامده است، اما در برخی از کتب قصص قرآن آمده است که حضرت مریم و فرزندش مدتها با یکدیگر زندگی کردند و به هدایت مردم پرداختند. حضرت مریم به صحرا و کوهستان میرفت و در آن جا به عبادت و نیایش پروردگار میپرداخت. روزی در وادی دمشق در دامنه کوهی مشغول عبادت بود، خسته شد و همان جا خوابید تا رفع خستگی کند، همان دم از دنیا رفت. حوریان بهشتی نزد او آمدند و پارچه سفیدی را بر روی او کشیدند.
حضرت عیسی به سراغ ما درآمد، دید خوابیده است و پارچه سفیدی بر روی او کشیده شده است، او را بیدار نکرد، مدتی صبر نمود، دید بیدار نشد. آهسته کنارش آمد و مادر را صدا زد، جوابی نشنید، فهمید که مادرش جان سپرده است، حضرت عیسی با دلی سوزناک از غم مادر، جنازه او را برداشت و به نزدیک بیتالمقدس آورد و در آن جا دفن نمود.[قصههای قرآن، محمد اشتهاردی، ص ۴۵۲]
در روایت آمده است که شخصی از امام صادق(ع) پرسید: «چه کسی فاطمه زهرا(س) را غسل داد؟ حضرت فرمود: امیر المؤمنین(ع). قبول این مطلب برای آن شخص سنگین بود و نمیتوانست بپذیرد، حضرت فرمود: همانا فاطمه(س) صدیقه بود، و صدیقه را غسل نمیدهد جز صدیق، آیا نمیدانی که حضرت مریم را غسل نداد مگر حضرت عیسی». [بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۴، ص ۱۹۷]
در مورد زندگی و وفات آن حضرت در کتابهای قصص الانبیا مطالب دیگری نیز گفته شده است. چنانکه گفتهاند: چون مریم به سن ۱۸ سالگی رسید، جوانی به نام یوسف که به شغل نجار مشغول بود و از اقوام حضرت مریم بود به خواستگاری ایشان آمد و حضرت مریم به عقد ایشان درآمد و قبل از اینکه با همدیگر همبستر شوند توسط جبرئیل (روح القدس) از طرف خداوند به مریم دمیده شد و حضرت مریم باردار شدند و لذا از مردم کناره گرفتند.
یوسف شوهر حضرت مریم(س) از این جریان آگاه شدند، قصد کردند که از مریم جدا شوند ولی در خواب فرشتهای به او شرح حال مریم را گوشزد کرد و چون از خواب بیدار شدند به نزد حضرت مریم رفتند و از مریم عذر خواهی کردند.
همچنین نوشتهاند:
بعد از تولد حضرت عیسی(ع) روزی یوسف دست همسرشان مریم و فرزند خردسال یعنی عیسی(ع) را گرفتند و آنها را با خود به مصر بردند و اینها تا ۱۲ سالگی عیسی(ع) در مصر بودند که در این زمان در خواب به یوسف خطاب شد که برخیز و عیسی را با مادرش به وادی مقدسه ببر و یوسف از خواب که بیدار شد حضرت عیسی(ع) را به همراه مادرش مریم(س) به کنار رود اردن برد. [ترجمه قصص الانبیا، حسین عمادزاده، ج ۳۲، ص ۷۲۵ ]
در کنار رود اردن شهری به نام ناصره بود که در آنجا یوسف به شغل نجاری پرداخته بود و در حالی که پیر شده بود، عیسی(ع) به یوسف در امر نجاری کمک میکرد و مادرش مریم(ع) هم به نخریسی و خیاطی مشغول بود و در این زمان که حضرت عیسی(ع) عمرشان از سی سال میگذشت، جبرئیل بر ایشان نازل شد و امر پیامبری را بر ایشان عرضه داشت. از این زمان بود که ایشان به امر تبلیغ از دین جدید پرداختند و قوم یهود را به دین جدید فراخواندند ولی یهودیان بر علیه او شوریدند و مخصوصاً زمانی که دیدند پیروان زیادی به گرد او جمع شدهاند، خواستار قتبل او شدند که خداوند عیسی(ع) را به سوی آسمان برد. [حجاب شهید مطهری]
پیرامون طول عمر حضرت مریم(ع) چند قول ذکر شده است، عدهای بر این باورند که ۶۷ سال پس از عروج عیسی(ع) به آسمان زندگی کردند که این قول صحت ندارد و علامه مجلسی میگویند: قبل از عروج عیسی(ع) حضرت مریم درگذشتند و حضرت عیسی مادرشان را غسل و کفن کردند و بدن مادرشان را به بیتالمقدس انتقال دادند و در آنجا به خاک سپردند. [حیاْ القلوب، علامه مجلسی، ج ۲، ص ۱۰۷۰] و بیشتر مورخین بر این نظریه اعتقاد دارند.
برای مطالعه بیشتر میتوانید به کتب داستان پیامبران اثر محمد لاریجانی و قصص الانبیاء مراجعه کنید.
در پایان مناسب است به روایتی که در کتب شیعه و اهل سنت در مورد مقام و منزلت حضرت مریم(ع) نقل شده اشاره کنیم: پیامبر اکرم(ص) فرمود: «افضل زنان بهشت خدیجه بنت خویله، فاطمه بنت محمد، مریم بنت عمران و آسیه همسر فرعون است. [کنزالعمال، متقی الهندی، ج ۱۲، ص ۱۴۳] بنابراین حضرت مریم یکی از چهار زن نمونه بهشت است.
معجزات حضرت عیسی (ع)
۱ ـ تکلم در گهواره؛ در قرآن کریم سوره مریم به تکلم عیسی (ع) در گهواره که دال بر عبودیت وی نسبت به خداوند است اشاره شده است .
۲ ـ مسخ؛ قرآن کریم از لعنت شدن بنی اسرائیل بر لسان داود (ع) و عیسی (ع) سخن گفته و روایات ما لعنت را به مسخ تفسیر کرده اند. هنگام نزول مائده خداوند فرموده بود که هر کس به آن کفر ورزد او را عذابی سخت خواهد بود و پس از نافرمانی آنان گروهی از بنی اسرائیل به خوک و خرس و … مسخ شدند.
۳ ـ اخبار از امور غیبی؛ به گفته قرآن کریم عیسی (ع) مردم را از آنچه در منزل ذخیره کرده و آن چه در آینده خواهد خورد خبر می داده است.
۴ ـ خلقت پرنده؛ در دو موضع از قرآن کریم به این معجزه اشاره شده است در ادامه عبارت باذن الله نیز آمده است .
۵ ـ زنده کردن مردگان؛ این معجزه هم در کتاب مقدس و هم در قرآن کریم مورد اشاره قرار گرفته است .
۶ ـ شفای بیماران؛ آیات بسیاری از کتاب مقدس به این معجزه اختصاص یافته است و شفای بیماران در قالب شفای شخص ابرص شفای شخص زمین گیر ، مفلوج ، کور ، کرو لال اشاره شده است قرآن کریم به شفای کور مادر زاد و شخص ابرص ( پیس ) اشاره نموده است تعبیر قرآن نشان می دهد که معجزه شفای بیماران در موارد متعددی از این پیامبر صادر شده است .
۷ ـ راه رفتن بر روی آب؛ این معجزه در انجیل و در روایتی از اهل بیت (ع) نقل شده است معجزاتی که کتاب مقدس به عیسی (ع) نسبت داده و منابع اسلامی ذکری از آن به میان نیاورده اند عبارت از : خشکانیدن درخت انجیر ، معجزه پرداخت پول جزیه به باجگیران ، صید کثیر ماهی ، خارج کردن دیو از دیوانگان و آرام کردن طوفان .
اقتدای حضرت عیسی(علیه السلام) به حضرت قائم(عجل الله تعالی فرجه)
روایات متعدد، از برگشت و حضور حضرت عیسی(ع) در جبهه حضرت حجت(عج) خبر دادهاند. حضرت مسیح(ع)، حامی و مروّج حضرت حجت است که به هدایت مردم بهویژه اهلکتاب میپردازد. همچنین هنگام نماز جماعت به حضرت مهدی(عج) اقتدا میکند، چنانکه پیامبر اعظم(صلی الله علیه واله) به این موضوع اشاره فرموده است:
«فینزل روحالله عیسی بن مریم فیصلّی خلفه»؛ پس [هنگام ظهور حضرت مهدی] عیسی بن مریم فرود میآید و پشت سر او [حضرت مهدی] نماز میخواند. [بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۱]
روایت نبوی دیگری، حضرت عیسی را حاکم عادل و شکننده صلیبها در عصر ظهور معرفی میکند: «والذی نفسی بیده لیوشکنّ ان ینزل فیکم ابن مریم حکماً عدلاً یکسرالصلیب و یقتل الخنزیر و یضع الجزیة»؛ قسم به کسی که جانم در دست اوست، نزدیک است که در میان شما، پسر مریم (حضرت عیسی) فرود بیاید. او حاکمی عادل است که صلیب را میشکند و خوک را میکشد و جزیه را برمیدارد. [بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۸۲؛ صحیح بخاری، ج ۲، ص ۲۵۶]
چرا در قرآن عیسی کلمه نامیده شد ؟
در هیچ موردی از آیات قرآنی به طور خاص ، به کسی یا چیزی جز حضرت عیسی(ع) کلمه گفته نشده، گو اینکه به طور عام، به همه مخلوقات الهی کلمات گفته شده است.
قرآن مجید ، تنها درباره اوست که می فرماید :
اِنَـما المَسیحُ عیسَی ابنُ مَریَم رَسوُلُ الله وَ کـَلِمَته اَلقاها الی مَریَم ( النساء/۱۷۱)
« جز این نیست که مسیح ، عیسی بن مریم ، فرستاده خدا و کلمه اوست که به مریم القاء کرده است ».
در ضمن بشارتهایی که به حضرت مریم داده شد ، فرشتگان گفتند :
یا مَریَمُ اِنَ الله یُبَشِرُکَ بـِکـَلِمَةٍ مِنهُ اسمُهُ المَسیحُ عیسَی ابن مَریَم وَجیهاً فِی الدُنیا وَ الاخِرَةِ وَ مِنَ المُقرَّبین( آل عمران /۴۵)
« ای مریم ، خداوند تو را به کلمه ای ازخویش که نامش مسیح ، عیسی بن مریم است و در دنیا و آخرت وجاهت دارد و از مقربان است ، بشارت می دهد.»
چرا تنها وی کلمه خدا نامیده شده است ؟
نکته ای که در آیه فوق باید مورد عنایت قرار گیرد ، این است که عیسی (ع) کلمه ای است که نامش مسیح ، عیسی بن مریم است. پس مسیح یا عیسی – نام کلمه خاص الهی- آن انسانی است که از مریم ، بدون پدر متولد می شود . پس مسیح یا عیسی از مقوله لفظ است. ولی کلمه در آیه فوق ، از مقوله لفظ نیست ، بلکه از مقوله اعیان خارجی و جوهر است.
البته مانعی نیست که برای کلمه ای که از مقوله لفظ است نیز نامگذاری کنند مثلاً نام یک دسته از کلمات را اسم و نام دسته ای دیگر را حرف بگذارند . اما روشن است که در آیه فوق ، نام کلمه ای است که از مقوله اعیان خارجی و جواهر است .
بررسی اقوال
درباره اینکه چرا عیسی کلمه خدا است ، اقوال و نظراتی است. راغب اصفهانی اقوالی ذکر می کند که به شرح زیر است:
۱- عیسی را از این جهت کلمه نامیده اند که با کلمه الهیکُن که در آیه شریفه : اِنَّ مَثَلَ عیسی عِندَ الله کـَمَثـَلِ آدم خَلَقَهُ مِن تُراب ثُمَّ قالَ لَهُ کـُن فـَیَِکوُن( آل عمران / ۵۹ ) آمده ، آفریده شد .
۲-همان طوری که مردم با کلام نورانی خداوند هدایت می شوند و راه را از بیراهه تشخیص میدهند ، با وجود مقدس عیسی نیز هدایت می شوند. بنابراین ، عیسی با کلام خدا در هدایت و روشنگری راه تکامل بشر مشترک است .
– عیسی هنوز در گهواره بود که خداوند او را به نور وحی ، شرافت بخشید چنانکه خودش فرموده :
” انّی عَبدُالله ءاتانی الکتاب وَ جَعَلَنی نَبیا”( مریم/۳۰)
« منم بنده خداوند که به من کتاب داده و مرا پیامبر گردانیده است .»
این ویژگی عیسی که دراوایل تولد ، شایستگی دریافت وحی الهی را پیدا می کند ، موجب شده که او را کلمه بنامند.
۴- علت اینکه حضرت عیسی کلمه نامیده شده ، این است که او به مقام پیامبری رسید. همچنانکه پیامبر گرامی اسلام نیز به خاطر همین مقام ذکر نامیده شده است .
در آیه زیر می فرماید: ” قَد اَنزَلَ اللهُ الَیکُم ذِکراً / رَسوُلاً یَتلوا عَلیکُم آیات اللهِ مُبَیّنات ( الطلاق/۱۰و۱۱)
« خداوند به سوی شما ، ذکر( یعنی رسولی) را فرستاد که آیات روشنگر خدا را برشما تلاوت می کند»
در این آیه کریمه ، منظور از ذکر ، رسول است و منظور از رسول ، به قرینه یتلوا علیکم آیات الله ، پیامبر گرامی اسلام است .
ذکر و کلمه هر دو از یک مقوله اند . خداوند ، ذکر و کلمه را در مورد الفاظ به کار نبرده ، بلکه یکی را در مورد پیامبر اسلام و دیگری را درباره حضرت مسیح به کار برده است. معلوم می شود که رسالت آسمانی است که موجب شده که یکی از آنها ذکر و دیگری کلمه نامیده شود.
مرحوم علامه طباطبائی ، نیز در مورد کلمه بودن عیسی(ع) اقوالی نقل کرده و خود به نقد آنها پرداخته. این اقوال به شرح زیر است:
۱- اینکه به عیسی کلمه گفته شده ، به خاطر این است که انبیاء پیشین یا پیامبران اسرائیلی ، او را به عنوان رهبر نجات بنی اسرائیل برای قوم مطرح کردند و چندان در سخنان خود درباره او سخن گفتند و به بعثت و قیامش مژده دادند که مردم گرفتار ظلم و اسیر بردگی و بدبختی همواره چشم به راه او بودند. بنابراین ، وقتی که عیسی ظهور میکند ، خداوند می گوید : این است کلمه ای که من توسط پیامبرانم به شما ابلاغ کرده ام.
نظیر مطلب فوق درباره حضرت موسی(ع) هم در قرآن آمده . چنانکه می فرماید : ” وَ تَمَّت کَـلِمَةُ رَبّکَ الحُسنی عَلی بَنی اِسرائیلِ بـِما صَبَرُوا ( الاعراف/۱۳۷)
۲-عیسی کلمه است ، به خاطر اینکه مقاصد تورات را تبیین می کند و تحریفهای یهودیان را برملا می سازد و اختلافات دینی مردم را رفع می کند . چنانکه قرآن از زبان عیسی می فرماید : وَلِاُبَیِّنَ لَکُم بَعضَ الذی تَختَلِفوُن فیه( الزخرف/۶۳)
« برای اینکه برخی از چیزهایی را که در آنها اختلاف می کنید ، برای شما بیان کنم».
۳- اگر چه همه مخلوقات به کلمه ایجادی “کن “آفریده شده اند و از این لحاظ ، اختلافی میان آنها نیست ، اما در میان مخلوقات عالم طبیعت و مخصوصاً در میان انسانها ، عیسی خصوصیتی دارد که هیچیک ندارند . حتی انبیاء و ائمه نیز آن خصوصیت را ندارند. آفرینش سایر موجودات عالم طبیعت ( اعم ازانسان و غیر انسان) از مجاری عمومی بروز می کند .
روییدن گیاه و پدید آمدن حیوان و آفرینش انسان ، هر کدام از مجرایی صورت می گیرد که مخصوصاً برای دانشمندان طبیعی و زیست شناسی شناخته شده و زمینه مطالعاتی گسترده و تحقیقاتی عمیق است . در این میان، خدواند متعال ، قدرت نمایی کرد و فصلی جدید و استثنایی در نظام خلقت گشود و انسانی آفرید که از آمیزش زن و مرد پدید نیامد ، بلکه اکثر اسباب عادی و تدریجی از صحنه آفرینش عیسی حذف شدند. از این جهت است که عیسی خود کلمه نامیده شده.