• فارسی
  • العربية
  • English
  • اردو
  • فروشگاه اینترنتی
  • ارسال سوال

امروز : سه شنبه, 1 فروردین , 1402

صفحه ورود

آیا گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟ بستن
ورود نسخه قدیم ارسال سوال

نمایش منو

    • خانه
    • آشنایی با استاد
    • سخنرانی ها
      • سخنرانی اخلاقی
      • سخنرانی عرفانی
      • شرح ادعیه و احادیث
    • متون عرفانی
      • کشکول المطالب
      • رسائل عرفانی
      • نامه ها و گفتگوها
      • اشعار عرفانی
      • عرفان در کلام رهبری
      • واژه های عرفانی
    • شرح درس
      • المطالب السلوکیه
      • منازل السائرین
      • مصباح الشریعه
      • قوت القلوب
      • رسالۀ لب اللباب
      • دعاي مكارم الاخلاق
      • مباحث فقهی
    • ارسال سوال
      • گلچيني از پرسش و پاسخ
      • اطلاعیه عدم پذیرش شاگرد سلوکی
    • کتابخانه
      • آثار و تالیفات استاد
      • آثاری درباره استاد
      • کتب مورد توصیه ی استاد
    • عرفان بانوان
    • خاطرات
    • دیدار با علما
    • مقالات
    • مصاحبه و رسانه
    • کلیپ تصویری
    • نگارخانه
    • اخبار
    • فروشگاه
    • درباره ما
  • خانه
  • آشنایی با استاد
  • سخنرانی ها
    • سخنرانی اخلاقی
    • سخنرانی عرفانی
    • شرح ادعیه و احادیث
  • متون عرفانی
    • کشکول المطالب
    • رسائل عرفانی
    • نامه ها و گفتگوها
    • اشعار عرفانی
    • عرفان در کلام رهبری
    • واژه های عرفانی
  • شرح درس
    • المطالب السلوکیه
    • منازل السائرین
    • مصباح الشریعه
    • قوت القلوب
    • رسالۀ لب اللباب
    • دعاي مكارم الاخلاق
    • مباحث فقهی
  • ارسال سوال
    • گلچيني از پرسش و پاسخ
    • اطلاعیه عدم پذیرش شاگرد سلوکی
  • کتابخانه
    • آثار و تالیفات استاد
    • آثاری درباره استاد
    • کتب مورد توصیه ی استاد
  • عرفان بانوان
  • خاطرات
  • دیدار با علما
  • مقالات
  • مصاحبه و رسانه
  • کلیپ تصویری
  • نگارخانه
  • اخبار
  • فروشگاه
  • درباره ما
رسائل عرفانی

11 بهمن 1393

کد مطلب : 1547

زاد السالک از حکیم الهی و محدث عارف ملا محسن فیض کاشانی (ره)

بازدیدها: 1065

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله و سلامٌ علی عباده الذین إصطفی
اما بعد
 
این رساله ای است موسوم به «زاد السالک» در جواب سؤال یکی از برادران روحانی نوشته شده که از کیفیّت سلوک راه حق پرسیده بود.

بدان- ایّدک الله تعالی بروح منه- همچنان که سفر صوری را مبدئی و منتهائی و مسافتی و منازلی و مُسیّری [راهبری] و زادی و راحله ای و رفیقی و راهنمائی می باشد، هم چنین سفر معنوی را – که سفر روح است به جانب حق سبحانه و تعالی- همه هست.


مبدأش: جهل و نقصان طبیعی است که با خود آورده ای از شکم مادر :«وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً » [نحل/۷۸: و خدا شما را از شکم مادرانتان- در حالى که چیزى نمى ‏دانستید- بیرون آورد]

و منتهایش: کمال حقیقی است که فوق همۀ کمالات است، و آن وصول است به حق سبحانه و تعالی: «وَ أَنَّ إِلى‏ رَبِّکَ الْمُنْتَهى‏» [نجم/۴۲: و اینکه پایان کار به سوى پروردگار توست] ؛ «یا أیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ » [انشقاق/۶: اى انسان، حقّاً که تو به سوى پروردگار خود بسختى در تلاشى، و او را ملاقات خواهى کرد].

و مسافت راه در این سفر: مراتب کمالات علمّیه و عملیّه است که روح طی آنها می کند- شیئاً فشیئاً [مرتبه به مرتبه]- هرگاه بر صراط مستقیم شرع – که مسلوک[راه] أولیاء و أصفیاء است- سائر [ره رو] باشد: «وَ أَنَّ هذا صِراطی‏ مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِه‏» [الأنعام/۱۵۳: و بدانید این است راه راست من پس، از آن پیروى کنید. و از راه‏هاى دیگر که شما را از راه وى پراکنده مى ‏سازد پیروى مکنید]

و این کمالات مترتّب است بعضی بر بعضی، تا کمال متقدّم طی نشود، به متأخّر منتقل نتوان شد، چنان که در سفر صوری تا قطعه مسافت متقدّمه طی نشود، به متأخّره نتوان رفت.

و منازل این سفر: صفات حمیده و اخلاق پسندیده است، که احوال و مقامات روح است، از هر یک به دیگری که فوق آن است، منتقل می شود بتدریج؛

منزل اول یقظه است- که آگاهی است- و منزل آخر توحید است- که مقصد أقصا است از این سفر- و تفاصیل این منازل و درجات آن در کتاب«منازل السائرین» مذکور است.

و مسیّر [راهبر] این سفر: جدّ تمام و جهد بلیغ نمودن و همت گماشتن است در قطع این منازل، به مجاهده و ریاضت نفس، به حمل اعباء [سنگینیهای] تکالیف شرعیّه، از فرائض و سنن و آداب، و مراقبه و محاسبۀ نفس آناً فآناً و لحظه فلحظه و هموم را همّ واحد گردانیدن و منقطع شدن به حق سبحانه و تعالی: «تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتیلاً » [المزّمّل/۸: و تنها به او بپرداز]؛ «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» [العنکبوت/۶۹: و کسانى که در راه ما کوشیده‏اند، به یقین راههاى خود را بر آنان مى‏ نماییم].

و زاد راه این سفر تقوا است: «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏» [البقره/۱۹۷: و براى خود توشه برگیرید که در حقیقت، بهترین توشه، پرهیزگارى است‏]؛ و تقوا عبارت است از قیام نمودن به آنچه شارع امر به آن فرموده است و پرهیز کردن از آنچه از آن نهی کرده، از روی بصیرت، تا دل به نور شرع و صیقل تکالیف آن مستعدّ فیضان معرفت شود از حق عزّوجل: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّه‏» [البقره/۲۸۲: و از خدا پروا کنید، و خدا بدین گونه‏ به شما آموزش مى‏ دهد].

و همچنان که مسافر صوری، تا قوّت بدن از زاد حاصل نکند قطع راه نتواند کرد، هم چنین مسافر معنوی تا به تقوی و طهارت شرعیّه- ظاهراً و باطناً- قیام ننماید و روح را تقویت به آن نکند، علوم و معارف و اخلاق حمیده که بر تقوا مترتّب می شود و تقوا از آن حاصل می شود- نه بر سبیل دور- بر او فائض نمی گردد.

و مثل این مثل کسی است که در شب تار چراغی در دست داشته باشد، و به نور آن راهی را می بیند و می رود، هر یک گام که بر می دارد قطعه ای از آن راه روشن می شود و بر آن می رود- و هکذا- و تا گام برندارد و نرود، روشن نشود، و تا روشن نشود نتواند رفت. آن دیدن به منزلۀ معرفت است و آن رفتن به منزلۀ عمل و تقوا.

«مَن عَمِل بما عَلِم وَرَّثه الله عِلمَ مَا لَم یَعلَم» [بحارالأنوار،ج ۶۵ ص۳۶۲: هر کس به آنچه می داند عمل کند خداوند دانش نادانسته هایش را باز ماندۀ کردارش به او دهد]. «الْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَهُ وَ إِلَّا ارْتَحَلَ عَنْه» [الکافی،ج۱،ص۴۴: علم عمل را فرا می خواند، اگر جوابش داد ماندگار می شود وگرنه می رود]. «لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَهٍ وَ لَا مَعْرِفَهَ إِلَّا بِعَمَلٍ فَمَنْ عَرَفَ دَلَّتْهُ الْمَعْرِفَهُ عَلَى الْعَمَلِ وَ مَنْ لَمْ یَعْمَلْ فَلَا مَعْرِفَهَ لَهُ أَلَا إِنَّ الْإِیمَانَ بَعْضُهُ مِنْ بَعْض» [الکافی،ج۱،ص۴۴: خداوند کرداری را جز با شناخت نمی پذیرد، و نه شناختی را جز با کردار، هر آن کس که شناختی دارد شناختش او را به سوی کردار ره نمون گردد، و آن کس که کرداری ندارد شناختی نیز ندارد؛ آگاه باشید که هر بخش ایمان همراه با دیگر بخش آن است- جدائی نمی پذیرد- این چنین از حضرت صادق(ع) روایت شده است].

و هم چنان که در سفر صوری کسی که راه نداند به مقصد نمی رسد، هم چنین در سفر معنوی کسی که بصیرت در عمل ندارد به مقصد نمی رسد؛«الْعَامِلُ عَلَى غَیْرِ بَصِیرَهٍ کَالسَّائِرِ عَلَى غَیْرِ الطَّرِیقِ لَا یَزِیدُهُ سُرْعَهُ السَّیْرِ إِلَّا بُعْداً » [الکافی،ج۱،ص ۴۳:  آن که بدون بینش عمل می کند همچون کسی است که به بیراهه می رود، و هر مقدار بیشتر ره می پیماید جز دوری از مقصد حاصل او نمی شود].

و راحلۀ این سفر بدان است و قوای آن، و هم چنان که در سفر صوری اگر راحله ضعیف و معلول باشد راه را طیّ نتوان کرد، هم چنین در این سفر تا صحت بدن و قوت قوا نباشد کاری نتوان ساخت، پس تحصیل معاش از این جهت ضروری است، و آن چه از برای ضرورت است به قدر ضرورت باید، پس طلب فضول در معاش مانع است از سلوک، و دنیای مذموم- که تحذیر از آن فرموده اند- عبارت از آن فضول است، که بر صاحبش وبال است، و اما قدر ضروری از آن داخل امور آخرت است و تحصیلش عبادت.

و همچنان که اگر کسی راحله را در سفر صوری در اثنای راه سر دهد تا خود سر چرد راه او طی نمی شود، هم چنین در این سفر معنوی اگر بدن و قوا را بگذارد تا هر چه مشتهای آنها است به فعل آورند، و به آداب و سنن شرعّیه مقیّد نگرداند و لجام آنرا در دست نداشته باشد، راه حق طی نمی شود.

و رفیقان این راه: علما و صلحا و عبّاد سالکانند که یکدیگر را ممدّ و معاونند، چه هر کسی بر عیب خود زود مطّلع نشود، اما بر عیب دیگری زود واقف می شود؛ پس اگر چند کس با هم بسازند و یک دیگر را از عیوب و آفات با خبر سازند، زود راه بر ایشان طیّ می شود، و از دزد و حرامی[دین] ایمن می گردند چه «الشیطانُ إلی المنفردِ أقربُ منهُ إلی الجماعه و ید الله علی الجماعه» [شیطان به شخص تنها نزدیکتر است تا یک گروه، و دست خدا بر گروه است]. اگر یکی از راه بیرون رود، دیگری او را خبردار می گرداند، و اگر تنها باشد تا واقف می شود هیهات است.

و راهنمای این راه: حضرت پیغمبر است و سائر ائمۀ معصومین- صلوات الله علیهم- که راه نموده اند و سنن و آداب وضع کرده و از مصالح و مفاسد راه خبر داده اند، و خود به این راه رفته اند، و امّت را به تأسّی و اقتفای خود فرموده اند:«لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ » [الأحزاب/۲۱: قطعاً براى شما در اقتدا به رسول خدا سرمشقى نیکوست‏]، «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ » [آل عمران/۳۱: بگو اگر خدا را دوست دارید، از من پیروى کنید تا خدا دوستتان بدارد].

و محصّل آنچه ایشان می کرده اند و امر به آن می فرموده اند- چنان که از روایات معتبره به طریق اهل بیت مستفاد می شود- از اموری که سالک را لابّد است از آن و اخلال به آن به هیچ وجه جایز نیست- بعد از تحصیل عقائد حقّه- بیست و پنج چیز است:

اول: محافظت بر صلوات خمس [نمازهای پنج گانه]، أعنی [مقصودم] گزاردن آن در اول وقت به جماعت و سنن و آداب، پس اگر بی علتی و عذری از اول وقت تأخیر کند، یا به جماعت حاضر نشود، یا سنّتی از سنن یا ادبی از آداب آن را فرو گذارد- الّا نادرا- از سلوک راه بیرون رفته و با سایر عوام- که در بیدای جهالت و ضلالت سرگردان می چرند و از راه و مقصد بی خبرند و ایشان را هرگز ترقّی ای نیست- مساوی است.

دوم: محافظت بر نماز جمعه و عیدین و آیات، با اجتماع شرائط- إلا مع العُذر المُسقِط [مگر با عذری که تکلیف ساقط کند]- که اگر سه جمعۀ متوالی ترک نماز کند بی علّتی، دل او زنگ می گیرد به حیثیتی که قابل اصلاح نباشد.

سوم: محافظت بر نماز معهودۀ رواتب [نوافل] یومیّه، که ترک آن را معصیت شمرده اند، الّا چهار رکعت از نافلۀ عصر و دو رکعت از نافلۀ مغرب و وتیره [دو رکعت نافلۀ نماز عشا که نشسته بجا آورده می شود] که ترک آن بی عذری نیز جائز است.

چهارم: محافظت بر صوم ماه رمضان و تکمیل آن، چنانچه زبان را از لغو و غیبت و دروغ و دشنام و نحو آن، و سایر اعضا را از ظلم و خیانت و فطور را از حرام و شبهه بیشتر ضبط کند که در سائر ایّام می کرد.

پنجم: محافظت بر صوم سنّت [روزه های مستحبّی] که سه روز معهود است از هر ماهی ، که معادل صوم دهر [روزۀ همۀ سال] است، چنان که بی عذری ترک نکند، و اگر ترک کند قضا کند یا به مدّی از طعام تصدّق نماید.

ششم: محافظت بر زکات، بر وجهی که تأخیر و توانی جایز ندارد، مگر عذری باشد، مثل فقد [نبودن] مستحقّ، و یا انتظار افضل مستحقّین و نحو آن.

هفتم: محافظت بر انفاق حقّ معلوم از مال، اعنی [یعنی] مقرّر سازد که هر روز یا هر هفته یا هر ماه چیزی به سائل و یا محرومی داده باشد به قدر مناسب مال، چنانچه اخلال به آن نکند، و اگر کسی را نیز به آن مطّلع نسازد بهتر است: «وَ الَّذینَ فی‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُوم‏ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم‏»[المعارج ج/۲۴-۲۵: و همانان که در اموالشان حقّى معلوم است، براى سائل و محروم‏]، ففی الحدیثِ أنّهُ غیرُ الزکاهِ [در روایت آمده است که حق اشاره شده در آیه، غیر از زکات است].

هشتم: محافظت بر حَجَّهُ الإسلام، چنانچه در سال وجوب به فعل آورد و بی عذری تأخیر روا ندارد.

نهم: زیارت قبور مقدّسۀ پیغمبر و ائمّۀ معصومین (علیهم السلام) خصوصاً امام حسین(علیه السلام)، چه در حدیث آمده است که: «زیارت حسین علیه السلام فرض است بر هر مؤمن، هر که ترک کند حقّی از خدا و رسول ترک کرده باشد». و در حدیث دیگر وارد است که:«هر امامی را عهدی است بر گردن اولیاء و شیعۀ خود، و از جملۀ تمامی وفای به عهد زیارت قبور ایشان است».

دهم: محافظت برحقوق اخوان و قضای حوائج ایشان، چه تأکیدات بلیغه در آن شده است بلکه بر اکثر فرائض مقدّم داشته اند.

یازدهم: تدارک نمودن هرچه از مذکورات فوت شده باشد وقتی که متنبّه شده باشد- مهما أمکن[بهر اندازه ممکن است]-.

دوازدهم: اخلاق مذمومه- مثل کبر، بخل، حسد و نحو آن- را از خود سلب کردن به ریاضت و مضادّت، و اخلاق پسندیده- مثل حُسن خُلق و سخا و صبر و غیر آن- بر خود بستن، تا ملکه شود.

سیزدهم: ترک منهیّات جملهً، و اگر بر سبیل ندرت معصیتی واقع شود زود به استغفار و توبه و انابت تدارک نماید، تا محبوب حقّ باشد: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابین‏» [البقره/۲۲۲: خداوند توبه کاران را دوست دارد] و: إنّ اللهَ یحبُّ کلَّ مُفتَنٍّ توّاب [خداوند هر فتنه زدۀ توبه کار را دوست می دارد].

چهاردهم: ترک شبهات که موجبات وقوع در محرمّات است، و گفته اند: « هر که ادبی را ترک کند، از سنّتی محروم می شود، و هر که سنتی را ترک کند، از فریضه ای محروم می شود».

پانزدهم: در ما لایعنی [آنچه به کار نیاید] خوض نکردن که موجب قسوت و خسران است، و فی الحدیث: «مَن طلبَ ما لا یَعنیهِ فاتَهُ ما یعنیهِ » [آنکه پیگیر چیزهای بیهوده باشد از آنچه لازم اوست باز ماند]. و اگر از روی غفلت صادر شود بعد از تنبّه تدارک نماید به استغفار و انابت؛ «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسهَُّمْ طَائفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ* وَ إِخْوَانُهُمْ یَمُدُّونهَُمْ فىِ الْغَىّ‏ِ ثُمَّ لَا یُقْصِرُون‏»[الأعراف/۲۰۱-۲۰۲: آنان که پرهیزکارند اگر گروهی از شیاطین بر ایشان دست رسانند یادآور شوند و در دم بینش یابند و[شیاطین] برادرانشان را در گمراهی مددکار شوند تا کوتاه نیایند]. و تا ترک مجالست بطّالین و مغتابین[بی کارگان و غیبت پیشه گان] و آنهائی که سخنان پراکنده گویند و روز می گذارنند نکند از «ما لایعنی» خلاص نشود، چه هیچ چیز مثل این نیست در ایجاب قسوت و غفلت و تضییع وقت.

شانزدهم: کم خوردن و کم خفتن و کم گفتن را شعار خود ساختن، که دخل تمام در تنویر قلب دارد.

هفدهم: هر روز قدری از قرآن تلاوت کردن، و اقلّش پنجاه آیه است، به تدبّر و تأمّل و خضوع، و اگر بعضی از آن در نماز واقع شود بهتر است.

هیجدهم: قدری از اذکار و دعوات ورد خود ساختن در اوقات معیّنه، خصوصاً بعد از نمازهای فریضه، و اگر تواند که اکثر اوقات زبان را مشغول ذکر حقّ دارد- و اگر چه جوارح در کارهای دیگر مصروف باشد- زهی سعادت؛ از حضرت امام محمّد باقر(علیه السلام) منقول است که زبان مبارک ایشان اکثر اوقات تر بوده است به کلمۀ طیّبۀ«لا اله الا الله» اگر چیزی می خورده اند و اگر سخن می گفته اند و اگر راه می رفته اند- الی غیر ذلک- چه این ممدّو معاونی قوی است مر سالک را.

و اگر ذکر قلبی را نیز مقارن ذکر لسانی سازد به اندک زمانی فتوح بسیار روی می دهد، تا می تواند سعی نماید که دم به دم متذکّر حق می بوده باشد، تا غافل نشود، که هیچ امری به این نمی رسد در سلوک، و این ممدّی است قوی در ترک مخالفت حق سبحانه و تعالی به معاصی.

نوزدهم: صحبت علم و سؤال از او و استفاده علوم دینیّه به قدر حوصله خود، تا می تواند سعی کند که علمی بر علم خود بیفزاید؛ «أکیسُ الناسِ مَن جَمَعَ عِلمَ الناسِ إلی عِلمه» [زیرک ترین مردمان کسی است که دانش دیگران را بر دانش خود بیفزاید]. و صحبت اعلم از خود را فوزی عظیم شمرد. و اگر عالمی یابد که به علم خود عمل کند متابعت او را لازم شمرد و از حکم او بیرون نرود.

و پیری که صوفیّه می گویند عبارت از چنین کسی است، و مراد از علم، علم آخرت است، نه علم دنیا، و اگر چنین کسی نیابد و اعلم از خود نیز نیابد با کتاب صحبت دارد و با مردمان نیکو سیرت، که از ایشان کسب اخلاق حمیده کند و هر صحبتی که او را خوشوقت و متذکّر حقّ و نشأۀ آخرت می سازد از دست ندهد.

بیستم: با مردم به حسن خلق و مباسطت معاشرت کردن، تا بر کسی گران نباشد، و افعال ایشان را محملی نیکو اندیشیدن و گمان بد به کسی نداشتن.

بیست و یکم: صدق در اقوال و افعال را شعار خود ساختن.

بیست و دوم: توکّل بر حقّ سبحانه و تعالی کردن در همۀ امور، و نظر بر اسباب نداشتن، و در تحصیل رزق اجمال کردن و بسیار به جد نگرفتن در آن، و فکرهای دور به جهت آن نکردن، و تا می تواند به کم قناعت کردن و ترک فضول نمودن.

بیست و سیوم: برجفای اهل و متعلّقان صبر کردن و زود از جا در نیامدن و بدخوئی نکردن، که هر چند جفا بیشتر می کشد و تلقّی بلا بیشتر می کند زودتر به مطلب می رسد.

بیست و چهارم: امر به معروف و نهی از منکر- به قدر وسع و طاقت- کردن، و دیگران را نیز بر خیر داشتن و غمخواری نمودن و با خود در سلوک شریک ساختن، اگر قوّت نفسی داشته باشد، و إلّا اجتناب از صحبت ایشان نمودن و با مدارا و تقیّه، تا موجب وحشت نباشد.

بیست و پنجم: اوقات خود را ضبط کردن، و در هر وقتی از شبانه روز وردی قرار دادن که به آن مشغول می شده باشد تا اوقاتش ضایع نشود، چه هر وقتی تابع موقوت له[ آنچه در آن وقت می گذرد] است، و این عمده است در سلوک.

این است آنچه از ائمّۀ معصومین- صلوات الله علیهم- به ما رسیده، که خود می کرده اند و دیگران را می فرموده اند؛ امّا چلّه داشتن و حیوانی نخوردن و ذکر چهار ضرب کردن[نسخه: ذکر خفی و جلی کردن]- و غیر آن که از صوفیّه منقول است- از ایشان وارد نشده؛ و ظاهراً بعضی از مشایخ امثال اینها را به جهت نفوس بعضی مناسب می دیده اند در سهولت سلوک، بنا بر این به آن امر می فرموده اند.

و مأخذ چلّه شاید حدیث «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ یَنَابِیعَ الْحِکْمَهِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ » [هر که چهل روز خود را برای خدا خالص گرداند چشمه های حکمت از قلب او بر زبانش جاری شود] باشد.

و مأخذ ترک حیوانی «لا تَجعَلوا بُطونکُم مَقابر الحَیَوانات»[شکم های خود را گورستان حیوانات نسازید] و نحو آن. و شکّی در این نیست که گوشت کم خوردن و در خلوت نشستن و به فراغ بال و توجّه تامّ مشغول ذکر بودن دخلی تمام در تنویر قلب دارد، و لیکن به شرط آن که مانع جمعه و جماعت نباشد.

و از جمله اموری که عمده است در سلوک، حرّیّت است، اعنی آزاد بودن از شوائب طبیعت و وساوس عادت و نوامیس عامّه، چه سالک را هیچ سدّی عظیم تر از این سه امر نیست، و بعضی از حکما اینها را رؤسای شیاطین نامیده اند، و هر قبیحی که از هر کسی سر می زند چون نیکو می نگری به یکی از این سه منتهی می شود.

امّا شوائب طبیعت: مثل شهوت و غضب و توابع آن از حبّ مال و جاه و غیر آن؛ «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً » [القصص/۸۳: این خانۀ آخرت را برای کسانی قرار می دهیم که در زمین برتری جوئی و فسادگری نمی خواهند].

و امّا وساوس عادت: مانند تسویلات نفس امّاره و تزیینات او و اعمال غیرصالحه به سبب خیالات فاسده و اوهام کاذبه و لوازم آن، از اخلاق رذیله و ملکات ذمیمه «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالاً * الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُُمْ فىِ الحَْیَوهِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یحَْسَبُونَ أَنهَُّمْ یحُْسِنُونَ صُنْعًا» [الکهف/۱۰۴: بگو آیا شما را به زیانکارترین اهل کردار آگاه سازم، آنان که کوشش ایشان در زندگانی دنیا گم شده و برین باورند که نیکو کرداری به جا می آورند].

امّا نوامیس عامّه: مانند متابعت غولان آدمی پیکر و تقلید جاهلان عالم آسا، و اجابت استغواء و استهوای شیاطین جنّ و انس، و مغرور شدن به خدع و تلبیسات ایشان؛ «رَبَّنا أَرِنَا الَّذَیْنِ أَضَلاَّنا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا لِیَکُونا مِنَ الْأَسْفَلینَ » [فصلت/۲۹: پروردگارا جنّیان و مردمانی را که ما را گم ساختند به ما به نمایان تا ایشان را زیر پاهای خود قرار دهیم که از پائین ترین ها باشند].

امّا بعضی از رسوم و اوضاع در مانند لباس و معاشرت با ناس- که در عرف زمان مقرّر شده باشد- متابعت جمهور در آن باید کرد به حسب ظاهر، تا در پوستین این کس نیفتند؛ چه امتیاز باعث وحشت و غیبت می شود، مگر آن که متابعت ایشان در آن مخالفت با امر مهمّ دینی که ترکش ضرر به سلوک داشته باشد، که در آن هنگام متابعت لازم نیست، مگر از باب تقیّه؛ و امثال این امور را به رأی بصیر زمان منوط باید داشت.

و هرکه این بیست و پنج چیز مذکور را بر خود لازم گرداند، و به جدّ می کرده باشد از روی اخلاص- أعنی إبتغاءاً لِوجهِ الله [به خاطر خداوند، و نه برای خواستۀ زودرس دنیوی]- روز به روز حالش در ترقّی باشد، حسناتش متزاید و سیئاتش مغفور و درجاتش مرفوع، پس اگر از اهل علم باشد- اعنی مسائل علمیّه الهیّه از مبدء و معاد و معرفت نفس و امثال آنها بر گوشش خورده و دانستن آن را کما هو[آن چنان که باید] مقصد اقصا داند و کمال اهتمام به معرفت آن دارد و از اهل آن هست که بفهمد- روز به روز معرفتش متزاید می گردد به الهام حقّ، به قدر کسب استعدادی که در عبادت و صحبت علما و سخنان ایشان او را حاصل می شود؛ والّا بقدر صفای باطنی و دعای مستجابی و نحو آن از کمالات در خور سعی و توجّه خود می یابد، و بر هر تقدیر او را قربی به حقّ سبحانه حاصل می شود و محبّتی و نوری.

و محبّت کامل و نور وافر ثمرۀ معرفت است. و معرفت گاهی به حدّی می رسد که اکثر امور آخرت او را مشاهده می شود در این نشأه، چنان که از حارثه بن نعمان منقول است- و حدیث او در کافی مذکور است.(۱)

و محبّت هرگاه که اشتداد یافت و به حدّ عشق رسید و در ذکر حقّ مستهتر[وشیفته] گشت، تعبیر از آن به لقاءو وصول و فناء فی الله و بقاء بالله و نحو آن می کنند، و این است غایت و غرض از ایجاد خلق، چنان که درحدیث قدسی وارد است: «  کنتُ کنزاً مَخفیّاً فأحبَبتُ أن أعرَف فخَلقتُ الخلقَ لِکَی أعرَف » [گنجی پنهان بودم دوست دار شناخته شدن، ازین رو خلق را آفریدم تا شناخته شوم].

و فی التنزیل:«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون‏» [الذاریات/۵۶: جنّیان و مردمان را جز برای این نیافریدم که مرا عبادت کنند]، “قیلَ أی لِیعرِفونِ و إنما عبر عن المعرفه بالعباده لأنها لا تنفکُّ عنها و إنما عبر عن اللازم بالملزوم لئلا یتوهّم أن المقصود أیه معرفه کانت، بل المعرفه الخاصه التی لا تحصل إلا من جهه العباده” [در تفسیر این آیه گفته اند: یعنی مرا بشناسند و سبب تعبیر از شناخت به عبادت آن است که هرگز این از آن جدائی نمی پذیرد، و ازین رو کلمۀ«لیعرفون» بکار گرفته نشده است و به جای آن ملزوم آنرا که «لیعبدون» است آوردند، تا گوشزد شود که غرض هر نوع شناختی نیست، بلکه شناخت ویژه ای موردنظر است که از راه عبادت به دست آید].

چه معرفت را انواع متعدده و طرق متکثّره است، و هر معرفتی موجب قرب و وصول نمی شود، چه اکثر عامّه را نیز معرفتی از راه تقلید حاصل است، و متکلمین را نیز معرفتی از راه دلائل جدلیّه که مقدّمات آن از مسلّمات و مقبولات و مظنونات ترکیب یافته هست، و فلاسفه را نیز معرفتی از راه براهین عقلیّه که مقدّمات آن از یقینیّات مرکّب شده هست؛ و هیچ یک از اینها موجب وصول و محبّت نمی گردد، پس هر که معرفت از راه عبادت او را حاصل شده، او ثمرۀ شجرۀ آفرینش است و مقصود از ایجاد عالم، و دیگران همه به طفیل وجود او موجود شده اند و از برای خدمت او:
طفیل هستی عشقتند آدمیّ و پری                                 ارادتی به نما تا سعادتی به بری
و لهذا در حدیث قدسی وارد است خطاباً للنبی که:«لولاکَ لَما خلَقتٌُ الأفلاکَ» [اگر تو نبودی افلاک را نمی آفریدم].

پس هر که همّتی عالی دارد و در خود جوهری می یابد، باید که بکوشد تا از راه عبودیِّت و عبادت و تقوی و طهارت خود را به این مرتبه نزدیک سازد و اشاره به نزدیک شدن به این مرتبه است آنچه حضرت پیغمبر فرموده اند در شأن سلمان که: «سلمانُ مِنّا أهلَ البیتِ»[سلمان از ما اهل بیت است]
گرچه وصالش نه بکوشش دهند                           آنقدر ای دل که توانی بکوش
اگر به مقصد رسیدی زهی سعادت، و اگر درین راه مردی زهی شهادت:
اگر در راه او مردی شهیدی                          و گر بردی سبق زین العبیدی
«وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ » [النساء/۱۰۰: و آنکس که از خانۀ خود به قصد هجرت به سوی خدا و پیام برِ او بیرون شود و مرگش فرا رسد پاداش او بر خداوند است]
در غرور این هوس گر جان دهم                   به که دل در خانه و دکّان دهم

تمّت الرساله
و التوفیق من الله العزیز الحکیم
 

۱٫ اصول کافی:۲/۵۴، کتاب الإیمان و الکفر، باب حقیقه الإیمان. 
حارثه بن نعمان یکی از صحابۀ پیامبر اکرم است، و از امام صادق روایت شده است که روزی رسول الله به او برخوردارند و از او پرسیدند«حارثه، چگونه ای»؟
او گفت: «مؤمن بحق، ای رسول الله».
پرسیدند:«هر چیزی را حقیقتی است، حقیقت گفتار تو چیست»؟
گفت:«نفس من از دنیا روگردان شده است، شبم به بیداری و روزم را به تشنگی می گذارم، و آنچنانم که گوئی عرش خدا را می نگرم که برای محاسبه به پا داشته شده است، و گوئیا بهشتیان را می بینم که در بهشت با هم دیدار می کنند، و فریاد دوزخیان را که در آتشند می شنوم».
رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند:«بنده ای که خداوند دل او را روشنی بخشیده است، بینش یافته ای، برین پای دار».

Your browser does not support this audio
لینک کوتاه : https://www.komeily.com/?p=1547

مطالب مشابه

  • معرفی کتاب قوت القلوب في معاملة المحبوب و وصف طريق المريد إلی مقام التوحيد
  • رساله سیر و سلوک منسوب به سید مهدی بحرالعلوم (ره)
  • رساله زادالسالک
  • رساله ی وجودیه
  • رساله نور الوحده

نظرات

برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک نمایید.

کلام استاد

کلیپ صوتی

زیارت و دیدار حضرت صاحب الزمان (عج)

Your browser does not support this audio

ویژه نامه

دستورات آیت الله قاضی برای اشهر ثلاثه
خرید کتاب اخلاق اهل بیتی
خرید کتاب چهل چراغ سلوک
غربت عارف
خرید کتاب المطالب السلوکیه
خرید کتاب سرچشمه راز و نیاز
خرید کتاب صد منزل دل

تقویم سلوکی

  • اعمال مشترک رمضان
  • اعمال مخصوص رمضان
  • فضایل ماه رمضان
  • نمازهاى شب هاى رمضان

 اعمال مخصوصِ شب ها یا روزهاى معیّنِ ماه مبارک رمضان

شب اول:

۱ـ به سراغ رؤیت هلال برود که بعضى آن را واجب (کفایى) دانسته اند.

۲ـ وقتى هلال را رؤیت کرد، طبق روایتى از امام صادق(علیه السلام) رو به قبله نماید و دست ها را به آسمان بلند کند و خطاب به هلال کند و بگوید:

رَبّـى وَرَبُّـکَ اللهُ رَبُّ الْعـالَمینَ، اَللّـهُمَّ اَهِلَّـهُ عَلَیْنا بِـالاَْمْـنِ وَالاِْیمانِ، وَالسَّلامَهِ وَالاِْسْلامِ، وَالْمُسارَعَهِ اِلى ما تُحِبُّ وَتَرْضى، اَللّـهُمَّ بارِکْ لَنا فى شَهْرِنا هذا، وَارْزُقْنا خَیْرَهُ وَعَوْنَهُ، وَاصْرِفْ عَنّا ضُرَّهُ وَشَرَّهُ، وَبَلائَهُ وَفِتْنَتَهُ؛

پروردگار من و پروردگار تو خدا پروردگار جهانیان است خدایا این ماه را بر ما نو کن با امنیّت و ایمان و سلامتى و اسلام و پیشى گرفتن بدانچه تو دوست دارى و خشنود شوى خدایا برکت ده به ما در این ماه و خیر و خوبى و کمک آن را روزى ما کن و بگردان از ما زیان این ماه و شر و بلا و فتنه اش را.

۳ـ «سیّد بن طاووس» (رحمت‌الله علیه) روایت کرده که روزى حضرت امام زین العابدین(علیه السلام) عبور مى‌کرد که نظرش به هلال ماه رمضان افتاد، ایستاد و گفت:

اَیُّهَا الْخَلْقُ الْمُطیعُ الدّائِبُ السَّریعُ، اَلْمُتَرَدِّدُ فى مَنازِلِ التَّقْدیرِ، اَلْمُتَصَرِّفُ فى فَلَکِ التَّدْبیرِ، امَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِکَ الظُّلَمَ، وَاَوْضَحَ بِکَ الْبُهَمَ ...

۴ـ مجامعت با حلال خود کند و این از خصوصیات این ماه است و الا در ماه های دیگر جماع در شب اول مکروه است .

۵ـغسل شب اوّل ماه طبق بعضى از روایات مستحب است.

۶ـدر شب اوّل ماه امام حسین(علیه السلام) را زیارت کند، تا گناهانش بخشوده شود.

۷ـ از شب اوّل ماه، شروع به خواندن هزار رکعت نماز ماه رمضان نماید.

۸ـ دو رکعت نماز بخواند که در هر رکعت سوره حمد و سوره انعام را بخواند و از خدا بخواهد تا امور وى را کفایت کند و از آنچه که مى‌ترسد و از بیماری‌ها او را حفظ نماید.

۹ـ این دعا را بخواند که در اعمال شب آخر ماه شعبان نیز آمده است: اَللّهُمَّ إِنَّ هذَا الشَّهْرُ الْمُبارَکُ....

۱۰ـ بعد از نماز مغرب دست‌ها را بلند کند و این دعا را که از امام جواد(علیه السلام) نقل شده است، بخواند:

اَللّهُمَّ یا مَنْ یَمْلِکُ التَّدْبیرَ، وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ...

۱۱ـ در شب اوّل، این دعا را که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است بخواند:

اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ، مُنَزِّلَ الْقُرْآنِ، هذا شَهْرُ رَمَضانَ...

۱۲ـ دعاى بسیار نورانى چهل و چهارم «صحیفه سجّادیّه» نیز مربوط به این شب است.

۱۳ـاز امور مهمّه در این ماه، تلاوت قرآن مجید است که با شروع ماه رمضان، سزاوار است قرآن بسیار تلاوت شود. روایت شده است که حضرت امام صادق(علیه السلام) در وقت تلاوت قرآن قبل از قرائت، این دعاى بسیار پرمعنا را مى خواندند:

اَللّـهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّ هذا کِتابُکَ الْمُنْزَلُ مِنْ عِنْدِکَ عَلى رَسُولِکَ...

۱۴ـ خواندن دعای جوشن کبیر

***

روز اول:

۱ـ غسل کند

۲ـ خود را با گلاب خوشبو سازد

۳ـ دو رکعت نماز بگزارد و در رکعت اوّل سوره حمد و سوره "انّا فتحنا" و در رکعت دوم حمد و هر سوره اى که خواست، بخواند. در روایتى آمده است هر کس این نماز را بخواند خداوند بدى ها را در آن سال از وى دفع کند و تا سال آینده در پناه حمایت خدا باشد.

۴ـ دو رکعت نماز اوّل ماه را به‌جا آورد و صدقه بپردازد

۵ـ بعد از طلوع فجر این دعا را بخواند: اَللّهُمَّ قَدْ حَضَرَ شَهْرُ رَمَضانَ، وَقَدِ افْتَرَضْتَ عَلَیْنا صِیامَهُ...

 

شب سیزدهم:

۱ـ غسل کند

۲ـ چهار رکعت نماز (هر دو رکعت به یک سلام) که در هر رکعت یک مرتبه حمد و بیست و پنج مرتبه سوره توحید را بخواند.

۳ـ دو رکعت نماز که در شب سیزدهم ماه رجب و شعبان نیز خوانده مى شود; در هر رکعت، بعد از سوره حمد سوره هاى یس، ملک، و توحید را بخواند.

۴ـ خواندن «دعاى مجیر» در شب هاى سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم

 

شب چهاردهم:

در این شب، چهار رکعت نماز مى خواند (هر دو رکعت به یک سلام)، به صورتى که در شب سیزدهم گذشت.

 

شب پانزدهم:

۱ـ غسل کند

۲ـ شش رکعت نماز (هر دو رکعت به یک سلام) که در هر رکعت، سوره هاى حمد و یس و ملک و توحید را بخواند.

۳ـ صد رکعت نماز، که در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره «قل هو اللّه احد» را بخواند. از حضرت امیرالمؤمنین على(علیه السلام) از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) روایت شده است که هر کس این عمل را بجا آورد، خداوند ده فرشته را به سوى او بفرستد تا دشمنان را از او دفع کنند و سى فرشته را به هنگام مرگ نزد او بفرستد تا بهشت را به وى بشارت دهند و سى فرشته دیگر، تا او را از آتش دوزخ ایمن دارند.

۴ـ زیارت امام حسین(علیه السلام): از امام صادق(علیه السلام) سؤال کردند که پاداش کسى که در شب نیمه ماه رمضان کنار قبر امام حسین(علیه السلام) باشد، چیست؟ فرمود: خوشا به حال کسى که در شب نیمه ماه رمضان در کنار قبر امام حسین(علیه السلام) بعد از نماز عشا ده رکعت نماز بگزارد، در هر رکعتى بعد از سوره حمد ده مرتبه قل هو الله احد را بخواند و از آتش دوزخ به خدا پناه ببرد. خداوند نیز به پاداش این عمل، نامش را «آزاد شده از آتش» ثبت فرماید و قبل از آن که بمیرد، فرشتگان به وى بشارت بهشت مى دهند و فرشتگان دیگرى، او را از آتش دوزخ ایمن مى دارند.

 

روز پانزدهم:

روز پانزدهم ماه رمضان سال سوم هجرى، روز ولادت باسعادت امام مجتبى(علیه السلام) است و بنابر (بعضى از اقوال، تولّد امام محمّد تقى(علیه السلام) در سال ۱۹۵ نیز در این روز واقع شده است، البتّه این قول غیرمشهور است)؛ به هر حال این روز، روز بسیار بافضیلتى است و دادن صدقه و خیرات و کمک به مستمندان در این روز پاداش زیادى دارد.

 

شب هفدهم:

این شب، شب بسیار مبارکى است. در این شب، رسول خدا(ص) با لشکر کفّار قریش در سرزمین بدر برخورد کردند و در روز هفدهم، جنگ بدر واقع شد و خداوند متعال لشکریان اسلام را بر مشرکین پیروز گردانید، با آن که مسلمانان از نفرات محدود و ساز و برگ اندک جنگى برخوردار بودند. این پیروزى از بزرگترین فتوحات اسلام است؛ از این رو علما گفته اند که در این روز، غسل و صدقه و شکر خدا بجا آوردن مستحبّ است و عبادت در شب هفدهم فضیلت فراوانى دارد.

***

 

اعمال مشترک شب های قدر:

۱ـ غسل شب قدر: مرحوم «علاّمه مجلسى» فرموده: بهتر است غسلِ شب هاى قدر را مقارن غروب آفتاب انجام دهند که نماز مغرب را با غسل بخوانند.

۲ـ دو رکعت نماز بخواند: که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره «قُل هُوَ اللّه» را تلاوت کند و بعد از پایان نماز، هفتاد مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَ أَتُوبُ اِلَیْهِ.

در روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمده است: کسى که این عمل را بجا آورد، از جاى خویش برنخیزد مگر این که خداوند متعال او و پدر و مادرش را بیامرزد و خداوند فرشتگان را مأمور مى کند تا سال آینده براى وى حسنات بنویسند... .

۳ـ امام باقر(علیه السلام) درباره عمل دیگر این شب فرمود: قرآن را بگشاید و در برابر خود قرار دهد وبگوید:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَما فیهِ،وَفیهِ اسْمُکَ [الاَْعْظَمُ] الاَْکْبَرُ،وَ اَسْماؤُکَ الْحُسْنى،وَما یُخافُ وَیُرْجى،اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ؛ خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستاده شده ات و آنچه در آن است که در آن است نام بزرگت و نام‌هاى نیکویت و آنچه بدانها ترس و امید شود که قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ.

سپس حاجت خود را از خدا بخواهد.

۴ـ مراسم قرآن به سر گرفتن: به فرموده امام صادق(علیه السلام): قرآن مجید را بر سر بگذارد و بگوید:

اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ، وَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِن مَدَحْتَهُ فیهِ، وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ، فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ؛ خدایا به حق این قرآن و به حق آن کس که او را بدین قرآن فرستادى و هر مؤمنى که در آن مدحش کردى و به حق تو بر ایشان زیرا هیچ کس به حق تو از خودت آشناتر نیست.

آنگاه ده مرتبه بگوید: بِکَ یا اللهُ و ده مرتبه بِمُحَمَّد(صلى الله علیه وآله) و ده مرتبه بعَلِىٍّ(علیه السلام)و ده مرتبه بِفاطِمَهَ(علیها السلام)و ده مرتبه بِالْحَسَنِ(علیه السلام)و ده مرتبه بِالْحُسَیْنِ(علیه السلام)و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(علیهما السلام)و ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ(علیهما السلام)و ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد(علیهما السلام)و ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَر(علیهما السلام)و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُوسى(علیهما السلام)و ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ(علیهما السلام)و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّد(علیهما السلام)و ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ(علیهما السلام)و ده مرتبه بِالْحُجَّهِ(علیه السلام).

در پایان هر حاجتى که دارد از خداوند طلب کند و در تمام این اذکار، نهایت حضور قلب و توجّه به درگاه خدا را حفظ کند. بهتر است اگر مى‌خواهند توسّل گرفته، یا ذکر مصیبتى کنند قبل یا بعد از دعا باشد و دعا را قطع نکنند.

۵ـ زیارت امام حسین(علیه السلام):به فرموده علاّمه مجلسى، زیارت امام حسین(علیه السلام) در هر یکى از این سه شب، مستحبّ مؤکّد است، و در روایتى آمده است که سبب آمرزش گناهان مى‌شود و اگر دسترسى به زیارت از نزدیک نداشته باشد، از دور زیارت کند.

۶ـ احیا داشتن شب هاى قدر: یعنى این شب را تا صبح بیدار باشد و با عبادت و دعا و تلاوت قرآن و جلسات سخنرانى دینى و پرسش و پاسخ هاى مذهبى و یا مطالعه کتاب هاى تفسیر و عقاید و مواعظ سپرى کند.

در روایتى از امام باقر(علیه السلام) آمده است: هر کس شب قدر را احیا دارد، گناهان او آمرزیده شود، هرچند زیاد باشد، و بهتر است روز قبل مقدارى استراحت کند و غذا و نوشیدنى کمتر بخورد تا خواب بر او غلبه نکند و کسانى که توانایى بر احیا ندارند، بهتر است اوّل شب را استراحت کنند و سحرگاهان بیدار باشند و عبادت نمایند.

۷ـ صد رکعت نماز بگزارد: (هر دو رکعت به یک سلام) که فضیلت بسیار دارد و افضل آن است که اگر توانایى داشته باشد، در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره قل هو اللّه را بخواند.

۸ـ مرحوم «شیخ کفعمى» در «مصباح» نقل کرده است که امام زین العابدین(علیه السلام) این دعا را در شب هاى نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم در حالت ایستاده و نشسته و در رکوع و سجود مى خواندند:

اَللّهُمَّ اِنّى اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً، لا اَمْلِکُ لِنَفْسى نَفْعاً وَلا ضَرّاً، وَلااَصْرِفُ عَنْها سُوءاً، اَشْهَدُ بِذلِکَ عَلى نَفْسى، وَاَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتى وَقِلَّهِ حیلَتى، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْجِزْ لى ما وَعَدْتَنى وَجَمیعَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَهِ فى هذِهِ اللَّیْلَهِ، وَاَتْمِمْ عَلَىَّ اتَیْتَنى، فَاِنّى عَبْدُکَ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ، اَلضَّعیفُ الْفَقیرُ الْمَهینُ، اَللّـهُمَّ لاتَجْعَلْنى ناسِیاً لِذِکْرِکَ فیـما اَوْلَیْتَنى، وَلا لاِِحْسانِکَ فیما اَعْطَیْتَنى، وَلا ایِساً مِنْ اِجابَتِکَ، وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّى فى سَرّآءَ اَوْ ضَرّآءَ، اَعْطَیْتَنى، اَوْ شِدَّه اَوْ رَخآء، اَوْ عافِیَه اَوْ بَلاء، اَوْ بُؤْس اَوْ نَعْمآءَ، اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ؛

 

خدایا من شام کردم در حالى که بنده خوارى هستم که مالک سود و زیانى براى خویش نیستم و نتوانم از خویشتن پیش آمد ناگوارى را بازگردانم و این مطلبى است که من آن را بر خویش گواهى دهم و به ناتوانى خود و بیچارگیم در برابرت اعتراف دارم. پس درود فرست بر محمّد و آل محمّد و وفا کن برایم بدانچه بر من و همه مؤمنین و مؤمنات وعده فرمودى از آمرزش در این شب و تمام کن بر من آنچه را به من دادى، زیرا که من بنده بی‌نواى مستمند ناتوان تهیدست خوار تو هستم. خدایا مرا فراموشکار از یاد خویش در آنچه به من انعام فرمودى و از احسانت در آنچه به من عطا کردى قرار مده و ناامید از اجابت خویش قرارم مده و اگرچه دیر زمانى طول کشد چه در خوشى و چه در سختى، در دشوارى یا در آسایش، در تندرستى یا گرفتارى، در تنگدستى یا در نعمت، به‌ راستى که تو شنواى دعایى.

 

۹ـ مرحوم «علاّمه مجلسى» مى فرماید: بهترین اعمال در این شب ها طلب آمرزش گناهان و دعا براى امور دنیوى و اخروىاست، هم براى خود و هم براى پدر و مادر و خویشان و برادران مؤمن؛ چه زنده باشند و چه از دنیا رفته باشند و همچنین ذکرهاى مختلفو صلوات بر محمّد و آل طاهرین ایشان(علیهم السلام)، تا آن جا که مقدور است انجام دهد و در بعضى از روایات وارد شده است که دعاى «جوشن کبیر»را در این سه شب بخوانند.

در روایتى آمده است که شخصى خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) رسید و عرض کرد: اگر شب قدر را درک کردم، چه چیزى را از خداوند طلب کنم؟ فرمود: عافیت و سلامتى را بخواه.

***

اعمالِ «مخصوص» هر یک از شب های قدر:

اعمال شب نوزدهم:

۱- صد مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّى وَ أَتُوبُ إلَیْهِ

۲ـ صد مرتبه بگوید: اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَهَ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ

۳ـ دعایى را که در اعمال روزهاى ماه رمضان ذکر شد (یا ذا الّذی کان...) را بخواند.

۴ـ این دعا را بخواند:

اَللّهُمَّ اْجْعَلْ فیما تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِ الْمَحْتُومِ، وَفیما تَفْرُقُ مِنَ الاَْمْرِ الحَکیمِ فى لَیْلَهِ الْقَدْرِ، وَفِى الْقَضآءِ الَّذى لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ، اَنْ تَکْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ، اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ، اَلْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ، اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، اَلْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ، وَاجْعَلْ فیما تَقْضى وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطیلَ عُمْرى، وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ فى رِزْقى، وَتَفْعَلَ بى کَذا وَکَذا؛

خدایا قرار ده در آنچه حکم کرده و مقدر فرموده اى از سرنوشت حتمى و در آنچه جدا کنى از فرمان حکیمانه ات در شب قدر و در آن قضا و قدرى که برگشت و تغییر و تبدیلى ندارد که نام مرا در زمره حاجیان خانه محترمت (کعبه) بنویسى آنان که حجشان مقبول و سعیشان مورد تقدیر و گناهانشان آمرزیده و کردار بدشان بخشوده شده است و قرار ده در آنچه مقدر فرموده اى، که عمر مرا طولانى کرده و روزیم را وسیع گردانى و درباره ام چنین و چنان کنى (به جاى کلمه کذا و کذا، حاجت خود را عرضه دارد)

 

اعمال شب بیست و یکم:

۱ـ دعایى است که در «مصباح المتهجّد» و «کافى» نقل شده است که در شب بیست و یکم خوانده مى شود:

یا مُولِجَ اللَّیْلِ فِى النَّهارِ، وَمُولِجَ النَّهارِ فِى اللَّیْلِ، وَمُخْرِجَ الْحَىِّ مِنَالْمَیِّت...

۲ـ مرحوم «شیخ کفعمى» از «سیّد بن باقى» نقل کرده است که در شب بیست و یکم مى خوانى:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاقْسِمْ لى حِلْماً یَسُدُّ عَنّى بابَالْجَهْلِ، وَهُدىً تَمُنُّ بِهِ عَلَىَّ مِنْ کُلِّ ضَلالَه...

۳- به فرموده «شیخ مفید»، در این شب صلوات بسیار فرستد و بر ظالمان و غاصبان حق آل محمّد(علیهم‌السلام) و همچنین بر قاتل امیرمؤمنان(علیه السلام) بسیار لعن و نفرین فرستد و براى خویش و پدر و مادرش و سایر مؤمنان دعا کند.

۴ـ دعا براى وجود مبارک امام زمان(عج) و فرج آن حضرت، یکى دیگر از اعمال این شب است. در روایتى که «سیّد بن طاووس» از حمّاد بن عثمان نقل کرده مى خوانیم: " در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به محضر امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شدم، امام(ع) از من پرسیدند که آیا غسل کرده اى؟ گفتم: آرى،امام(ع) حصیرى طلبیدند و مرا نیز به کنارشان فراخواندند. آن حضرت(ع) مشغول نماز شدند و من نیز نزدیک آن حضرت(ع) نماز مى خواندم. وقتى که از نمازها فارغ شدیم، آن حضرت دعا کردند و من آمین گفتم، و این کار ادامه داشت تا صبح طلوع کرد. امام(ع) اذان و اقامه گفتند و برخى از خدمتکاران را فراخواند و نماز صبح را به امامت آن حضرت(ع) به‌جا آوردیم.

امام صادق(علیه السلام) بعد از نماز، به تسبیح و تقدیس پروردگار پرداختند و بر پیامبر(ص) درود فرستادند و براى مؤمنان دعا کردند؛ آن‌گاه به سجده رفته و ساعتى در سجده بودند، و در آن مدّت جز صداى نَفَس حضرت(ع) چیزى را نمى شنیدم، سپس دعایى خواندند از جمله در دعایشان عرض کردند:

وَ أسْألُکَ بِجَمیعِ ما سَأَلْتُکَ وَ ما لَمْ أَسْأَلْکَ مِنْ عَظیمِ جَلالِکَ، ما لَوْ عَلِمْتُهُ لَسَأَلْتُکَ بِهِ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ أَهْلِ بَیْتِهِ، وَ أَنْ تَأْذَنَ لِفَرَجِ مَنْ بِفَرَجِهِ فَرَجُ أَوْلِیائِکَ وَ أَصْفِیائِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ بِهِ تُبیدُ الظّالِمینَ وَ تُهْلِکُهُمْ، عَجِّلْ ذلِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ؛

از تو تقاضا مى کنم به جمیع آنچه که تو را با آن خواندم و آنچه را نخواندم، از عظیم جلال تو که اگر مى دانستم تو را با آن خواندم. از تو مى خواهم بر محمد و اهل بیتش درود بفرستى و اجازه فرج و ظهور کسى را بدهى که با ظهور او گشایشى در کار اولیاى تو و برگزیدگان از خلقت ظاهر مى شود و به وسیله او ظالمان را نابود و هلاک مى سازى. اى پروردگار عالمیان، در ظهورش تعجیل فرما.

 

پس از آن که امام صادق(علیه السلام) سر از سجده برداشتند. عرض کردم: جانم به فدایت! شما براى فرج کسى دعا کردید که با فرج او گشایشى در کار دوستان و اولیاى الهى حاصل خواهد شد؛ مگر آن کس شما نیستید؟

امام(علیه السلام) فرمودند: نه! او قائم آل محمّد(عجّل الله تعالی فرجه الشّریف)است!

نکته:

از شب بیست و یکم، دهه آخر ماه رمضان شروع مى شود که بسیار پرارزش و مغتنم است. در هر شب از شب هاى این دهه، غسل مستحب است و روایت شده است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در هر شب از شب هاى دهه آخر ماه رمضان غسل مى کرد. همچنین اعتکاف در مساجد جامع در این دهه مستحب است و فضیلت فراوان دارد و در روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان برابر دو حج و دو عمره شمرده شده است.

 

اعمال شب بیست و سوم:

۱-سوره عنکبوت و سوره روم را بخواند که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «هر کس در شب بیست و سوم، سوره هاى عنکبوت و روم را بخواند، به خدا سوگند! اهل بهشت است».

۲ـ هزار مرتبه سوره «إنّا أنزلناه» را بخواند.

۳ـ سوره «حم دخان» را بخواند.

۴ـ این دعا را بخواند:

اَللّهُمَّ امْدُدْ لى فى عُمْرى، وَاَوْسِعْ لى فى رِزْقى، وَاَصِحَّ لى جِسْمى، وَبَلِّغْنى اَمَلى، وَاِنْ کُنْتُ مِنَ الاَْشْقِیآءِ فَامْحُنى مِنَ الاَْشْقِیآءِ، وَاْکتُبْنى مِنَ السُّعَدآءِ، فَاِنَّکَ قُلْتَ فى کِتابِکَ الْمُنْزَلِ عَلى نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، «یَمْحُو اللهُ ما یَشآءُ وَیُثْبِتُ، وَعِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ»؛

خدایا دراز کن عمرم را و فراخ کن روزیم را و سالم گردان تنم را و برسانم به آرزویم و اگر در زمره بدبختان هستم تو نامم را ازسلک آنان پاک کن و در زمره سعادتمندانم ثبت کن زیرا تو خودت در کتابى که بر پیامبر مرسلت(ص) نازل فرمودى چنین گفتى: «خدا هر چه خواهد محو مى کند و ثبت مى کند و نزد اوست اصل کتاب».

۵ـ این دعا را که مخصوص شب بیست و سوم است بخواند:

یا رَبَّ لَیْلَهِ الْقَدْرِ وَجاعِلَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْر، وَرَبَّ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ، وَالْجِبالِ وَالْبِحارِ، وَالظُّلَمِ والاَْنْوارِ...

۶ـ این دعا را که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است، بخواند:

اَللّهُمَّ اجْعَلْ فیما تَقْضى وَفیما تُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِالْمَحْتُومِ، وَفیما تَفْرُقُ مِنَ الاَْمْرِ الْحَکیمِ...

۷ـ این دعا را که از امام حسن(علیه السلام) نقل شده است بخواند:

یا باطِناً فى ظُهُورِهِ، وَیا ظاهِراً فى بُطُونِهِ، وَیا باطِناً لَیْسَ یَخْفى، وَیا ظاهِراً لَیْسَ یُرى...

 

سپس هر حاجتى دارى از خدا بطلب.

 

۸ـ همچنین از معصومین(علیهم السلام) روایت شده است که در شب بیست و سوم ماه رمضان، در سجود و ایستاده و نشسته دعاى ذیل را مى خواندند، بلکه مناسب است در تمام ماه رمضان و در زمان‌هاى دیگر پس از تمجید و ستایش خداوند و صلوات بر محمّد و آل طاهرین ایشان علیهم السلام (مثلاً حدّاقل با گفتن اَلْحَمْدُلِلّهِ وَ الصَّلاهُ عَلى رَسُولِ اللّهِ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ)، این دعا خوانده شود:

اَللّـهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى ابآئِهِ...

 

۹ـ همچنین این دعا را در حالى که دستان خود را به سوى آسمان بلند مى کند، بخواند:

یا مُدَبِّرَ الاُْمُورِ، یا باعِثَ مَنْ فِى الْقُبُورِ، یا مُجْرِىَ الْبُحُورِ، یا مُلَیِّنَ الْحَدِیدِ لِداوُدَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَافْعَلْ بى کَذا وَ کَذا

اى تدبیر کننده کارها اى برانگیزنده هر که در گورها است اى روان کننده دریاها اى نرم کننده به جاى آهن براى حضرت داود درود فرست بر محمد و آل محمد و نسبت به من چنین و چنان کن.

کلمات کذا و کذا حاجات خود را بخواهد و سپس اضافه کند: اَللَّیْلَهَ اَللَّیْلَهَ، اَلسَّاعَهَ اَلسَّاعَهَ. این دعا را در حال رکوع، سجده، ایستاده و نشسته به طور مکرّر بخوان.

 

۱۰ـ با توجّه به اهمّیّت شب بیست و سوم، غسل، احیا و زیارت امام حسین(علیه السلام) در این شب فضیلت بسیار دارد و همچنین خواندن آن صد رکعت نماز که مشترک میان همه شب هاى قدر است.

«شیخ طوسى» در «تهذیب»، از ابوبصیر روایت کرده است که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: « در آن شبى که امید مى رود شب قدر باشد صد رکعت نماز بخوان؛ در هر رکعت (پس از حمد) ده مرتبه سوره توحید را بخوان. ابوبصیر عرض کرد: اگر نتوانستم ایستاده بخوانم، چه کنم؟ فرمود: نشسته بجا آور! گفتم: اگر نتوانم نشسته بخوانم؟ فرمود: در همان حال که در بستر خود دراز کشیده اى، بجا آور.

۱۱ـ مرحوم «علاّمه مجلسى»، در «زاد المعاد» فرموده است: در این شب هر مقدار که ممکن باشد قرآن بخواند و از دعاهاى «صحیفه کامله سجّادیّه» نیز استفاده کند؛ مخصوصاً دعاى مکارم الاخلاق و دعاى توبه.

روزهاى شب قدر را نیز باید حرمت داشت و به عبادت و دعا به سر برد؛ در احادیث فراوانى آمده است که روز قدر نیز در فضیلت مثل شب قدر است.

***

دعاى شب هاى دهه آخر ماه مبارک رمضان

دعاهاى این شب ها بر دو قسم است: نخست دعاهایى که مشترک میان همه شب هاى این دهه است که در هر شب از دهه آخر ماه رمضان خوانده مى شود و دیگر، دعاهایى که مخصوص هر شب از دهه آخر است.

برای خواندن دعاهای مربوطه، به ادعیه و مفاتیح الجنان مراجعه شود.

***

 " فضیلت و اعمال ماه رمضان المبارک "

شیخ صدوق به سند معتبره روایت کرده از حضرت امام رضا (علیه السلام) از پدران بزرگوار خود از حضرت امیرالمؤ منین (علیه و على اولاده السلام) که فرمود : خطبه اى خواند براى ما روزى حضرت رسول خدا (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) پس فرمود : اَیُّها النّاس بدرستى که رو کرده است به سوى شما ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش. ماهى است که نزد خدا بهترین ماه ها است و روزهایش بهترین روزها است و شب هایش بهترین شب ها است و ساعت هایش بهترین ساعتها است و آن ماهی است که خوانده اند شمارا در آن بسوى ضیافت خدا و گردیده اید در آن از اهل کرامت خدا . نَفَسهاى شما در آن ثواب تسبیح دارد و خواب شما ثواب عبادت دارد و عملهاى شما در آن مقبول است و دعاهاى شما در آن مستجاب است . پس سؤ ال کنید از پروردگار خود به نیّت هاى درست و دل هاى پاکیزه از گناهان و صفات ذمیمه که توفیق دهد شما را براى روزه داشتن آن و تلاوتکردن قرآن در آن .

به درستى که شقى و بد عاقبت کسى است که محروم گردد از آمرزش خدا در این ماه عظیم و یاد کنید به گرسنگى و تشنگى شما در این ماه تشنگى و گرسنگى روز قیامت را و تَصدّقکنید بر فقیران و مسکینان خود و تعظیم نمائید پیران خود را و رحم کنید کودکان خود را و نوازش نمائید خویشان خود را و نگاه دارید زبان هاى خود را از آنچه نباید گفت و بپوشید دیدهاى خود را از آنچه حلال نیست شما را در نظر کردن به سوى آن و بازدارید گوش هاى خود را از آنچه حلال نیست شما را شنیدن آن و مهربانى کنید با یتیمان مردم تا مهربانى کنند بعد از شما با یتیمان شما و بازگشت کنید به سوى خدا از گناهان خود و بلند کنید دست هاى خود را به دعا در اوقات نمازهاى خود ، زیرا که وقت نمازها بهترین ساعت ها است که نظر مى کند حق تعالى در این اوقات به رحمت به سوى بندگان خود و جواب مى گوید ایشان را هرگاه او را مناجات کند و لبّیک مى گوید ایشان را هرگاه اورا ندا کنند و مستجاب مى گرداند هرگاه او را بخوانند اى گروه مردمان . به درستى که جان هاى شما در گروِ  کرده هاى شما است ، پس از گرو به در آورید به طلب آمرزش ازخدا و پشت هاى شما گرانبار است از گناهان شما ، پس سبک گردانید آنها را به طول دادن سجده ها و بدانید که حق تعالى سوگند یاد کرده است به عزّت و جلال خود که عذاب نکند نمازگذارندگان و سجده کنندگان در این ماه را و نترساند ایشان را به آتش جهنم در روزقیامت.

ایُّها النّاس هر که از شما افطار دهد روزه دار مؤمنى را در این ماه از براى اوخواهد بود نزد خدا ثواب بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته . پس ‍ بعضى از اصحاب گفتند : یا رسول الله همه ما قدرت بر آن نداریم .  حضرت فرمود : بپرهیزید از آتش جهنم به افطار فرمودن روزه داران اگرچه به نصف دانه خرما باشد و اگر چه به یک شربت آبى باشد ؛ به درستى که خدا این ثواب را مى دهد کسى را که چنین کند اگر قادر بر زیاده از این نباشد.

اَیُّها النّاسُ هر که خُلْق خود را در این ماه نیکو گرداند بر صراط آسان بگذرد در روزى که قدم ها بر آن لغزد و هر که سبک گرداند در این ماه خدمت غلام و کنیز خودرا ، خدا در قیامت حساب او را آسان گرداند و هر که در این ماه شرّ خود را از مردم باز دارد ، حق تعالى غضب خود را در قیامت از او باز دارد و هر که در این ماه یتیم بى پدرى را ، گرامى دارد خدا او را در قیامت گرامى دارد و هر که در این ماه صله واحسان کند با خویشان خود خدا وَصل کند او را به رحمت خود در قیامت و هر که در این ماه قطع احسان از خویشان خود بکند ، خدا در قیامت قطع رحمت از او کند و هر که نماز سنّتى در این ماه بکند خدا براى او برات بیزارى از آتش جهنم بنویسد و هر که در این ماه نماز واجبى را ادا کند خدا عطا کند به او ثواب هفتاد نماز واجب که در ماه هاى دیگر کرده شود و هر که در این ماه بسیار بر من صلوات فرستد خدا سنگین گرداند ترازوى عمل او را در روزى که ترازوهاى اعمال سبک باشد و کسى که یک آیه از قرآن در این ماه بخواند ثواب کسى دارد که در ماه هاى دیگر ختم قرآن کرده باشد.

اَیُّها النّاسُ بدرستى که درهاى بهشت در این ماه گشاده است پس سؤ ال کنید ازپروردگار که آن را به روى شما نبندد ؛ و درهاى جهنّم در این ماه بسته است . پس سؤال کنید از پروردگار تبارک و تعالى به تلاوت کردن قرآن مجید در شب ها و روزهاى این ماه و به ایستادن به نماز و جِدّ و جَهد کردن در عبادت و بجا آوردن نمازها در اوقات فضیلت و کثرت استغفار و دعا

.

فَعَنِ الصّادِقِ علیه السلام : اَنَّهُ مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فى شَهْرِرَمَضانَ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ اِلى قابِلٍ اِلاّ اَنْ یَشْهَدَ عَرَفَهَ

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که در ماه رمضان آمرزیده نشود تا سال آینده آمرزیده نشود مگر آنکه در عرفات حاضر شود

 

و نگاه دارد خودرا از چیزهایى که خدا حرام کرده است و از افطار کردن بر چیزهاى حرام و رفتار کن به حوى که مولاى ما حضرت صادق (علیه السلام) وصیّت نموده و فرموده هرگاه روزه دارى ، مى باید که روزه داری گوش و چشم و مو و پوست و جمیع اعضاى تو ، یعنى از محرّمات بلکه از مکروهات و فرمود باید که روزِ روزه داری تو مانند روزِ افطار تو نباشد ونیز فرموده که روزه نه همین ترک از خوردن و آشامیدن است ؛ بلکه باید در روز روزهنگاه دارید زبان خود را از دروغ و بپوشانید دیده هاى خود را از حرام و با یکدیگرنزاع مکنید و حَسَد مبرید و غیبت مکنید و مجادله مکنید و سوگند دروغ مخورید بلکه سوگند راست نیز و دشنام مدهید و فحش مگوئید و ستم مکنید و بى خردى مکنید و دلتنگ مشوید و غافل مشوید از یاد خدا و از نماز و خاموش باشید از آنچه نباید گفت و صبرکنید و راستگو باشید و دورى کنید از اهل شرّ و اجتناب کنید از گفتار بد و دروغ و افتراء و خصومت کردن با مردم و گمان بد بردن و غیبت کردن و سخن چینى کردن و خود را مُشْرِف به آخرت دانید و منتظر فَرَج و ظُهور قائم آل محمّد (علیه السلام) باشید و آرزومند ثوابهاى آخرت باشید و توشه اعمال صالحه براى سفر آخرت بردارید.

بر شما باد به آرام دل و آرام تن و خضوع و خشوع و شکستگى و مذلّت مانند بنده اى که از آقاى خود ترسد و ترسان باشید از عذاب خدا و امیدوار باشید رحمت او را و باید پاک باشد اى روزه دار دل تو از عیبها و باطن تو از حیله ها و مکرها و پاکیزه باشد بدن تو از کثافتها و بیزارى بجوى به سوى خدا از آنچه غیر اوست و در روزه ولایت خودرا خالص گردانى از براى او و خاموش باشى از آنچه حق تعالى نهى کرده است تو را از آندر آشکارا و پنهان و بترسى از خداوند قهار آنچه سزاوار ترسیدن او است در پنهان و آشکار و ببخشى روح و بدن خود را به خداى عزّوجلّ در ایّام روزه خود و فارغ گردانى دل خود را از براى محبّت او و یاد او و بدن خود را به کارفرمائى در آنچه خدا تو را امر کرده است به آن و خوانده است به سوى آن اگر همه اینها را به عمل آورى آنچه سزاوار روزه داشتن است به عمل آورده اى و فرموده خدا را اطاعت کرده اى و آنچه کم کنى از آنها که بیان کردم از براى تو به قدر آن از روزه تو کم مى شود از فضل آن وثواب آن.

به درستى که پدرم گفت : رسول خدا (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) شنید که زنى در روز روزه اى جاریه خود را دشنام داد . حضرت طعامى طلبید . آن زن را گفت بخور زن.  زن گفت من روزه ام . فرمود : چگونه روزه اى که جاریه خود را دشنام دادى . روزه فقط همین نخوردن و نیاشامیدن تنها نیست . به درستى که حق تعالى روزه را حجابى گردانیده است از سایر امور قبیحه . از کردار بد و گفتار بد . چه بسیار کمند روزه داران و چه بسیارند گرسنگى کشندگان و حضرت امیرالمؤ منین (علیه السلام) فرمود که چه بسیار روزه دارى که بهره اى نیست او را از روزه به غیر از تشنگى و گرسنگى و چه بسیار عبادت کننده اى که نیست او را بهره اى از عبادت به غیر تَعَب . اى خوشا خواب زیرکان که بهتر از بیدارى و عبادت احمقان است و خوشا افطار کردن زیرکان که بهتر از روزه داشتن بى خردان است.

و روایت شده از جابربن یزید از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) که حضرت رسول  (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) به جابر بن عبدالله فرمود : اى جابر این ماه رمضان است ، هر که روزه بدارد روز آن را و بایستد به عبادت پاره اى از شبش را و باز دارداز حرام شکم و فَرْج خود را و نگاه دارد زبان خود را ، بیرون رود از گناهان خود مثل بیرون رفتن او از ماه . جابر گفت یا رسول اللّه چه نیکو است این حدیث که فرمودى ،  فرمود : اى جابر  چقدر سخت است این شرطهایى که نمودم . 

 

نمازهاى شب هاى ماه مبارک رمضان

مرحوم «علاّمه مجلسى» در فصل آخر از اعمال ماه رمضان در کتاب «زادالمعاد»، نماز شب هاى ماه رمضان را چنین بیان مى کند: (و با توجّه به این که بهترین اعمال، در ماه مبارک، نماز و قرآن است و این نمازها در بردارنده بسیارى از سوره هاى قرآن است، هرکس هر چند شب را بخواند غنیمت است).

شب اوّل: چهار رکعت; هر رکعت بعد از سوره حمد پانزده مرتبه سوره توحید.

شب دوم: چهار رکعت; در هر رکعت بعد از سوره حمد بیست مرتبه سوره إنَّا أنزلناه.

شب سوم: ده رکعت; در هر رکعت بعد از سوره حمد پنجاه مرتبه سوره توحید.

شب چهارم: هشت رکعت; در هر رکعت بعد از سوره حمد بیست مرتبه سوره إنّا أنزلناه.

شب پنجم: دو رکعت; در هر رکعت، سوره حمد و پنجاه مرتبه سوره توحید; بعد از سلامِ نماز، صد مرتبه بگوید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد.

شب ششم: چهار رکعت و در هر رکعت سوره حمد و سوره ملک.

شب هفتم: چهار رکعت; در هر رکعت سوره حمد و سیزده مرتبه سوره إنّا أنزلناه.

شب هشتم: دو رکعت; در هر رکعت سوره حمد و ده مرتبه سوره توحید و پس از سلام نماز، هزار مرتبه بگوید: سبحان اللّه.

شب نهم: شش رکعت میان نماز مغرب و عشا; در هر رکعت سوره حمد و هفت مرتبه آیه الکرسى و پس از اتمام نماز، پنجاه مرتبه بگوید: اَللّهمّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد.

شب دهم: بیست رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و سى مرتبه سوره توحید.

شب یازدهم: دو رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست مرتبه سوره کوثر.

شب دوازدهم: هشت رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و سى مرتبه سوره إنّا أنزلناه.

شب سیزدهم: چهار رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست و پنج مرتبه سوره توحید.

شب چهاردهم: شش رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و سى مرتبه سوره إذا زُلزِلَت.

شب پانزدهم: چهار رکعت; در دو رکعت اوّل بعد از سوره حمد، صد مرتبه سوره توحید، و در دو رکعت دیگر، بعد از سوره حمد، پنجاه مرتبه سوره توحید.

شب شانزدهم: دوازده رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و دوازده مرتبه سوره تکاثر.

شب هفدهم: دو رکعت; در رکعت اوّل، سوره حمد و هر سوره اى که خواست بخواند و در رکعت دوم، سوره حمد و صد مرتبه سوره توحید و بعد از سلام نیز صد مرتبه بگوید: لا إلهَ اِلاَّ اللّهُ.

شب هیجدهم: چهار رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست و پنج مرتبه سوره کوثر.

شب نوزدهم: پنجاه رکعت; با سوره حمد، و پنجاه مرتبه سوره إذا زلزلت.

مرحوم «علاّمه مجلسى» مى گوید: ظاهراً مراد آن است که در هر رکعت یک مرتبه این سوره را بخواند; زیرا در یک شب خواندن دوهزار و پانصد مرتبه سوره «اذا زلزلت» دشوار خواهد بود.

شب‌هاى بیستم تا بیست و چهارم: در هر یک از این شب ها، هشت رکعت نماز بخواند که پس از حمد، هر سوره اى خواست مى خواند.

شب بیست و پنجم: هشت رکعت نماز; در هر رکعت سوره حمد، و ده مرتبه سوره توحید را بخواند.

شب بیست و ششم: هشت رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و صد مرتبه سوره توحید را بخواند.

شب بیست و هفتم: چهار رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و سوره ملک را بخواند و اگر نتوانست، بیست و پنج مرتبه سوره توحید را بخواند.

شب بیست و هشتم: شش رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و صد مرتبه آیه الکرسى، صد مرتبه سوره توحید و صد مرتبه سوره کوثر را بخواند و پس از پایان نماز، صد مرتبه صلوات بفرستد.

مرحوم حاج شیخ عباس قمى مى نویسد: مطابق آنچه که من یافتم بجاى صد مرتبه، ده مرتبه آمده است(که همین مناسب‌تر به نظر مى رسد).

شب بیست و نهم: دو رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست مرتبه سوره توحید را بخواند.

شب سى ام: دوازده رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست مرتبه سوره توحید را بخواند و پس از پایان نماز، صد مرتبه صلوات بفرستد.

 

یادآورى: این نمازها هر دو رکعت به یک سلام است و اگر تمام آن‌ها را نتوان بجا آورد، باید هر مقدار که مى‌توان به‌جا آورده شود.

 

 

تبلیغات

وب سايت تخصصي عرفان عملي شيعي

    • بیانات عرفانی آيت الله كميلي
    • اخبار و اطلاعیه ها
    • کشکول المطالب
    • دستورالعمل سالکان مبتدی
    • ویژه نامه ها
    • ترنم حداد

تمام حقوق اين وب سايت متعلق به آیت الله محمد صالح کمیلی خراسانی مي باشد