• فارسی
  • العربية
  • English
  • اردو
  • فروشگاه اینترنتی
  • ارسال سوال

امروز : یکشنبه, 28 اسفند , 1401

صفحه ورود

آیا گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟ بستن
ورود نسخه قدیم ارسال سوال

نمایش منو

    • خانه
    • آشنایی با استاد
    • سخنرانی ها
      • سخنرانی اخلاقی
      • سخنرانی عرفانی
      • شرح ادعیه و احادیث
    • متون عرفانی
      • کشکول المطالب
      • رسائل عرفانی
      • نامه ها و گفتگوها
      • اشعار عرفانی
      • عرفان در کلام رهبری
      • واژه های عرفانی
    • شرح درس
      • المطالب السلوکیه
      • منازل السائرین
      • مصباح الشریعه
      • قوت القلوب
      • رسالۀ لب اللباب
      • دعاي مكارم الاخلاق
      • مباحث فقهی
    • ارسال سوال
      • گلچيني از پرسش و پاسخ
      • اطلاعیه عدم پذیرش شاگرد سلوکی
    • کتابخانه
      • آثار و تالیفات استاد
      • آثاری درباره استاد
      • کتب مورد توصیه ی استاد
    • عرفان بانوان
    • خاطرات
    • دیدار با علما
    • مقالات
    • مصاحبه و رسانه
    • کلیپ تصویری
    • نگارخانه
    • اخبار
    • فروشگاه
    • درباره ما
  • خانه
  • آشنایی با استاد
  • سخنرانی ها
    • سخنرانی اخلاقی
    • سخنرانی عرفانی
    • شرح ادعیه و احادیث
  • متون عرفانی
    • کشکول المطالب
    • رسائل عرفانی
    • نامه ها و گفتگوها
    • اشعار عرفانی
    • عرفان در کلام رهبری
    • واژه های عرفانی
  • شرح درس
    • المطالب السلوکیه
    • منازل السائرین
    • مصباح الشریعه
    • قوت القلوب
    • رسالۀ لب اللباب
    • دعاي مكارم الاخلاق
    • مباحث فقهی
  • ارسال سوال
    • گلچيني از پرسش و پاسخ
    • اطلاعیه عدم پذیرش شاگرد سلوکی
  • کتابخانه
    • آثار و تالیفات استاد
    • آثاری درباره استاد
    • کتب مورد توصیه ی استاد
  • عرفان بانوان
  • خاطرات
  • دیدار با علما
  • مقالات
  • مصاحبه و رسانه
  • کلیپ تصویری
  • نگارخانه
  • اخبار
  • فروشگاه
  • درباره ما
آشنایی با استاد/ سيد هاشم حداد

29 خرداد 1391

کد مطلب : 173

زندگی نامه سید هاشم حداد (ره)

بازدیدها: 1712

تولد و والدین

جناب حاج سید هاشم موسوی حداد در سال ۱۳۱۸ ق. در کربلا چشم به جهان گشود.
پدرش سید قاسم و مادرش زنی از قبیله جنابی های کربلا به نام هدیه می باشد.
جدش سید حسن از شیعیان هند بوده و به کربلا مهاجرت کرده است. در آنجا به سقایی مشغول و به حیا و پاکدامنی زبانزد بوده است. ش
از حکایتهای عبرت آموزجد ایشان آنکه:
اعراب غیرتمند اطراف کربلا بعضی اوقات زنان خود را به همراه آقا سید حسن به کربلا می فرستادند تا لوازم مورد نیاز را تهیه کنند.
در تمام راه تا شهر کربلا حتی یک بار هم بی اختیار نگاه سید حسن به آنها نمی افتاد و این نشان از شدت احتیاط و توجه وی داشت. ایشان در کربلا خانه ایی را سقایی می کرد به قدری در هنگام آب رسانی خویشتن دار بود که از وقت داخل شدن به منزل تا خارج شدن سرش را به طرف دیوار بر میگرداند تا زنی را نبیند خواه در آن منزل کسی باشد یا نباشد.

تحصیل

عارف فرزانه حاج سید هاشم پس از رشد و شکوفایی، در همان کربلا مشغول تحصیل شد. درسهای طلبگی را تا سیوطی خواند. سپس راهی دیار مولی الموحدین، امیرالمؤمنین علیه السلام شد. ؛ تا علاوه بر تحصیل، از محضر عارف کامل و بی بدیل، میرزا علی قاضی طباطبائی تبریزی، استفاده و همچنین در مدرسه هندی نجف خدمت کند.

ملاقت با استاد


یکی از بزرگان می فرمود:
از خود آقا سید هاشم حداد شنیدم که فرمود مضطرب و سرگردان بودم و برای یافتن استادی که در مدرسه هندی تدریس داشت و معروف به میرزا علی آقا قاضی بود به نجف اشرف رهسپار شدم وقتی داخل مدرسه هندی شدم، نگاهم به سیدی افتاد که در روبروی در ورودی نشسته بود.
به محض نگاه کردن به وی اضطراب از دلم رفت.
آیت الله تهرانی می نویسد:
ایشان پس از ورود به مدرسه هندی بی اختیار به سوی علامه قاضی رفته و پس از سلام دستش را می بوسد و آیت الله  قاضی نگاهی به او کرده، می گویند: سید هاشم! رسیدی؟

وی در آن مدرسه حجره ای گرفته و از آن موقع شاگردی در نزد استاد را شروع کرد. وی تا پایان عمر آیت الله سید علی قاضی تحت تربیت آن فرزانه عصر بود.
سید هاشم در مدرسه هندی در حجره ای ساکن بود که سید بحرالعوم در آن ساکن بوده است.
علامه قاضی بسیار به حجره ایشان می آمدند و گاهی می گفتند امشب حجره را خالی کن که می خواهم تنها در آن بیتوته کنم. این خود نشان از نورانیت این حجره شریف دارد و خداوند توفیق سکونت در آن را نصیب حاج سید هاشم کرده بود.
مرحوم سید هاشم حداد یکی از شاگردان برگزیده اخلاقی  آیت الله سید علی قاضی بود .
وی پس از استفاده و خوشه چینی از خرمن معارف و علوم با توشه ای از تهذیب و معنویت به دیار خود، کربلای حسینی، بازگشت کرده و در آنجا تشکیل خانواده داده و به شغل نعل بندی پرداخت.

مهارت در علوم

موحد کبیر آقا سید هاشم حداد در علوم عرفانیه و مشاهدات ربانیه، استاد کامل بود و بسیاری از کلمات محیی الدین عربی را رد  و به اصول آن اشکال می نمود.
از مشکل ترین مطالب و « منظومه» حاجی و «اسفار» آخوند و «شرح فصوص الحکم» و «مصباح الانس» و «شرح نصوص» اگر از ایشان سئوال می کردیدید می دیدید در چه افقی هستند.

جامعیت آیت الله قاضی


جناب  حداد می فرمود:
مرحوم علامه قاضی یک عالمی بود که از نظر فقاهت، فهم روایت و حدیث، تفسیر و قرائت قرآن بی نظیر بودند. و در مجالس که شرکت می کردند کمتر قاری قرآنی بود که جرأت خواندن پیدا کند چرا که اشکالات تجویدی و قرائتشان را می گرفت.
ایشان می فرمود: از صدر اسلام تا کنون کسی به جامعیت علامه قاضی نیامده است.

برخی حالات عرفانی


آقا سید هاشم حداد در باره برخی حالات خود می گفت:
بعضی وقتها چنان سبک و بی ثر می شوم؛ همانند پر کاهی که روی هوا می چرخند و گاهی چنان از خودم بیرون می آیم که گویی همچون ماری هستم که پوست عوض کرده، من چیزی دیگرم و بدن و اعمالش چیزی دیگر، همچون پوست مار که اگر کسی نداند پندارد خود مار است.
در هر لحظه علومی بسیار عمیق و بسیط و کلی بر من می گذرد و چون لحظه ای بعد بخواهم به آن توجه کنم می یابم که فرسنگها از من دور شده است.

بسیار شده که به حمام رفته ام و موقع بازگشت لباس را وارونه پوشیده ام. موقع رفتن به حمام، حمامی اشیاء و پولها را می گرفت و موقع بازگشت پس می داد.
روزی پولهایم را به او دادم و پس از حمام کردن درخواست پول را نمودم شاگرد حمامی که بجای حمامی نشسته بود گفت چقدر بود گفتم دو دینار گفت ولی اینجا سه دینار است. گفتم مرا معطل نکن یک دینارش را بردار و دو دنیار را به من بده، حمامی که متوجه شده بود، آمد و جویای جریان شد. سپس گفت من خودم سه دینار از او گرفتم، همه را به او بده. به حرفهای این سید هیچ وقت گوش نکن که معمولا گیج است !  و حالش خراب می باشد.

باز جناب سید هاشم حداد نقل کردند:
دختر دو ساله ای داشتم که از دنیا رفت. در آن زمان بنده حالی داشتم که مرگ و حیات را تشخیص نمی دادم و برایم مساوی بود.
چون جنازه را به همراه پدر زنم برای غسل و کفن و دفن بردیم، من گریه نمی کردم؛ ولی او خیلی گریان بود و می گفت: این پدر عجب سنگ دل و بی رحم است و به همین علت مدتی با بنده قهر بود.

جناب حداد نوه ای نیز داشتند، که شبیه مرحوم علامه قاضی بود و بسیار به او علاقه داشت.
این کودک نیز به علت بیماری که در اثر مشکلات و سختی های زندگی بوجود آمده بود از دنیا رفت و آقا بدون اختیار اشکشان سرازیر می شود.
علامه تهرانی می گوید: به آقا گفتم مگر میل به حیات این طفل نبود تا خداوند اراده حیات کند و مرگ را برگرداند. فرمودند: آری! اما بعضی اوقات امر از آن طرف غلبه می کند و میل و اراده را از ین طرف می رباید.

شرایط زندگی


حاج سید هاشم حداد، زندگیش با فقر و سختی می گذشت.
حدود دوازده سال در منزل پدر زن خود زندگی می کرد. چنان زندگی زاهدانه داشت که می گوید ما زیرانداز و روانداز نداشتیم و در سرما برای گرم نگهداشتن خود، نیمی از زیلوی کف پوش اتاق را به روی خود می انداختیم.

ایشان با جدیت مشغول کار بود؛ ولی مراجعه فقیران و نسیه دادن به مشتریها که گاهی بر نمی گرداندند و نصف کردن در آمد با شاگرد خود، چیزی برای وی باقی نمی گذاشت.
حال ایشان به گونه ای بود که نمی توانست بر خلاف این رویه عمل کند؛ چرا که استفاده از محضر استاد عارف علامه قاضی چنین اجازه ای به ایشان برای جمع مال و رد فقیر و نسیه ندادن به ایشان نمی داد.

ایشان به نیازمندی که می رسید، دست در جیب می کرد و بدون شمارش پول می داد و گاهی هر چه داشت به آن مستمند می داد.
از خدمت کردن به دوستان بسیار خوشحال می شد و از هیچ کاری چه تهیه کردن غذا، شستن ظرف ها و جارو کردن اتاق فروگذار نمی کرد. در هدیه دادن دست بازی داشت و به دوستان هر چه بود می داد. سجاده، تسبیح، انشگتر. به طور معمول از فروشندگان فقیری که کنار صحن می نشستند، خرید می نمود و همیشه از عطر استفاده و اغلب در اتاقش عود روشن می نمود. غذایش نان با کمی سبزیجات بود.

نیایش

شبها که معمولا همه خواب بودند حاج سید هاشم حداد به نیایش می پرداخت.
شبها تقریبا خواب نداشت؛ با صوتی دلربا قرآن می خواند و به قرائت قرآن با صدای حزین بسیار علاقه مند بود. اول شب کمی استراحت می کرد و سپس برای مناجات بر می خاست؛ چهار رکعت نماز می گذارد، که مدتی طول می کشید. سپس رو به قبله حال تفکر و توجه مدتها می نشست. سپس قدری استراحت می نمود و دو باره نماز می خواند. تا نزدیک اذان صبح، همین رویه ادامه داشت.

علامه تهرانی می گوید:
در ماه رمضانی که خدمت جناب حداد بودم در جلساتی که شبها داشتند، یکی از شاگردان ایشان که در مکاشفه برایش باز بود؛ بسیار منقلب بود و شور و وله و آتش داشت.
چنان می گریست، که دیگران را تحت تأثیر می گذاشت و گریه هایش از ساعت می گذشت. چشمانش سرخ و متورم می گشت. یک بار جناب حداد به بنده فرمود:
سید محمد حسین این گریه ها و این حرقت دل را می بینی؟ من صد برابر او دارم؛ ولی ظهور و بروزش به گونه دیگر است.

علاقه به شعر


سید هاشم به شعر علاقه مند بود و اشعار مغربی، مولوی، ابن فارض و گاهی حافظ و بابا طاهر را میخواند. وی گاهی کتاب فتوحات مکیه محیی الدین عربی را مطالعه می نمود و با حال خود تطبیق می کرد در بعضی مراحل اشکالی نمی دید و می گذشت و در برخی اشکالی بر آن داشتند و در آن مسئله چند روزی تأمل می کرد تا حقیقت را بیابد و با حال خود می سنجید و سپس آ نرا رد یا قبول می کرد.

دیدار دو یار

همیشه گفتگوی بزرگان زبانی  نیست و بسیار می شود، که با دل با هم راز ها دارند و سخن ها می گویند.
عارف بالله، سید هاشم حداد، در سفر قم به دیدار علامه طباطبائی می روند و پس از سلام و معانقه و احوال پرسی مجلسشان حدود یک ساعت طول می کشد، که هیچ سخت و گفتاری رد و بدل نمی شود و هر دو بزرگوار ساکت بودند.
البته این ظاهر امر است. اما در باطن و آنچه از تماشای چهره همدیگر استفاده میکردند، حقایقی است که از افق فکر و علم ما خارج است و جز خداوند و رسول و اولیای او کسی مطلع نیست.

بر ملا شدن سر

کتمان سر، و به اصطلاح کتوم بودن، یکی از شرایط و ویژگیهای پویندگان راه حقیقت است. شاگردان مکتب توحید اگر سر را هویدا کنند، گرفتار شوند و چه بسا سالها در معنویت عقب بیفتند.

استاد کامل میرزا علی آقا قاضی به حاج سید هاشم حداد می گوید:
سید هاشم! سر را فاش مکن که گرفتار می شوی! روزی می رسد، که از اطراف و اکناف بیایند و عتبه درت را ببوسند. من در تمام مدت عمر یک بار آن هم در حقیقت به واسطه محذور و حیا سری را فاش کردم و تا کنون که ده ها سال از آن می گذرد، گرفتار آنم.

پس کی نماز می خوانی؟

در زمانی که جناب سید هاشم به ایران سفر کرده بود، شهید مطهری با ایشان ملاقات خصوصی داشت. ساعتی با هم بحث می کنند.
موقع برگشت، شهید بزرگوار با شادابی می گوید: این سید حیاتبخش است.
در دیدار بعدی، استاد مطهری از ایشان درخواست دستورالعمل می نماید. سید عارف نیز دستوراتی به ایشان می دهد.
این دیدارهای پر خاطره می گذرد تا اینکه شهید مطهری سفری به عتبات عالیات می کند. در آنجا چند بار به خدمت حاج سید هاشم می رسد.
استاد مطهری می گوید:
یک بار که به دیدن ایشان رفتم از من سؤال کردند: نماز را چگونه می خوانی؟ گفتم با توجه کامل به معانی و کلمات آن، نماز را میخوانم.
ایشان فرمودند: پس کی نماز می خوانی؟ در نماز توجه ات فقط به خدا باشد و به معانی توجه مکن.
حضرت سید هاشم به شهید مطهری علاقه مند بود و وقتی خبر شهادت ایشان را شنید، متأسف گردید.

نترس! همه جا با توام

روزی حاج حبیب سماوی جوانی را که زیر نظر او تربیت می شد و حالات خوشی پیدا کرده و اهل مکاشفه گشته بود؛ به نزد عارف فرزانه حاج سید هاشم می آورد، تا به دست استاد بسپارد.
جوان از مکاشفات قوی خود سخن می گوید که مرا به مراحل صعود می دهند؛ که از شدت جلال تحمل آن برایم سخت است و ترس مرا فرا می گیرد و چه بسا این ترس موجب توقف و عدم حرکت من می گردد. حضرت حداد فرمودند: هیچ خوف نداشته باش! هر جا می خواهند ببرند. من با تو هستم.

اسرار سفر

مرحوم آیت الله انصاری همدانی در سالهای آخر عمرشان با اینکه بیماری داشتند سفری به پاکستان می نمایند .
از آقا سید هاشم حداد این موضوع پرسیده شد. فرمودند: سفر این بزرگوار دو گونه است: یا اینکه در آن نواحی عاشق دلسوخته ای است که درمان درد هجران او در عالم توحید به دست این مرد می باشد. خداوند او را مأمور می کند که از آن دلسوخته دستگیری نماید و یا به این علت است که بناست در آن منطقه عذابی فرود آید.
خداوند این بنده را امر می نماید که از آن محل عبور کند و به برکت نفس رحمانیه این بنده، خداوند عذاب را از اهل آنجا بر می دارد.

فروتنی

روزی آقای حداد بیمار می شود. وی را برای معاینه به نزد پزشک می برند. دکتر میگوید این سید قلبش به شدت در فشار است. جویای علت می شود. دوستی که همراه ایشان بوده، به مزاح می گوید این سید اموال بسیار داشته که همه به غارت رفته است و از این جهت غصه دار می باشد.
دکتر که مشغول معاینه است می گوید: ای سید! چرا غصه داری! غم مخور! دنیا این قدر هم اهمیت ندارد که انسان بواسطه از دست رفتن مالش سلامتی خود را بدهد.
شما سید هستی و خداوند عمر طولانی به شما عنایت کرده است. چند روزی هم مالت تلف شود؛ این که غصه ندارد.
سید هاشم همین طور به سخنان دکتر گوش می داد و هیچ نمی گفت. فقط در موقع بازگشت به دکتر گفت از نصایح مشفقانه شما متشکرم.

مقام صبر

مادر زن حاج سید هاشم یکی از زنان نیرومند، پرخاشگر و تندخو بود و بسیار سید هاشم را اذیت می کرد.
وی روزی به خدمت علامه قاضی می رسد و می گوید:
آزار زبانی و کارهای مادر زنم بی حد شده است و صبر من نیز تمام؛ می خواهم که اجازه بدهید، زنم را طلاق دهم.
ایشان فرمودند: آیا همسرت را دوست داری؟
گفتم: بله.
فرمودند: زنت نیز تو را دوست دارد؟
گفتم: آری.
فرمودند: هرگز راه طلاق نداری! برو و صبر پیشه کن! تربیت تو به دست زنت می باشد.
جریان گذشت و بنده طبق دستور استاد عمل می نمودم؛ تا اینکه یک شب تابستانی که خسته و گرسنه و تشنه به منزل آمدم؛ مادر زنم از شدت گرما لب حوضچه نشسته و بر روی پاهایش آب می ریخت.

با ورود من، ناسزا و فحش شروع شد. بنده هم تا این وضعیت را دیدم، داخل اتاق نرفتم و از راه پله ها به سوی بام حرکت نمودم. ولی او دست بردار نبود صدایش همین طور بلند و بلندتر می شد؛
حتی همسایه ها نیز می شنیدند.
تا اینکه صبرم تمام شد. کلام استادم در مقابل دیدگانم بود. بی آنکه جوابی بدهم، به پایین آمده از خانه خارج شدم.
در کوچه و خیابان بدون هدف و ناراحت می گشتم؛ ناگهان حالتی نورانی پیش آمد و دری بر رویم باز شد؛ دیدم من دو تا شده ام یکی سید هاشمی که مورد ناسزا و فحش واقع شده و دیگری من که بسیار عالی و مجرد می باشم و نه ناسزا به او گفته شده و نه به او می رسد.
این اولین تجردی بود که در کربلا برایم پیدا شد. و این در برایم باز نشد مگر به خاطر تحمل و صبر و اطاعت از استاد، که اگر نبود، آن غمناکی ها و پریشانی ها همچنان بود .

غصب منزل

در زندگی اولیا خدا رموز بسیار نهفته است .
سید عارف حداد، منزلی داشت که آن را پدر همسرش به خاطر علاقه ای که به سادات داشت به دخترش هبه کرده بود.
پس از فوت، شوهر خواهر زن حداد به نام حاج صمد دلال که فردی ثروتمند بود وصیت را انکار نمود و میان این منزل کوچک دیواری را با کمک حکومت بنا نمود به طوری که منزل جناب حداد در ورودی و دستشویی نداشت و خانواده ایشان به وسیله نردبان رفت و آمد میکردند.
مرحوم قاضی از غصب نیمه این منزل، و سپس ساختن و تحویل دادن آن به ایشان خبر داده بود.

مقام توحیدی

جناب  حداد روزی با دوستانش به سمت کاظمین در راه بودند.
در بین راه راننده برای گرفتن کرایه به ایشان مراجعه کرد.
سید هاشم می گویند ما پنج نفر هستیم.
راننده می گوید شما شش نفرید. حاج سید هاشم باز می شمارد و می گوید نه خیر! ما پنج نفر هستیم. دوستان ایشان متوجه جریان می شوند، ولی حرفی نمی زنند تا ماجرا کشف شود.
راننده باز اصرار میکند و او نیز حرف خود را می زند.
راننده می گوید آخر تو خودت را حساب نمی کنی ولی ایشان چنان غرق عالم توحید بوده که نمی توانسته خود را به حساب آورد. تا اینکه دوستان از ایشان خواهش می کنند که شما خودتان را هم حساب کنید و این راننده درست می گوید و می خواهد کرایه شش نفر را بگیرد.
وی نیز برای اینکه خواهش دوستان را رد نکند، کرایه شش نفر را می دهد.
خودشان می فرمودند: در آن موقعیت به هیچ وجه نمی توانستم خودم را به حساب آورم و آن کرایه را نه عینی که جهت تعبد سخن دوستان دادم.

مفسر الهی
علامه تهرانی می فرمود:
در مدتی که استاد در مشهد مشرف بودند؛ به بنده فرمودند تفسیر سوره توحید بگویید.
بنده که نه مطالعه ای و نه کتابی همراه داشتم، تفسیر را شروع نمودم. فکر می کردم در همان جلسه تمام می شود؛ ولی یازده جلسه طول کشید و حیران بودم؛ مطالبی که نه خوانده ام و نه گفته ام و نه شنیده ام بیان می شود.
معلوم بود که جناب سید هاشم تصرف نموده و القاء می نمایند و بنده همچون بلندگویی می باشم که آن معانی را ابراز می کند. افسوس می خورم که چرا در آن زمان تفسیرها ضبط نشد.

 

نورانیت شیخان

مرحوم آقای حداد از قبرستان شیخان قم بسیار خشنود بودند و می فرمودند بسیار پر نور و برکت است و خدا می داند، چه نفوس پاک و طیبی در آن مدفون است.
پس از قبر حضرت معصومه علیها السلام که فضای قم و اطراف آن را نورانی و سبک کرده است و به واسطه برکات آن بی بی، گویی خستگی از زمین قم برداشته شده است؛ هیچ مکانی در قم به اندازه این قبرستان، نورانی و با رحمت نیست و سزاوار است، طلاب بیشتر توجه داشته باشند و نگذارند این آثار محور و دستخوش فراموشی شود.

عنایت الهی

 
آقا سید هاشم حداد نقل می کردند :
در زمانی که ساکن منزل پدر زنم بودم، یک شب که برای تهجد بلند شدم، کاسه چینی پر از آب خنک در بالای سرم بود. بدون اختیار پا به روی کاسه گذاشتم و شکست.
من تکانی خوردم که ای وای! فردا مادر زنم چه بلایی بر سر من می آورد. همین که ذهنم گذشت، دیدم کاسه درست گشت و تمام آبهایش به درون کاسه برگشت.

 علامه تهرانی می گویند:
یک روز با ماشین دوستی به همراه جناب حداد به جایی می رفتیم.
در بین راه چون آن دوست در دانشگاه تهران کاری داشت، در کناری ماشین را نگه داشت و به دنبال کارش رفت. آقا در این حین خیلی خوشحال شدند و فرمودند:
عجب جانهای مستعدی از جوانان، در این محیط می باشد! حیف است که انسان نمی تواند لب بگشاید و از اسرار و مخفیات پرده بر دارد!

یا صاحب الزمان


آقا سید هاشم در گفتارشان و تغییر از حالتی به حالتی کلمه یا « صاحب الزمان » را خیلی بر زبان جاری می کردند.
یک روز فردی از ایشان پرسید. آیا شما خدمت حضرت ولی عصر ارواحنا فداه رسیده اید فرمودند:
کور است هر چشمی که صبح از خواب بیدار شود و در اولین نظر نگاهش به امام زمان نیفتد.

نصایح


راه معنویت، ایثار و از خود گذشتگی می خواهد.
اما بعضی از رفقای ما سستی می کند و حاضر به انفاق نیستند و لذا متوقف می مانند.
من برای ملاقات و دیدار آنها زیاد به کاظمین می روم و شبها و روزها میمانم اما این کافی نیست. زیرا در مجالس انس پیوسته ذکر جمال می شود و نشاطی حاصل می گردد. اما همین که بخواهم گوشی از کسی بگیرم، همه فرار می کنند و کسی باقی نمی ماند.
بالاخره بدون جلال که کار تمام نمی شود. و لذا من در کار بسیار از آنها متحیرم. آنگاه با چه لطایف الحیلی و چه رمزهایی که نه کاسه بکشند و نه دست بسوزد باید بعضی از اوقات، آنان را وادار به امر خلاف میلشان کنم تا فی الجمله تمکین پیدا نمایند و راهشان استوار گردد.

همچنین می گفتند :
در هر حال با خدا معامله کن. به این معنی که معامله با خلق خدا، معامله با خدا است. باید متوجه بود که عیال و اولاد و همسایه و شریک و مأمومین مسجد همه مظاهر اویند.
اگر با مردم یا با فرزندان خود دعوا می کنی ظاهری و غیر واقعی بکن که نه خودت اذیت شوی و نه به آنها صدمه ای برسد. اگر جدی دعوا کنی، برای طرفین صدمه دارد. عصبانی جدی هم برای تو ضرر دارد و هم برای طرف.
تو که از دست مردم فرار می کنی برای آن است که اذیت آنها به تو نرسد، یا اذیت تو به آنها نرسد. صورت دوم خوب است نه صورت اول و صورتی بهتر نیز هست و آن اینکه خود و دیگران را نبینی.
باز از سخنان اوست که:
فرزندان و اهل بیت را عادت دهید که بین الطلوعین بیدار باشند. دعاها و توسلات خوب است ولی باید انسان اثر را از خدا بداند و از خدا بخواهد.

 

دام های سیر الی الله

 آقا سید هاشم حداد می فرمود:
روزی برای دیدن شخصی در کاظمین به مسافرخانه اش رفتم، دیدم پس از تعداد زیادی که به حج رفته بود باز عازم سفر حج می باشد، به وی گفتم: تو که هر روز کربلا می روی، مشهد می روی، مکه می روی، پس کی به سوی خدا می روی، وی خوب حرف مرا درک کرد ولی خود را به نادانی زد و با خنده ای درخواست دعای سفر از من کرد و رفت.

بعضی از مردم حتی برخی از کسانی که ادعای سلوک دارند مقصود واقعیشان از این مسافرتها خدا نیست و برای انس ذهنی به مدارک خود و سرگرمی با گمان و خیال و پندار و شاید برای به دست آوردن مدتی مکان خلوت با همراه و یا دوستان خود به آن مکانهای مقدس مسافرت می کنند! و چون به دنبال خدا نرفته و نمی خواهند بروند، از آن مشرب توحید نمی نوشند و از آب ولایت جرعه ای بر کامشان ریخته نمی شود و تشنه کام باز می گردند.
به همان حکایات و احوال اولیا سرگرم و با اشعار عرفانی و دعاها و مناجاتهای صوری بدون محتوا عمر خودشان را به پایان می رسانند.

اجابت دعوت حق


عارف کبیر و موحد بی نظیر جناب سید هاشم حداد به بیماری مبتلا شد و نزدیکان هر چه تلاش کردند سودی نکرد خود آقا می فرمود: حال من خوب است شما چرا اینقدر خود را به زحمت می اندازید. ولی نزدیکان تحمل نداشتند. ایشان را در بیمارستان کربلا بستری کرده تحت معالجه طبیب مخصوص خودشان، سید محمد شروقی قرار گرفت.

روز دوازدهم رمضان حدود سه ساعت به غروب آقا می فرماید: مرا مرخص کنید! سادات در منزل، منتظرم می باشند.
دکتر می گوید: امکان ندارد.
آقا می گوید: تو را به جده ام فاطمه زهرا علیها السلام قسمت می دهم! بگذار بروم؛ سادات منتظر هستند و من تا یک ساعت دیگر از دنیا می روم.
دکتر با شنیدن قسم، او را مرخص می نماید. ایشان به منزل می آیند. جمعی آنجا بودند و در مورد آیه «انا سنلقی علیک قولا ثقیلا» از آقا می پرسند. وی می فرماید: جبرئیل در برابر عظمت رسول الله ثقلی ندارد تا از آن تعبیر به قول ثقیل گردد. مراد از قول ثقیل، اوست.
«لا هو الا هو».
بعد درخواست حنا میکند و به رسم دامادها حنا می بندد و می گوید اتاق را خلوت کنید و رو به قبله می خوابد.
لحظاتی می گذرد و اطرافیان وارد اتاق می شوند می بینند ایشان جان به جان آفرین تسلیم کرده است.

دکتر بر طبق گفته آقا، در همان ساعت به منزل ایشان آمد ودید حاج سید رو به قبله خوابیده است. گوشی را بر قلب او گذارده، می بیند قلب از کار افتاده است. گوشی را به گوشه ای پرت کرد و های های شروع به گریه می نماید.
آقا را شبانه غسل و کفن کردند، جمعیت انبوهی غیر منتظرانه و نشناخته برای تشییع از کربلا و اطراف با چراعهای زنبوری آمدند. ایشان را پس از طواف در حرم حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام و حضرت اباالفضل العباس علیه السلام، در وادی الصفای کربلا در مقبره شخصی که برای ایشان تهیه شده بود، به خاک سپردند.
این عبد صالح خدا بعد از ۸۶ سال زندگی در این دنیا وظیفه انسانیت و عهد الهی را به انجام رساند و با کوله باری از بندگی و یگانه پرستی در دوازدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۴ ق. به سوی معشوق رهسپار گردید

اینها تنها گوشه ای از کرمات عارف وارسته حضرت استاد سید هاشم حداد (ره)

بود که برای آشنای عزیزانمان گذاشته شد 

 

نقل از سایت مرجع عشق سلام الله علیه به نقل ازسایت صالحین

Your browser does not support this audio
لینک کوتاه : https://www.komeily.com/?p=173

مطالب مشابه

  • آشنایی با طریقت حضرت آیت الله کمیلی خراسانی
  • صوت سخنرانی مراسم بزرگداشت سید هاشم حداد در سال 1401
  • اعلام مکان و زمان مراسم بزرگداشت سی و نهمین سالگرد حاج سید هاشم حداد
  • دانلود صوت سخنرانی مراسم بزرگداشت سید هاشم حداد
  • دانلود فیلم مراسم بزرگداشت سید هاشم حداد (اردیبهشت 1400)
  • گزارش تصویری از آیین رونمایی از کتاب حداد در آینه حداد
  • گزارش رونمایی از کتاب حداد در آینه حداد
  • گزارشی از سی و هشتمین مراسم بزرگداشت عارف کامل سید هاشم حداد
  • سید هاشم حداد رضوان الله علیه از منظر آیت الله کمیلی خراسانی
  • گزارش تصویری مراسم بزرگداشت سی و هشتمین سالگرد عروج آیت الحق سید هاشم حداد

نظرات

برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک نمایید.

کلام استاد

کلیپ صوتی

زیارت و دیدار حضرت صاحب الزمان (عج)

Your browser does not support this audio

ویژه نامه

دستورات آیت الله قاضی برای اشهر ثلاثه
خرید کتاب اخلاق اهل بیتی
خرید کتاب چهل چراغ سلوک
غربت عارف
خرید کتاب المطالب السلوکیه
خرید کتاب سرچشمه راز و نیاز
خرید کتاب صد منزل دل

تقویم سلوکی

  • اعمال مشترک رمضان
  • اعمال مخصوص رمضان
  • فضایل ماه رمضان
  • نمازهاى شب هاى رمضان

 اعمال مخصوصِ شب ها یا روزهاى معیّنِ ماه مبارک رمضان

شب اول:

۱ـ به سراغ رؤیت هلال برود که بعضى آن را واجب (کفایى) دانسته اند.

۲ـ وقتى هلال را رؤیت کرد، طبق روایتى از امام صادق(علیه السلام) رو به قبله نماید و دست ها را به آسمان بلند کند و خطاب به هلال کند و بگوید:

رَبّـى وَرَبُّـکَ اللهُ رَبُّ الْعـالَمینَ، اَللّـهُمَّ اَهِلَّـهُ عَلَیْنا بِـالاَْمْـنِ وَالاِْیمانِ، وَالسَّلامَهِ وَالاِْسْلامِ، وَالْمُسارَعَهِ اِلى ما تُحِبُّ وَتَرْضى، اَللّـهُمَّ بارِکْ لَنا فى شَهْرِنا هذا، وَارْزُقْنا خَیْرَهُ وَعَوْنَهُ، وَاصْرِفْ عَنّا ضُرَّهُ وَشَرَّهُ، وَبَلائَهُ وَفِتْنَتَهُ؛

پروردگار من و پروردگار تو خدا پروردگار جهانیان است خدایا این ماه را بر ما نو کن با امنیّت و ایمان و سلامتى و اسلام و پیشى گرفتن بدانچه تو دوست دارى و خشنود شوى خدایا برکت ده به ما در این ماه و خیر و خوبى و کمک آن را روزى ما کن و بگردان از ما زیان این ماه و شر و بلا و فتنه اش را.

۳ـ «سیّد بن طاووس» (رحمت‌الله علیه) روایت کرده که روزى حضرت امام زین العابدین(علیه السلام) عبور مى‌کرد که نظرش به هلال ماه رمضان افتاد، ایستاد و گفت:

اَیُّهَا الْخَلْقُ الْمُطیعُ الدّائِبُ السَّریعُ، اَلْمُتَرَدِّدُ فى مَنازِلِ التَّقْدیرِ، اَلْمُتَصَرِّفُ فى فَلَکِ التَّدْبیرِ، امَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِکَ الظُّلَمَ، وَاَوْضَحَ بِکَ الْبُهَمَ ...

۴ـ مجامعت با حلال خود کند و این از خصوصیات این ماه است و الا در ماه های دیگر جماع در شب اول مکروه است .

۵ـغسل شب اوّل ماه طبق بعضى از روایات مستحب است.

۶ـدر شب اوّل ماه امام حسین(علیه السلام) را زیارت کند، تا گناهانش بخشوده شود.

۷ـ از شب اوّل ماه، شروع به خواندن هزار رکعت نماز ماه رمضان نماید.

۸ـ دو رکعت نماز بخواند که در هر رکعت سوره حمد و سوره انعام را بخواند و از خدا بخواهد تا امور وى را کفایت کند و از آنچه که مى‌ترسد و از بیماری‌ها او را حفظ نماید.

۹ـ این دعا را بخواند که در اعمال شب آخر ماه شعبان نیز آمده است: اَللّهُمَّ إِنَّ هذَا الشَّهْرُ الْمُبارَکُ....

۱۰ـ بعد از نماز مغرب دست‌ها را بلند کند و این دعا را که از امام جواد(علیه السلام) نقل شده است، بخواند:

اَللّهُمَّ یا مَنْ یَمْلِکُ التَّدْبیرَ، وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ...

۱۱ـ در شب اوّل، این دعا را که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است بخواند:

اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ، مُنَزِّلَ الْقُرْآنِ، هذا شَهْرُ رَمَضانَ...

۱۲ـ دعاى بسیار نورانى چهل و چهارم «صحیفه سجّادیّه» نیز مربوط به این شب است.

۱۳ـاز امور مهمّه در این ماه، تلاوت قرآن مجید است که با شروع ماه رمضان، سزاوار است قرآن بسیار تلاوت شود. روایت شده است که حضرت امام صادق(علیه السلام) در وقت تلاوت قرآن قبل از قرائت، این دعاى بسیار پرمعنا را مى خواندند:

اَللّـهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّ هذا کِتابُکَ الْمُنْزَلُ مِنْ عِنْدِکَ عَلى رَسُولِکَ...

۱۴ـ خواندن دعای جوشن کبیر

***

روز اول:

۱ـ غسل کند

۲ـ خود را با گلاب خوشبو سازد

۳ـ دو رکعت نماز بگزارد و در رکعت اوّل سوره حمد و سوره "انّا فتحنا" و در رکعت دوم حمد و هر سوره اى که خواست، بخواند. در روایتى آمده است هر کس این نماز را بخواند خداوند بدى ها را در آن سال از وى دفع کند و تا سال آینده در پناه حمایت خدا باشد.

۴ـ دو رکعت نماز اوّل ماه را به‌جا آورد و صدقه بپردازد

۵ـ بعد از طلوع فجر این دعا را بخواند: اَللّهُمَّ قَدْ حَضَرَ شَهْرُ رَمَضانَ، وَقَدِ افْتَرَضْتَ عَلَیْنا صِیامَهُ...

 

شب سیزدهم:

۱ـ غسل کند

۲ـ چهار رکعت نماز (هر دو رکعت به یک سلام) که در هر رکعت یک مرتبه حمد و بیست و پنج مرتبه سوره توحید را بخواند.

۳ـ دو رکعت نماز که در شب سیزدهم ماه رجب و شعبان نیز خوانده مى شود; در هر رکعت، بعد از سوره حمد سوره هاى یس، ملک، و توحید را بخواند.

۴ـ خواندن «دعاى مجیر» در شب هاى سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم

 

شب چهاردهم:

در این شب، چهار رکعت نماز مى خواند (هر دو رکعت به یک سلام)، به صورتى که در شب سیزدهم گذشت.

 

شب پانزدهم:

۱ـ غسل کند

۲ـ شش رکعت نماز (هر دو رکعت به یک سلام) که در هر رکعت، سوره هاى حمد و یس و ملک و توحید را بخواند.

۳ـ صد رکعت نماز، که در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره «قل هو اللّه احد» را بخواند. از حضرت امیرالمؤمنین على(علیه السلام) از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) روایت شده است که هر کس این عمل را بجا آورد، خداوند ده فرشته را به سوى او بفرستد تا دشمنان را از او دفع کنند و سى فرشته را به هنگام مرگ نزد او بفرستد تا بهشت را به وى بشارت دهند و سى فرشته دیگر، تا او را از آتش دوزخ ایمن دارند.

۴ـ زیارت امام حسین(علیه السلام): از امام صادق(علیه السلام) سؤال کردند که پاداش کسى که در شب نیمه ماه رمضان کنار قبر امام حسین(علیه السلام) باشد، چیست؟ فرمود: خوشا به حال کسى که در شب نیمه ماه رمضان در کنار قبر امام حسین(علیه السلام) بعد از نماز عشا ده رکعت نماز بگزارد، در هر رکعتى بعد از سوره حمد ده مرتبه قل هو الله احد را بخواند و از آتش دوزخ به خدا پناه ببرد. خداوند نیز به پاداش این عمل، نامش را «آزاد شده از آتش» ثبت فرماید و قبل از آن که بمیرد، فرشتگان به وى بشارت بهشت مى دهند و فرشتگان دیگرى، او را از آتش دوزخ ایمن مى دارند.

 

روز پانزدهم:

روز پانزدهم ماه رمضان سال سوم هجرى، روز ولادت باسعادت امام مجتبى(علیه السلام) است و بنابر (بعضى از اقوال، تولّد امام محمّد تقى(علیه السلام) در سال ۱۹۵ نیز در این روز واقع شده است، البتّه این قول غیرمشهور است)؛ به هر حال این روز، روز بسیار بافضیلتى است و دادن صدقه و خیرات و کمک به مستمندان در این روز پاداش زیادى دارد.

 

شب هفدهم:

این شب، شب بسیار مبارکى است. در این شب، رسول خدا(ص) با لشکر کفّار قریش در سرزمین بدر برخورد کردند و در روز هفدهم، جنگ بدر واقع شد و خداوند متعال لشکریان اسلام را بر مشرکین پیروز گردانید، با آن که مسلمانان از نفرات محدود و ساز و برگ اندک جنگى برخوردار بودند. این پیروزى از بزرگترین فتوحات اسلام است؛ از این رو علما گفته اند که در این روز، غسل و صدقه و شکر خدا بجا آوردن مستحبّ است و عبادت در شب هفدهم فضیلت فراوانى دارد.

***

 

اعمال مشترک شب های قدر:

۱ـ غسل شب قدر: مرحوم «علاّمه مجلسى» فرموده: بهتر است غسلِ شب هاى قدر را مقارن غروب آفتاب انجام دهند که نماز مغرب را با غسل بخوانند.

۲ـ دو رکعت نماز بخواند: که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره «قُل هُوَ اللّه» را تلاوت کند و بعد از پایان نماز، هفتاد مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَ أَتُوبُ اِلَیْهِ.

در روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمده است: کسى که این عمل را بجا آورد، از جاى خویش برنخیزد مگر این که خداوند متعال او و پدر و مادرش را بیامرزد و خداوند فرشتگان را مأمور مى کند تا سال آینده براى وى حسنات بنویسند... .

۳ـ امام باقر(علیه السلام) درباره عمل دیگر این شب فرمود: قرآن را بگشاید و در برابر خود قرار دهد وبگوید:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَما فیهِ،وَفیهِ اسْمُکَ [الاَْعْظَمُ] الاَْکْبَرُ،وَ اَسْماؤُکَ الْحُسْنى،وَما یُخافُ وَیُرْجى،اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ؛ خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستاده شده ات و آنچه در آن است که در آن است نام بزرگت و نام‌هاى نیکویت و آنچه بدانها ترس و امید شود که قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ.

سپس حاجت خود را از خدا بخواهد.

۴ـ مراسم قرآن به سر گرفتن: به فرموده امام صادق(علیه السلام): قرآن مجید را بر سر بگذارد و بگوید:

اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ، وَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِن مَدَحْتَهُ فیهِ، وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ، فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ؛ خدایا به حق این قرآن و به حق آن کس که او را بدین قرآن فرستادى و هر مؤمنى که در آن مدحش کردى و به حق تو بر ایشان زیرا هیچ کس به حق تو از خودت آشناتر نیست.

آنگاه ده مرتبه بگوید: بِکَ یا اللهُ و ده مرتبه بِمُحَمَّد(صلى الله علیه وآله) و ده مرتبه بعَلِىٍّ(علیه السلام)و ده مرتبه بِفاطِمَهَ(علیها السلام)و ده مرتبه بِالْحَسَنِ(علیه السلام)و ده مرتبه بِالْحُسَیْنِ(علیه السلام)و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(علیهما السلام)و ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ(علیهما السلام)و ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد(علیهما السلام)و ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَر(علیهما السلام)و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُوسى(علیهما السلام)و ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ(علیهما السلام)و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّد(علیهما السلام)و ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ(علیهما السلام)و ده مرتبه بِالْحُجَّهِ(علیه السلام).

در پایان هر حاجتى که دارد از خداوند طلب کند و در تمام این اذکار، نهایت حضور قلب و توجّه به درگاه خدا را حفظ کند. بهتر است اگر مى‌خواهند توسّل گرفته، یا ذکر مصیبتى کنند قبل یا بعد از دعا باشد و دعا را قطع نکنند.

۵ـ زیارت امام حسین(علیه السلام):به فرموده علاّمه مجلسى، زیارت امام حسین(علیه السلام) در هر یکى از این سه شب، مستحبّ مؤکّد است، و در روایتى آمده است که سبب آمرزش گناهان مى‌شود و اگر دسترسى به زیارت از نزدیک نداشته باشد، از دور زیارت کند.

۶ـ احیا داشتن شب هاى قدر: یعنى این شب را تا صبح بیدار باشد و با عبادت و دعا و تلاوت قرآن و جلسات سخنرانى دینى و پرسش و پاسخ هاى مذهبى و یا مطالعه کتاب هاى تفسیر و عقاید و مواعظ سپرى کند.

در روایتى از امام باقر(علیه السلام) آمده است: هر کس شب قدر را احیا دارد، گناهان او آمرزیده شود، هرچند زیاد باشد، و بهتر است روز قبل مقدارى استراحت کند و غذا و نوشیدنى کمتر بخورد تا خواب بر او غلبه نکند و کسانى که توانایى بر احیا ندارند، بهتر است اوّل شب را استراحت کنند و سحرگاهان بیدار باشند و عبادت نمایند.

۷ـ صد رکعت نماز بگزارد: (هر دو رکعت به یک سلام) که فضیلت بسیار دارد و افضل آن است که اگر توانایى داشته باشد، در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره قل هو اللّه را بخواند.

۸ـ مرحوم «شیخ کفعمى» در «مصباح» نقل کرده است که امام زین العابدین(علیه السلام) این دعا را در شب هاى نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم در حالت ایستاده و نشسته و در رکوع و سجود مى خواندند:

اَللّهُمَّ اِنّى اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً، لا اَمْلِکُ لِنَفْسى نَفْعاً وَلا ضَرّاً، وَلااَصْرِفُ عَنْها سُوءاً، اَشْهَدُ بِذلِکَ عَلى نَفْسى، وَاَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتى وَقِلَّهِ حیلَتى، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْجِزْ لى ما وَعَدْتَنى وَجَمیعَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَهِ فى هذِهِ اللَّیْلَهِ، وَاَتْمِمْ عَلَىَّ اتَیْتَنى، فَاِنّى عَبْدُکَ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ، اَلضَّعیفُ الْفَقیرُ الْمَهینُ، اَللّـهُمَّ لاتَجْعَلْنى ناسِیاً لِذِکْرِکَ فیـما اَوْلَیْتَنى، وَلا لاِِحْسانِکَ فیما اَعْطَیْتَنى، وَلا ایِساً مِنْ اِجابَتِکَ، وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّى فى سَرّآءَ اَوْ ضَرّآءَ، اَعْطَیْتَنى، اَوْ شِدَّه اَوْ رَخآء، اَوْ عافِیَه اَوْ بَلاء، اَوْ بُؤْس اَوْ نَعْمآءَ، اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ؛

 

خدایا من شام کردم در حالى که بنده خوارى هستم که مالک سود و زیانى براى خویش نیستم و نتوانم از خویشتن پیش آمد ناگوارى را بازگردانم و این مطلبى است که من آن را بر خویش گواهى دهم و به ناتوانى خود و بیچارگیم در برابرت اعتراف دارم. پس درود فرست بر محمّد و آل محمّد و وفا کن برایم بدانچه بر من و همه مؤمنین و مؤمنات وعده فرمودى از آمرزش در این شب و تمام کن بر من آنچه را به من دادى، زیرا که من بنده بی‌نواى مستمند ناتوان تهیدست خوار تو هستم. خدایا مرا فراموشکار از یاد خویش در آنچه به من انعام فرمودى و از احسانت در آنچه به من عطا کردى قرار مده و ناامید از اجابت خویش قرارم مده و اگرچه دیر زمانى طول کشد چه در خوشى و چه در سختى، در دشوارى یا در آسایش، در تندرستى یا گرفتارى، در تنگدستى یا در نعمت، به‌ راستى که تو شنواى دعایى.

 

۹ـ مرحوم «علاّمه مجلسى» مى فرماید: بهترین اعمال در این شب ها طلب آمرزش گناهان و دعا براى امور دنیوى و اخروىاست، هم براى خود و هم براى پدر و مادر و خویشان و برادران مؤمن؛ چه زنده باشند و چه از دنیا رفته باشند و همچنین ذکرهاى مختلفو صلوات بر محمّد و آل طاهرین ایشان(علیهم السلام)، تا آن جا که مقدور است انجام دهد و در بعضى از روایات وارد شده است که دعاى «جوشن کبیر»را در این سه شب بخوانند.

در روایتى آمده است که شخصى خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) رسید و عرض کرد: اگر شب قدر را درک کردم، چه چیزى را از خداوند طلب کنم؟ فرمود: عافیت و سلامتى را بخواه.

***

اعمالِ «مخصوص» هر یک از شب های قدر:

اعمال شب نوزدهم:

۱- صد مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّى وَ أَتُوبُ إلَیْهِ

۲ـ صد مرتبه بگوید: اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَهَ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ

۳ـ دعایى را که در اعمال روزهاى ماه رمضان ذکر شد (یا ذا الّذی کان...) را بخواند.

۴ـ این دعا را بخواند:

اَللّهُمَّ اْجْعَلْ فیما تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِ الْمَحْتُومِ، وَفیما تَفْرُقُ مِنَ الاَْمْرِ الحَکیمِ فى لَیْلَهِ الْقَدْرِ، وَفِى الْقَضآءِ الَّذى لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ، اَنْ تَکْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ، اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ، اَلْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ، اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، اَلْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ، وَاجْعَلْ فیما تَقْضى وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطیلَ عُمْرى، وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ فى رِزْقى، وَتَفْعَلَ بى کَذا وَکَذا؛

خدایا قرار ده در آنچه حکم کرده و مقدر فرموده اى از سرنوشت حتمى و در آنچه جدا کنى از فرمان حکیمانه ات در شب قدر و در آن قضا و قدرى که برگشت و تغییر و تبدیلى ندارد که نام مرا در زمره حاجیان خانه محترمت (کعبه) بنویسى آنان که حجشان مقبول و سعیشان مورد تقدیر و گناهانشان آمرزیده و کردار بدشان بخشوده شده است و قرار ده در آنچه مقدر فرموده اى، که عمر مرا طولانى کرده و روزیم را وسیع گردانى و درباره ام چنین و چنان کنى (به جاى کلمه کذا و کذا، حاجت خود را عرضه دارد)

 

اعمال شب بیست و یکم:

۱ـ دعایى است که در «مصباح المتهجّد» و «کافى» نقل شده است که در شب بیست و یکم خوانده مى شود:

یا مُولِجَ اللَّیْلِ فِى النَّهارِ، وَمُولِجَ النَّهارِ فِى اللَّیْلِ، وَمُخْرِجَ الْحَىِّ مِنَالْمَیِّت...

۲ـ مرحوم «شیخ کفعمى» از «سیّد بن باقى» نقل کرده است که در شب بیست و یکم مى خوانى:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاقْسِمْ لى حِلْماً یَسُدُّ عَنّى بابَالْجَهْلِ، وَهُدىً تَمُنُّ بِهِ عَلَىَّ مِنْ کُلِّ ضَلالَه...

۳- به فرموده «شیخ مفید»، در این شب صلوات بسیار فرستد و بر ظالمان و غاصبان حق آل محمّد(علیهم‌السلام) و همچنین بر قاتل امیرمؤمنان(علیه السلام) بسیار لعن و نفرین فرستد و براى خویش و پدر و مادرش و سایر مؤمنان دعا کند.

۴ـ دعا براى وجود مبارک امام زمان(عج) و فرج آن حضرت، یکى دیگر از اعمال این شب است. در روایتى که «سیّد بن طاووس» از حمّاد بن عثمان نقل کرده مى خوانیم: " در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به محضر امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شدم، امام(ع) از من پرسیدند که آیا غسل کرده اى؟ گفتم: آرى،امام(ع) حصیرى طلبیدند و مرا نیز به کنارشان فراخواندند. آن حضرت(ع) مشغول نماز شدند و من نیز نزدیک آن حضرت(ع) نماز مى خواندم. وقتى که از نمازها فارغ شدیم، آن حضرت دعا کردند و من آمین گفتم، و این کار ادامه داشت تا صبح طلوع کرد. امام(ع) اذان و اقامه گفتند و برخى از خدمتکاران را فراخواند و نماز صبح را به امامت آن حضرت(ع) به‌جا آوردیم.

امام صادق(علیه السلام) بعد از نماز، به تسبیح و تقدیس پروردگار پرداختند و بر پیامبر(ص) درود فرستادند و براى مؤمنان دعا کردند؛ آن‌گاه به سجده رفته و ساعتى در سجده بودند، و در آن مدّت جز صداى نَفَس حضرت(ع) چیزى را نمى شنیدم، سپس دعایى خواندند از جمله در دعایشان عرض کردند:

وَ أسْألُکَ بِجَمیعِ ما سَأَلْتُکَ وَ ما لَمْ أَسْأَلْکَ مِنْ عَظیمِ جَلالِکَ، ما لَوْ عَلِمْتُهُ لَسَأَلْتُکَ بِهِ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ أَهْلِ بَیْتِهِ، وَ أَنْ تَأْذَنَ لِفَرَجِ مَنْ بِفَرَجِهِ فَرَجُ أَوْلِیائِکَ وَ أَصْفِیائِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ بِهِ تُبیدُ الظّالِمینَ وَ تُهْلِکُهُمْ، عَجِّلْ ذلِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ؛

از تو تقاضا مى کنم به جمیع آنچه که تو را با آن خواندم و آنچه را نخواندم، از عظیم جلال تو که اگر مى دانستم تو را با آن خواندم. از تو مى خواهم بر محمد و اهل بیتش درود بفرستى و اجازه فرج و ظهور کسى را بدهى که با ظهور او گشایشى در کار اولیاى تو و برگزیدگان از خلقت ظاهر مى شود و به وسیله او ظالمان را نابود و هلاک مى سازى. اى پروردگار عالمیان، در ظهورش تعجیل فرما.

 

پس از آن که امام صادق(علیه السلام) سر از سجده برداشتند. عرض کردم: جانم به فدایت! شما براى فرج کسى دعا کردید که با فرج او گشایشى در کار دوستان و اولیاى الهى حاصل خواهد شد؛ مگر آن کس شما نیستید؟

امام(علیه السلام) فرمودند: نه! او قائم آل محمّد(عجّل الله تعالی فرجه الشّریف)است!

نکته:

از شب بیست و یکم، دهه آخر ماه رمضان شروع مى شود که بسیار پرارزش و مغتنم است. در هر شب از شب هاى این دهه، غسل مستحب است و روایت شده است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در هر شب از شب هاى دهه آخر ماه رمضان غسل مى کرد. همچنین اعتکاف در مساجد جامع در این دهه مستحب است و فضیلت فراوان دارد و در روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان برابر دو حج و دو عمره شمرده شده است.

 

اعمال شب بیست و سوم:

۱-سوره عنکبوت و سوره روم را بخواند که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «هر کس در شب بیست و سوم، سوره هاى عنکبوت و روم را بخواند، به خدا سوگند! اهل بهشت است».

۲ـ هزار مرتبه سوره «إنّا أنزلناه» را بخواند.

۳ـ سوره «حم دخان» را بخواند.

۴ـ این دعا را بخواند:

اَللّهُمَّ امْدُدْ لى فى عُمْرى، وَاَوْسِعْ لى فى رِزْقى، وَاَصِحَّ لى جِسْمى، وَبَلِّغْنى اَمَلى، وَاِنْ کُنْتُ مِنَ الاَْشْقِیآءِ فَامْحُنى مِنَ الاَْشْقِیآءِ، وَاْکتُبْنى مِنَ السُّعَدآءِ، فَاِنَّکَ قُلْتَ فى کِتابِکَ الْمُنْزَلِ عَلى نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، «یَمْحُو اللهُ ما یَشآءُ وَیُثْبِتُ، وَعِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ»؛

خدایا دراز کن عمرم را و فراخ کن روزیم را و سالم گردان تنم را و برسانم به آرزویم و اگر در زمره بدبختان هستم تو نامم را ازسلک آنان پاک کن و در زمره سعادتمندانم ثبت کن زیرا تو خودت در کتابى که بر پیامبر مرسلت(ص) نازل فرمودى چنین گفتى: «خدا هر چه خواهد محو مى کند و ثبت مى کند و نزد اوست اصل کتاب».

۵ـ این دعا را که مخصوص شب بیست و سوم است بخواند:

یا رَبَّ لَیْلَهِ الْقَدْرِ وَجاعِلَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْر، وَرَبَّ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ، وَالْجِبالِ وَالْبِحارِ، وَالظُّلَمِ والاَْنْوارِ...

۶ـ این دعا را که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است، بخواند:

اَللّهُمَّ اجْعَلْ فیما تَقْضى وَفیما تُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِالْمَحْتُومِ، وَفیما تَفْرُقُ مِنَ الاَْمْرِ الْحَکیمِ...

۷ـ این دعا را که از امام حسن(علیه السلام) نقل شده است بخواند:

یا باطِناً فى ظُهُورِهِ، وَیا ظاهِراً فى بُطُونِهِ، وَیا باطِناً لَیْسَ یَخْفى، وَیا ظاهِراً لَیْسَ یُرى...

 

سپس هر حاجتى دارى از خدا بطلب.

 

۸ـ همچنین از معصومین(علیهم السلام) روایت شده است که در شب بیست و سوم ماه رمضان، در سجود و ایستاده و نشسته دعاى ذیل را مى خواندند، بلکه مناسب است در تمام ماه رمضان و در زمان‌هاى دیگر پس از تمجید و ستایش خداوند و صلوات بر محمّد و آل طاهرین ایشان علیهم السلام (مثلاً حدّاقل با گفتن اَلْحَمْدُلِلّهِ وَ الصَّلاهُ عَلى رَسُولِ اللّهِ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ)، این دعا خوانده شود:

اَللّـهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى ابآئِهِ...

 

۹ـ همچنین این دعا را در حالى که دستان خود را به سوى آسمان بلند مى کند، بخواند:

یا مُدَبِّرَ الاُْمُورِ، یا باعِثَ مَنْ فِى الْقُبُورِ، یا مُجْرِىَ الْبُحُورِ، یا مُلَیِّنَ الْحَدِیدِ لِداوُدَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَافْعَلْ بى کَذا وَ کَذا

اى تدبیر کننده کارها اى برانگیزنده هر که در گورها است اى روان کننده دریاها اى نرم کننده به جاى آهن براى حضرت داود درود فرست بر محمد و آل محمد و نسبت به من چنین و چنان کن.

کلمات کذا و کذا حاجات خود را بخواهد و سپس اضافه کند: اَللَّیْلَهَ اَللَّیْلَهَ، اَلسَّاعَهَ اَلسَّاعَهَ. این دعا را در حال رکوع، سجده، ایستاده و نشسته به طور مکرّر بخوان.

 

۱۰ـ با توجّه به اهمّیّت شب بیست و سوم، غسل، احیا و زیارت امام حسین(علیه السلام) در این شب فضیلت بسیار دارد و همچنین خواندن آن صد رکعت نماز که مشترک میان همه شب هاى قدر است.

«شیخ طوسى» در «تهذیب»، از ابوبصیر روایت کرده است که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: « در آن شبى که امید مى رود شب قدر باشد صد رکعت نماز بخوان؛ در هر رکعت (پس از حمد) ده مرتبه سوره توحید را بخوان. ابوبصیر عرض کرد: اگر نتوانستم ایستاده بخوانم، چه کنم؟ فرمود: نشسته بجا آور! گفتم: اگر نتوانم نشسته بخوانم؟ فرمود: در همان حال که در بستر خود دراز کشیده اى، بجا آور.

۱۱ـ مرحوم «علاّمه مجلسى»، در «زاد المعاد» فرموده است: در این شب هر مقدار که ممکن باشد قرآن بخواند و از دعاهاى «صحیفه کامله سجّادیّه» نیز استفاده کند؛ مخصوصاً دعاى مکارم الاخلاق و دعاى توبه.

روزهاى شب قدر را نیز باید حرمت داشت و به عبادت و دعا به سر برد؛ در احادیث فراوانى آمده است که روز قدر نیز در فضیلت مثل شب قدر است.

***

دعاى شب هاى دهه آخر ماه مبارک رمضان

دعاهاى این شب ها بر دو قسم است: نخست دعاهایى که مشترک میان همه شب هاى این دهه است که در هر شب از دهه آخر ماه رمضان خوانده مى شود و دیگر، دعاهایى که مخصوص هر شب از دهه آخر است.

برای خواندن دعاهای مربوطه، به ادعیه و مفاتیح الجنان مراجعه شود.

***

 " فضیلت و اعمال ماه رمضان المبارک "

شیخ صدوق به سند معتبره روایت کرده از حضرت امام رضا (علیه السلام) از پدران بزرگوار خود از حضرت امیرالمؤ منین (علیه و على اولاده السلام) که فرمود : خطبه اى خواند براى ما روزى حضرت رسول خدا (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) پس فرمود : اَیُّها النّاس بدرستى که رو کرده است به سوى شما ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش. ماهى است که نزد خدا بهترین ماه ها است و روزهایش بهترین روزها است و شب هایش بهترین شب ها است و ساعت هایش بهترین ساعتها است و آن ماهی است که خوانده اند شمارا در آن بسوى ضیافت خدا و گردیده اید در آن از اهل کرامت خدا . نَفَسهاى شما در آن ثواب تسبیح دارد و خواب شما ثواب عبادت دارد و عملهاى شما در آن مقبول است و دعاهاى شما در آن مستجاب است . پس سؤ ال کنید از پروردگار خود به نیّت هاى درست و دل هاى پاکیزه از گناهان و صفات ذمیمه که توفیق دهد شما را براى روزه داشتن آن و تلاوتکردن قرآن در آن .

به درستى که شقى و بد عاقبت کسى است که محروم گردد از آمرزش خدا در این ماه عظیم و یاد کنید به گرسنگى و تشنگى شما در این ماه تشنگى و گرسنگى روز قیامت را و تَصدّقکنید بر فقیران و مسکینان خود و تعظیم نمائید پیران خود را و رحم کنید کودکان خود را و نوازش نمائید خویشان خود را و نگاه دارید زبان هاى خود را از آنچه نباید گفت و بپوشید دیدهاى خود را از آنچه حلال نیست شما را در نظر کردن به سوى آن و بازدارید گوش هاى خود را از آنچه حلال نیست شما را شنیدن آن و مهربانى کنید با یتیمان مردم تا مهربانى کنند بعد از شما با یتیمان شما و بازگشت کنید به سوى خدا از گناهان خود و بلند کنید دست هاى خود را به دعا در اوقات نمازهاى خود ، زیرا که وقت نمازها بهترین ساعت ها است که نظر مى کند حق تعالى در این اوقات به رحمت به سوى بندگان خود و جواب مى گوید ایشان را هرگاه او را مناجات کند و لبّیک مى گوید ایشان را هرگاه اورا ندا کنند و مستجاب مى گرداند هرگاه او را بخوانند اى گروه مردمان . به درستى که جان هاى شما در گروِ  کرده هاى شما است ، پس از گرو به در آورید به طلب آمرزش ازخدا و پشت هاى شما گرانبار است از گناهان شما ، پس سبک گردانید آنها را به طول دادن سجده ها و بدانید که حق تعالى سوگند یاد کرده است به عزّت و جلال خود که عذاب نکند نمازگذارندگان و سجده کنندگان در این ماه را و نترساند ایشان را به آتش جهنم در روزقیامت.

ایُّها النّاس هر که از شما افطار دهد روزه دار مؤمنى را در این ماه از براى اوخواهد بود نزد خدا ثواب بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته . پس ‍ بعضى از اصحاب گفتند : یا رسول الله همه ما قدرت بر آن نداریم .  حضرت فرمود : بپرهیزید از آتش جهنم به افطار فرمودن روزه داران اگرچه به نصف دانه خرما باشد و اگر چه به یک شربت آبى باشد ؛ به درستى که خدا این ثواب را مى دهد کسى را که چنین کند اگر قادر بر زیاده از این نباشد.

اَیُّها النّاسُ هر که خُلْق خود را در این ماه نیکو گرداند بر صراط آسان بگذرد در روزى که قدم ها بر آن لغزد و هر که سبک گرداند در این ماه خدمت غلام و کنیز خودرا ، خدا در قیامت حساب او را آسان گرداند و هر که در این ماه شرّ خود را از مردم باز دارد ، حق تعالى غضب خود را در قیامت از او باز دارد و هر که در این ماه یتیم بى پدرى را ، گرامى دارد خدا او را در قیامت گرامى دارد و هر که در این ماه صله واحسان کند با خویشان خود خدا وَصل کند او را به رحمت خود در قیامت و هر که در این ماه قطع احسان از خویشان خود بکند ، خدا در قیامت قطع رحمت از او کند و هر که نماز سنّتى در این ماه بکند خدا براى او برات بیزارى از آتش جهنم بنویسد و هر که در این ماه نماز واجبى را ادا کند خدا عطا کند به او ثواب هفتاد نماز واجب که در ماه هاى دیگر کرده شود و هر که در این ماه بسیار بر من صلوات فرستد خدا سنگین گرداند ترازوى عمل او را در روزى که ترازوهاى اعمال سبک باشد و کسى که یک آیه از قرآن در این ماه بخواند ثواب کسى دارد که در ماه هاى دیگر ختم قرآن کرده باشد.

اَیُّها النّاسُ بدرستى که درهاى بهشت در این ماه گشاده است پس سؤ ال کنید ازپروردگار که آن را به روى شما نبندد ؛ و درهاى جهنّم در این ماه بسته است . پس سؤال کنید از پروردگار تبارک و تعالى به تلاوت کردن قرآن مجید در شب ها و روزهاى این ماه و به ایستادن به نماز و جِدّ و جَهد کردن در عبادت و بجا آوردن نمازها در اوقات فضیلت و کثرت استغفار و دعا

.

فَعَنِ الصّادِقِ علیه السلام : اَنَّهُ مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فى شَهْرِرَمَضانَ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ اِلى قابِلٍ اِلاّ اَنْ یَشْهَدَ عَرَفَهَ

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که در ماه رمضان آمرزیده نشود تا سال آینده آمرزیده نشود مگر آنکه در عرفات حاضر شود

 

و نگاه دارد خودرا از چیزهایى که خدا حرام کرده است و از افطار کردن بر چیزهاى حرام و رفتار کن به حوى که مولاى ما حضرت صادق (علیه السلام) وصیّت نموده و فرموده هرگاه روزه دارى ، مى باید که روزه داری گوش و چشم و مو و پوست و جمیع اعضاى تو ، یعنى از محرّمات بلکه از مکروهات و فرمود باید که روزِ روزه داری تو مانند روزِ افطار تو نباشد ونیز فرموده که روزه نه همین ترک از خوردن و آشامیدن است ؛ بلکه باید در روز روزهنگاه دارید زبان خود را از دروغ و بپوشانید دیده هاى خود را از حرام و با یکدیگرنزاع مکنید و حَسَد مبرید و غیبت مکنید و مجادله مکنید و سوگند دروغ مخورید بلکه سوگند راست نیز و دشنام مدهید و فحش مگوئید و ستم مکنید و بى خردى مکنید و دلتنگ مشوید و غافل مشوید از یاد خدا و از نماز و خاموش باشید از آنچه نباید گفت و صبرکنید و راستگو باشید و دورى کنید از اهل شرّ و اجتناب کنید از گفتار بد و دروغ و افتراء و خصومت کردن با مردم و گمان بد بردن و غیبت کردن و سخن چینى کردن و خود را مُشْرِف به آخرت دانید و منتظر فَرَج و ظُهور قائم آل محمّد (علیه السلام) باشید و آرزومند ثوابهاى آخرت باشید و توشه اعمال صالحه براى سفر آخرت بردارید.

بر شما باد به آرام دل و آرام تن و خضوع و خشوع و شکستگى و مذلّت مانند بنده اى که از آقاى خود ترسد و ترسان باشید از عذاب خدا و امیدوار باشید رحمت او را و باید پاک باشد اى روزه دار دل تو از عیبها و باطن تو از حیله ها و مکرها و پاکیزه باشد بدن تو از کثافتها و بیزارى بجوى به سوى خدا از آنچه غیر اوست و در روزه ولایت خودرا خالص گردانى از براى او و خاموش باشى از آنچه حق تعالى نهى کرده است تو را از آندر آشکارا و پنهان و بترسى از خداوند قهار آنچه سزاوار ترسیدن او است در پنهان و آشکار و ببخشى روح و بدن خود را به خداى عزّوجلّ در ایّام روزه خود و فارغ گردانى دل خود را از براى محبّت او و یاد او و بدن خود را به کارفرمائى در آنچه خدا تو را امر کرده است به آن و خوانده است به سوى آن اگر همه اینها را به عمل آورى آنچه سزاوار روزه داشتن است به عمل آورده اى و فرموده خدا را اطاعت کرده اى و آنچه کم کنى از آنها که بیان کردم از براى تو به قدر آن از روزه تو کم مى شود از فضل آن وثواب آن.

به درستى که پدرم گفت : رسول خدا (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) شنید که زنى در روز روزه اى جاریه خود را دشنام داد . حضرت طعامى طلبید . آن زن را گفت بخور زن.  زن گفت من روزه ام . فرمود : چگونه روزه اى که جاریه خود را دشنام دادى . روزه فقط همین نخوردن و نیاشامیدن تنها نیست . به درستى که حق تعالى روزه را حجابى گردانیده است از سایر امور قبیحه . از کردار بد و گفتار بد . چه بسیار کمند روزه داران و چه بسیارند گرسنگى کشندگان و حضرت امیرالمؤ منین (علیه السلام) فرمود که چه بسیار روزه دارى که بهره اى نیست او را از روزه به غیر از تشنگى و گرسنگى و چه بسیار عبادت کننده اى که نیست او را بهره اى از عبادت به غیر تَعَب . اى خوشا خواب زیرکان که بهتر از بیدارى و عبادت احمقان است و خوشا افطار کردن زیرکان که بهتر از روزه داشتن بى خردان است.

و روایت شده از جابربن یزید از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) که حضرت رسول  (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) به جابر بن عبدالله فرمود : اى جابر این ماه رمضان است ، هر که روزه بدارد روز آن را و بایستد به عبادت پاره اى از شبش را و باز دارداز حرام شکم و فَرْج خود را و نگاه دارد زبان خود را ، بیرون رود از گناهان خود مثل بیرون رفتن او از ماه . جابر گفت یا رسول اللّه چه نیکو است این حدیث که فرمودى ،  فرمود : اى جابر  چقدر سخت است این شرطهایى که نمودم . 

 

نمازهاى شب هاى ماه مبارک رمضان

مرحوم «علاّمه مجلسى» در فصل آخر از اعمال ماه رمضان در کتاب «زادالمعاد»، نماز شب هاى ماه رمضان را چنین بیان مى کند: (و با توجّه به این که بهترین اعمال، در ماه مبارک، نماز و قرآن است و این نمازها در بردارنده بسیارى از سوره هاى قرآن است، هرکس هر چند شب را بخواند غنیمت است).

شب اوّل: چهار رکعت; هر رکعت بعد از سوره حمد پانزده مرتبه سوره توحید.

شب دوم: چهار رکعت; در هر رکعت بعد از سوره حمد بیست مرتبه سوره إنَّا أنزلناه.

شب سوم: ده رکعت; در هر رکعت بعد از سوره حمد پنجاه مرتبه سوره توحید.

شب چهارم: هشت رکعت; در هر رکعت بعد از سوره حمد بیست مرتبه سوره إنّا أنزلناه.

شب پنجم: دو رکعت; در هر رکعت، سوره حمد و پنجاه مرتبه سوره توحید; بعد از سلامِ نماز، صد مرتبه بگوید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد.

شب ششم: چهار رکعت و در هر رکعت سوره حمد و سوره ملک.

شب هفتم: چهار رکعت; در هر رکعت سوره حمد و سیزده مرتبه سوره إنّا أنزلناه.

شب هشتم: دو رکعت; در هر رکعت سوره حمد و ده مرتبه سوره توحید و پس از سلام نماز، هزار مرتبه بگوید: سبحان اللّه.

شب نهم: شش رکعت میان نماز مغرب و عشا; در هر رکعت سوره حمد و هفت مرتبه آیه الکرسى و پس از اتمام نماز، پنجاه مرتبه بگوید: اَللّهمّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد.

شب دهم: بیست رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و سى مرتبه سوره توحید.

شب یازدهم: دو رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست مرتبه سوره کوثر.

شب دوازدهم: هشت رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و سى مرتبه سوره إنّا أنزلناه.

شب سیزدهم: چهار رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست و پنج مرتبه سوره توحید.

شب چهاردهم: شش رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و سى مرتبه سوره إذا زُلزِلَت.

شب پانزدهم: چهار رکعت; در دو رکعت اوّل بعد از سوره حمد، صد مرتبه سوره توحید، و در دو رکعت دیگر، بعد از سوره حمد، پنجاه مرتبه سوره توحید.

شب شانزدهم: دوازده رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و دوازده مرتبه سوره تکاثر.

شب هفدهم: دو رکعت; در رکعت اوّل، سوره حمد و هر سوره اى که خواست بخواند و در رکعت دوم، سوره حمد و صد مرتبه سوره توحید و بعد از سلام نیز صد مرتبه بگوید: لا إلهَ اِلاَّ اللّهُ.

شب هیجدهم: چهار رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست و پنج مرتبه سوره کوثر.

شب نوزدهم: پنجاه رکعت; با سوره حمد، و پنجاه مرتبه سوره إذا زلزلت.

مرحوم «علاّمه مجلسى» مى گوید: ظاهراً مراد آن است که در هر رکعت یک مرتبه این سوره را بخواند; زیرا در یک شب خواندن دوهزار و پانصد مرتبه سوره «اذا زلزلت» دشوار خواهد بود.

شب‌هاى بیستم تا بیست و چهارم: در هر یک از این شب ها، هشت رکعت نماز بخواند که پس از حمد، هر سوره اى خواست مى خواند.

شب بیست و پنجم: هشت رکعت نماز; در هر رکعت سوره حمد، و ده مرتبه سوره توحید را بخواند.

شب بیست و ششم: هشت رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و صد مرتبه سوره توحید را بخواند.

شب بیست و هفتم: چهار رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و سوره ملک را بخواند و اگر نتوانست، بیست و پنج مرتبه سوره توحید را بخواند.

شب بیست و هشتم: شش رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و صد مرتبه آیه الکرسى، صد مرتبه سوره توحید و صد مرتبه سوره کوثر را بخواند و پس از پایان نماز، صد مرتبه صلوات بفرستد.

مرحوم حاج شیخ عباس قمى مى نویسد: مطابق آنچه که من یافتم بجاى صد مرتبه، ده مرتبه آمده است(که همین مناسب‌تر به نظر مى رسد).

شب بیست و نهم: دو رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست مرتبه سوره توحید را بخواند.

شب سى ام: دوازده رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست مرتبه سوره توحید را بخواند و پس از پایان نماز، صد مرتبه صلوات بفرستد.

 

یادآورى: این نمازها هر دو رکعت به یک سلام است و اگر تمام آن‌ها را نتوان بجا آورد، باید هر مقدار که مى‌توان به‌جا آورده شود.

 

 

تبلیغات

وب سايت تخصصي عرفان عملي شيعي

    • بیانات عرفانی آيت الله كميلي
    • اخبار و اطلاعیه ها
    • کشکول المطالب
    • دستورالعمل سالکان مبتدی
    • ویژه نامه ها
    • ترنم حداد

تمام حقوق اين وب سايت متعلق به آیت الله محمد صالح کمیلی خراسانی مي باشد