ولی حالا اگر کسی مثل حسین منصور حلاج بگوید، چون فرد عارفی بوده است ، حرفش به جاست.
گفت منصوری أناالحق اوبِرَست…یعنی گفتن فرعون بی جا ، و گفتن منصور به جاست.
برست یعنی به راستی هدایت شد و أنا الحق گفتن او درست بوده است.
پس، دو نوع أنا داریم، یک أنا به حق و یک أنا ناحق.
فرعونی که أنا بگوید، ملعون است و لعنت خدا بر اوست.
یعنی در عقب گفتن این أنا که هیچگونه صلاحیتش را ندارد، لعنت خدا شامل او میشود. هرکس هم مثل فرعون أنا بگوید ، همانطور است.
وین أنا را رحمت الله ای محب..
یعنی مثل منصوری اگر أنا بگوید رحمت خدا شاملش میشود.
یعنی ای کسی که محبت و عشق خدا در دلت هست، اگر دعوی حقیقت خود را داشته باشی به جاست.
فرق میگذارد بین أنا مذموم و ممدوح و میگوید آن کسی که نفس فرعونی دارد اگر أنا بگوید، در واقع سنگ سیه است.
یعنی از سیاهی و ظلمت و کفر و فسق و فجور این را گفته است.
ولی اگر مثل منصوری انا بگوید، سنگ عقیق است .
سنگی است که از احجار مقدسه است . گفته اند که سنگ عقیق را به دست کنید و نماز بخوانید .
سنگ عقیق کجا و سنگ سیاه کجا..
پس یک أنا ، أنا ی عقیقی است و أنا دیگر ظلمانی و سیاه است.
آن عدوی نور بود و این عشیق…
یعنی آنکه مثل فرعون أنا بگوید، در واقع عدوی نور است و با نور توحید دشمنی کرده است .
ولی اگر أنا یی از عشق خدا پیش بیاید ، أنا ی ممدوح و خوبی است.
بعضی از محققین که حلاج به شهادت رسیده و شیعه بوده است.
در آن زمان شیعه کشی رواج داشته است.
حال این مطلب که ریشه ی اینکه سبب کشته شدن حسین منصور حلاج از کجا بوده است را ، کتاب أنساب سمعانی و کتاب معتبر سنجری (و چه بسا در کتب دیگر) گفته اند که :
حسین منصور مردم را به امام مهدی ع دعوت میکرد و و به آنها میگفت امام مهدی عن قریب از شهر طالقان ِ دیلم بیرون میآید.
وقتی این با این ادعا مردم را به حضرت مهدی عج دعوت کرد، او را دستگیر کرده و به بغداد بردند ، و محاکمه کردند ؛ و سپس علما فتوای اعدام او را دادند.
بنابراین گناه حسین منصور (اینطور که آقایان نوشته اند)، این است که ایشان در واقع خود را منتسب به مذهب امامیه ی شیعه می دانست و اعتقاد به وجود حضرت مهدی عج داشت و مردم را به نصرت آن حضرت و نیز شوراندن آنها بر خلفای عباسی بوده است.
از این جهت او را شهید کردند…
تا اینجا آنچه گفتیم این بود که دو نوع انانیت داریم : یک انانیت قبل از اینکه انسان خودسازی کند و خود را به حقیقت توحید برساند، که این نوع انانیت مذموم است.
و یک نوع انانیت بعد از رسیدن به مقام توحید است که نوع دوم ممدوح است.
صلوات بر محمد و آل محمد…