بیانات استاد معظم و مکرم حضرت آیت الله کمیلی خراسانی
در شرح دعای شریف افتتاح (بخش پنجم) در شب پنجم ماه مبارک رمضان ۱۴۳۹
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صل الله علی محمد و اله الطاهرین
متن عربی: الْحَمْدُ لِلَّهِ مَالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیَاحِ فَالِقِ الْإِصْبَاحِ دَیَّانِ الدِّینِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلْمِهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی طُولِ أَنَاتِهِ فِی غَضَبِهِ وَ هُوَ قَادِرٌ عَلَی مَا یُرِیدُ.
چگونگی زیارت ارواح با اهل دنیا:
قبل از شرح دعای شریف افتتاح به منظور آمادهسازی و نرم شدن قلوب و حاصل شدن خضوع و خشوع به بیان گزارشات و اخباری از منازل پس از مرگ یعنی قبر، برزخ و قیامت اشاره میشود. در کتاب فروع کافی، طبع سنگی، جلد یک، صفحه ۶۲، اسحاق بن عمار روایتی را از قول حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام بیان میفرمایند.
«عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ موسی بن جعفر علیه السلام، قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَیِّتِ یَزُورُ أَهْلَهُ» راوی میفرماید که از امام موسی بن جعفر علیه السلام پرسش نمودم که میت که از دنیا میرود آیا به سوی خانوادهاش باز میگردد و میتواند اهلش را زیارت کند؟ آیا در این دنیا دید و بازدیدی با اهل و عیال و خانوادهاش دارد؟ « قَالَ نَعَمْ »، امام پاسخ میدهند: بله. ارواح مردگان میآیند و به خانوادهشان سر میزنند. « فَقُلْتُ: فِی کَمْ یَزُورُ؟»، گفتم آقا زیارتی که میآیند، چند مرتبه در سال اتفاق میافتد؟ «قَالَ: فِی الْجُمُعَهِ وَ فِی الشَّهْرِ وَ فِی السَّنَهِ»، فرمودند: عدهای از مردگان هفتهای یک بار، عدهای دیگر ماهی یک مرتبه و گروهی دیگر سالی یک مرتبه سر میزنند. « عَلَی قَدْرِ مَنْزِلَتِهِ.» فرمودند: دفعات آمدن اموات به میزان منزلت و مرتب معنویشان در پیشگاه خداوند بستگی دارد. «فَقُلْتُ: فِی أَیِّ صُورَهٍ یَأْتِیهِمْ؟»، از آقا موسی بن جعفر سؤال کردم که ارواح مردگان در چه هیأت و صورتی از عالم برزخ به این دنیا میآیند و به خانه اقوام و فامیلشان سر میزنند؟ آیا در هیأت یک پرنده، حیوانی دیگر و یا به سیمای خودشان میآیند! « قَالَ: فِی صُورَهِ طَآئِرٍ لَطِیفٍ ». امام موسی بن جعفر فرمودند: خداوند میت را به شکل یک پرنده زیبا و لطیف میآورد. « یَسْقُطُ عَلَی جُدُرِهِمْ وَ یُشْرِفُ عَلَیْهِمْ »، فرمودند: خداوند روح میت را به شکل پرندهای در میآورد و سپس بر روی دیوار خانه خانوادهاش فرود میآید به نحوی که بر اهل خانه اشراف دارد. «فَإنْ رَءَاهُمْ بِخَیْرٍ فَرِحَ»، اگر میت ببیند که خانوادهاش در حال خیر و طاعت و عبادت خداوند هستند و از اینکه فرزند و خانوادهاش راه خداوند را در پیش گرفتهاند و اهل طاعت و عبادت خداوند هستند شادمان میشود. « وَ إنْ رَءَاهُمْ بِشَرٍّ وَ حَاجَهٍ حَزِنَ وَ اغْتَمَّ »، و اگر آنها را در حال ناخوشی، بدی، شر، نیازمندی، فقر و امثال اینها ببیند محزون و مغموم میشود. یعنی در واقع پس از مرگ نیز همان غمخواری را که در دنیا داشت و غصه اهل و عیال را میخورد، دارد. اکنون که در هنگام سرکشی وضعیت آنها را مشاهده میکند در صورتیکه که حال خوشی نداشته باشند و در حال معصیت و گناه و شر و نیازمندی و فقر و فلاکت باشند محزون و مغموم میشود. بنده این مطلب را نیز اضافه میکنم که برای آنها دعا میکند. چون در روایت دیگری آمده است که فرزند بر سر قبر پدر و مادر بنشیند و پس ازخواندن قران و حمد و سورهای، حاجتش را بیان نماید. مشکلات زندگیش را با صدای بلند برای میت بیان کند چرا که میت میشنود.
دعا نمودن اموات برای گشایش در مشکلات:
ابن طاووس در کتاب کشف المُحَجِه به فرزندش میفرماید که: ای فرزندم بعد از مرگم سر خاک من بیا. اگر مشکلات دنیوی داری بیا و عرض حاجت کن من در آن عالم برایت دعا میکنم. پس ارتباط ارواح با این دنیا قطع نمیشود. خداوند به افرادی که منزلت زیادی در نزدش دارند، قدرتی میدهد که با همان حال و وضعیتشان دوباره به دنیا بر میگردند.
ارتباط با عوالم گذشته و آینده:
علامه طهرانی در کتاب معاد شناسی دو مورد از ائمه نقل میفرمایند که: فرزند امامی که امام قبلی شهید شده و از دنیا رفته است نقل میکند که برای رفتن به حج از یک مسیری در بیابان میرفتم که پدرم را دیدم که آمد و با او صحبت کردم و سپس رفت. این نشان میدهد که برای ائمه و غیر ائمه نیز ممکن است این مطلب اتفاق بیفتد. و اما در داستان سلمان فارسی که پیامبر فرمودند: ای سلمان قبل از مردنت با یکی از مردگان سخن میگویی. ایشان به مقبرهای در مدائن رفتند و دیدند که قبر شکافته شد و میتی از قبر بیرون آمد و با او صحبت کردند. یا اگر شما در داستان اصحاب کهف، داستان عزیر و داستانهای دیگر جستجو کنید میبینید که امواتی بودند که از عالم دنیا به عالم برزخ منتقل شدند اما دوباره به دنیا باز گشتند. پس ارتباط ما با عالم برزخ قطع نمیشود. باید این ایمان را در خودمان مجسم و قطعی نمائیم که تنها نیستیم و با یک عوالمی در گذشته و آینده در ارتباط هستیم. تقویت این ایمان در وجودمان سبب تعالی ایمانمان نسبت به قدرت پروردگار میشود. یعنی همانطور که خداوند ما را در این دنیا سِیر میدهد عوالم دیگر نیز در تحت قبضه و قدرت اوست و ملجأ و مبدأ و معاد ما در همه حال خداوند است.
فرا گرفتن حکم الهی و مالکیت الهی در تمامی ما سوی الله:
دعای افتتاح نیز مضامینش به همین مسائل مرتبط است. در این دعا با بیان نمودن افعال، تدبیرات و تقدیرات الهی نسبت به بندگانش، و بیان صفات و اسماء الهیش ما را متوجه این معارف میکند. وقتی که در این دعا میخوانیم: «الْحَمْدُ لِلَّهِ مَالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیَاحِ فَالِقِ الْإِصْبَاحِ دَیَّانِ الدِّینِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»، کارها، افعال و تدبیرات و تقدیرات الهی را نسبت به بندگانش و نسبت به عوالمی که خلق کرده است را میفهمید. مثلاً وقتی میخوانیم:«مَالِکِ الْمُلْکِ»، ای خدایی که تو صاحب سلطنت و پادشاهی هستی! این ملک خدا کجاست؟ «لله ملک السموات و الارض»، خداوند که در یک جا محدود نمیشود. حکم الهی و مالکیت الهی تمامی ما سوی الله را فرا گرفته است.
«مُجْرِی الْفُلْکِ»، سوال این است که راننده کشتی بر روی آب، خداوند است یا کدخدای کشتی؟ اگر این دعا را متوجه شویم، دعا فریاد میزند که مجری الفلک خداست. «فُلک» به مفهوم کشتی است و «مجری»، نیز به مفهوم به حرکت در آوردنده کشتی است. کسی که آن را اجرا و روشن میکند، حرکتش میدهد و آن را از شهری به شهری و از مقصدی به مقصدی دیگر میرساند، خداوند است. فرو روندگان در طبیعت میگویند که به حرکت در آوردنده کشتی، موتور کشتی است و کسی که بر پشت فرمان کشتی نشسته است آن را به سمت چپ و راست حرکت میدهد و در مسیر می برد. آنهایی که اهل طبیعت و مادیات هستند، اینگونه فکر میکنند. ولی در قران آیهای است که میفرماید: اینها گرفتار موجهای دریا میشوند و مدام گریه و زاری میکنند که خدایا ما را از این امواج دریا و از غرق شدگی نجاتمان بده و ما نیز نجاتشان میدهیم و آنها را به خشکی میآوریم. اما مجدد همانطور میشوند که بودند. یعنی همان کفر و فسق و غفلتهایشان را دارند. مسئله این است که فرقی نمیکند که این وسیله قایق، بلم، کشتی بزرگ و یا کوچک باشد چون نَفَس راننده دست خدا است که اگر قطع شود دیگر هیچ! و اگر خداوند موجهای عظیمی را بفرستد هرچقدر که موتور آن قدرت داشته باشد باز در این موجها از بین خواهد رفت. مگر چندی پیش ماجرای آتش گرفتن و انفجار و غرق شدن آن کشتی بزرگ را نشنیدید! ما تمامی اینها را تفسیر مادی میکنیم! مثلاً میگوئیم که اشکالی در موتور آن بوده، بالاخره اگر اراده و مشیت الهی تعلق بگیرد از همان اسبابی که خلق کرده، برنامهاش را اجرا میکند. تمامی اسباب، ابزار، صنعت، اختراع برق و وسایل روز «عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ»، در دستان خداوند است. آخر چرا غافل هستیم؟
معجزات الهی فقط مرتبط با عوالم غیبی نیست:
چرا معجزات الهی را فقط در آن چیزهایی میدانیم که حتماً باید برنامهای از عالم غیب اجرا شود. اما این عالم ظاهری را که در آن هستیم، معجزه نمیدانیم. خودمان و فرزندانمان را معجزه نمیدانیم! از بس الفت گرفتهایم و به این ظواهر عادت کردهایم، دیگر پشت پرده را نمیبینیم. مثال آن همین خورشید است که فقط روشنائیش را میبینیم و توجهی به منشأ این روشنائی نداریم. در حالی که باید دید که اکنون کدامین قدرت، اوضاع و احوال این جهان و مردم را دنبال میکند. لذا میفرماید: «مُجْرِی الْفُلْکِ» اوست. حرکت دهنده کشتیهای تمامی عالم اوست. «مُسَخِّرِ الرِّیَاحِ»، او ریاح را به تسخیر در می آورد. کشتی بادی نیز داریم که به وسیله باد روی آب حرکت میکند و یا بادهائی که میبایست بیایند تا «و اجعلنا الرِّیاحَ لَواقِحَ »! بعضی از این بادها حالت تلقیح دارند که باید به این درخت ماده بخورد تا بار بردارد. یا بعضی از این ریاحها همانند سیل، صاعقه و زلزله، ریاح عذابی است. بادهای عظیمی است که انسان و ماشینها را از جای خود بر میدارد. در رودبار مازندران بودیم که باد شدیدی وزید و به ما گفتند که یک ماشین را از روی زمین تکان داده است. «فَالِقِ الْإِصْبَاحِ»، چه کسی سپیده صبح را میدمد؟ چه کسی شب ظلمانی را میبرد و روز روشن را می آورد؟ اگر این روز روشن نیاید ما همیشه در تاریکی هستیم. بنابراین این لطف خداوند هست که ما هر روز که بیدار میشویم صبح و روشنایی را میبینیم. لذا ادعیه خاصی همانند دعای صباح حضرت علی علیه السلام برای صبحگاه وارد شده است. آنجا که میفرماید: «اللَّهُمَّ یَا مَنْ دَلَعَ لِسَانَ الصَّبَاحِ بِنُطْقِ تَبَلُّجِهِ»، خدایا زبان صبح را باز کردی مانند بچهای که زبانش باز میشود. لسان میدهی! حضرت علی علیه السلام میفرمایند: همانند بچهای که با آدم حرف میزند صبح زبان دارد و زبان آن باز میشود و آدمی آن را میبیند. یک معانی در این کلمات خوابیده است که میبایست به آنها توجه کنیم. یا در آن دعا که میفرماید: «اَصْبَحْتُ اَللّـهُمَّ مُعْتَصِماً بِذِمامِکَ الْمَنیعِ »، خدایا من صبح کردم در حالی که تو نگهدارنده و حافظم هستی! تو من را از خواب بیدار کردی و دوباره به خواب میبری. این توجه یک بنده به خدای جلیل و منعم است. این توجه را ما در هر حالی نیاز داریم.«دَیَّانِ الدِّینِ» و «مالک یوم الدین» که درسوره حمد آن را میخوانیم به مفهوم روز قیامت است. «دیان» نیز یعنی آن حاکمی که روی این قیامت هست و حکم به دست اوست، خداوند است. «رَبِّ الْعَالَمِینَ»، پروردگار نه یک عالم، نه دو عالم، عالمهایی که ما به آنها نمیرسیم، ندیدیم و اصلاً خبری هم از آنها نداریم است.
«و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً»، شما ای بشر هر میزان نیز که در علوم روز پیشرفت کنید باز هم علمت به علم خداوند نمیرسد. علم در دست بشر بسیار کم است. عوالمی هست که به آنها دست پیدا نکردهاند، حتی کسانی که به فضا یا به قعر دریا رفتند با اینکه هر روز نیز یک معلوماتی را کشف میکنند و خداوند مخلوقات و عوالم عظیمی دارد لذا علم ما نسبت به خداوند محدود است و او خدای عالمیان است.
حلم و صبوری مختص خداوند است:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلْمِهِ»، این جمله بسیار عجیب است. عزیزم بنده مثالی میزنم شما اگر الان بدانید که چه مشکلاتی یک ساعت دیگر، دو ساعت دیگر، یک روز دیگر، یک هفته یا یک ماه و یک سال بعد و اینکه چه اوضاع و احوالی برایت رقم خورده است، آیا در این شرایط میتوانی بخوابی؟ مدام نگرانی و در حال تشنج به سر میبری. شما حلم خداوند را ندارید. هیچکس حتی پیامبر و امام نیز حلم خداوند را ندارند چرا؟ چون خداوند به گناهان و جنایات بشر عالم است. اینکه چه تعداد مظلوم به دست ظالم کشته و شکنجه میشود. تمامی اینها را خداوند از بالا میبیند و همان لحظه نیز میتواند بر روی کسانی که از دستورات و امرش سرپیچی میکنند، اعمال قدرت کند، ولی نمیکند و به جای آن حلم و صبوری و بردباری نشان میدهد و این فقط مختص خداست. ما بندگان نمیتوانیم اینگونه باشیم.
عفو بخشش خداوند:
«وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ»، من سؤال میکنم که اگر فردی همانند صدام حسین باشد که همه گونه قدرت دارد و افرادی در ملتش باشند که با دستورات و قوانین او مخالفت میکنند، آیا این نظام حکومتی میتواند از اینها چشم پوشی کند؟ میبینید که با ملتها چکار میکنند. بنابراین همانطوری که گفتند: «العفو أن المغفره»، وقتی میتوانید از کسی جرمی را ببخشید که قدرت مجازات و مکافاتش را داشته باشید. اگر شما فرد ضعیفی باشید و به فردی دستوری بدهید که مخالفت کند و شما نیز نتوانید مجازاتش کنید، بخشش شما چه فایدهای دارد؟ بخشیدن در موقعی است که انسان توان مجازات و اعدام را داشته باشد. به خداوند میگوئیم که خدایا تو این قدرت را داری که همانند عذاب اقوام انبیاء گذشته این بشر را نابود کنی ولی این کار را نمیکنی.
مهلت دادن خداوند و به تأخیر انداختن عذاب:
« وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی طُولِ أَنَاتِهِ فِی غَضَبِهِ »، اَنات به معنای صبر، بردباری، مهلت و فرجه دادن است. میگوید: خدایا حمدت میکنم از این که میتوانی، غضب و خشمت را پیاده سازی ولی طول انات داری! یعنی زمان بسیاری را مهلت میدهی و غضبت را برای وقت دیگری میگذاری. در قران نیز میخوانیم: «مَهِّلِ الْکَافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیْدًا»، که مرتبط با امهال و مهلت دادن و به تأخیر انداختن عذاب است. خداوند مالک غضبش است و آن را به تأخیر میاندازد. ولی در بشر اینگونه نیست. اگر ببیند که با او مخالفتهایی میشود، اندکی صبر میکند ولی بعد که ببیند که بسیار ناراحتش میکند، کارش را به انجام میرساند. «وَ هُوَ قَادِرٌ عَلَی مَا یُرِیدُ»، خدایی که به هر چه بخواهد قادر است ولی طول انات، عفو، بخشش، حلم و صبر دارد. با اینکه قادر هست، علی ما یرید است. این مهم است که انسان بتواند اعمال قدرت کند ولی نکند! لذا اشخاص میبایست با فتوت و مردانگی یعنی با صفت الهی عمل کنند. و صل الله علی محمد و اله الطاهرین.