• العربية
  • اردو
  • France
  • English
  • فروشگاه اینترنتی
  • ارسال سئوال

امروز : جمعه, ۲۷ تیر , ۱۴۰۴

صفحه ورود

آیا گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟ بستن
ورود نسخه قدیم ارسال سوال

نمایش منو

    • خانه
    • آشنایی با استاد
      • مصاحبه و رسانه
      • دیدار با علما
      • خاطرات
    • اخبار
    • سخنرانی ها
      • سخنرانی اخلاقی
      • سخنرانی عرفانی
      • شرح ادعیه و احادیث
    • متون عرفانی
      • کشکول المطالب
      • رسائل عرفانی
      • نامه ها و گفتگوها
      • اشعار عرفانی
      • عرفان در کلام رهبری
      • واژه های عرفانی
    • شرح درس
      • المطالب السلوکیه
      • منازل السائرین
      • مصباح الشریعه
      • قوت القلوب
      • رسالۀ لب اللباب
      • دعای مکارم الاخلاق
      • مباحث فقهی
    • کتابخانه
      • آثار و تالیفات استاد
      • آثاری درباره استاد
      • کتب مورد توصیه ی استاد
    • مقالات
      • عرفان بانوان
    • نگارخانه
      • کلیپ تصویری
    • فروشگاه
    • ارسال سوال
    • گلچین پرسش و پاسخ
  • خانه
  • آشنایی با استاد
    • مصاحبه و رسانه
    • دیدار با علما
    • خاطرات
  • اخبار
  • سخنرانی ها
    • سخنرانی اخلاقی
    • سخنرانی عرفانی
    • شرح ادعیه و احادیث
  • متون عرفانی
    • کشکول المطالب
    • رسائل عرفانی
    • نامه ها و گفتگوها
    • اشعار عرفانی
    • عرفان در کلام رهبری
    • واژه های عرفانی
  • شرح درس
    • المطالب السلوکیه
    • منازل السائرین
    • مصباح الشریعه
    • قوت القلوب
    • رسالۀ لب اللباب
    • دعای مکارم الاخلاق
    • مباحث فقهی
  • کتابخانه
    • آثار و تالیفات استاد
    • آثاری درباره استاد
    • کتب مورد توصیه ی استاد
  • مقالات
    • عرفان بانوان
  • نگارخانه
    • کلیپ تصویری
  • فروشگاه
  • ارسال سوال
  • گلچین پرسش و پاسخ
رسالۀ لب اللباب/ شرح درس/ مقالات

19 اکتبر, 2024

کد مطلب : 32364

برشی از کتاب چلچراغ سلوک

عبادت برای نفس

عشق الهی مانند آهن‌ربا، احرار و عشاق را جذب می‌کند. آن‌ها چون محبّ واقعی خدا هستند، جاذبه‌ای در وجودشان ایجاد شده است که همیشه دوست دارند قرآن و نماز بخوانند، از خدا بگویند و با خدا گفتگو کنند، و با او انس بگیرند؛ چون محبت خدا در دلشان قرار دارد.

عبادت برای نفس

مرحوم علامه طهرانی «در اثر تأمّل و دقّت واضح خواهد شد که عبادتِ دو دسته اوّل به حقیقت صحیح نیست؛ زیرا عبادت آن‌ها به خدا و برای خدا نبوده و مرجع عبادت آن‌ها به خودپرستی است و در واقع آن‌ها خود را پرستیده‌اند نه خدای تعالی را؛ چون بازگشت عبادت آن‌ها به همان علائق و مشتهیات نفسانی است»{۱}

 اگر شما نماز بخوانی به این‌ نیت که من جهنم نروم یا به بهشت بروم، خلوص نیت شما مورد شک و تردید است؛ چون نیّت برای خدا نبوده و نماز از ریشه باطل است، اگرچه رفع تکلیف ظاهری شده باشد؛ بنابراین باید خودت را درست کنی و شباهتی به احرار در خودت داشته باشی،

عزیزمن! این‌که می‌گویی من نوری نمی‌بینم یا مکاشفه و… ندارم همه این‌ها از مشتهیات نفس است و اگر دنبال این‌ها هستی هنوز خالص نشده‌ای.

«و چون خودپرستی با خداپرستی جمع نمی‌شود؛ بنابراین باید بر حسب نظریّه اوّل، این جماعت به خدا کافر بوده و خدا را منکر باشند.»

اگر شما خوب نگاه کنید آن‌هایی که دسته اولی یا دومی هستند، چون پرستش واقعی از خدا ندارند، اگر کافر نباشند در حکم کافر هستند.

«لیکن چون قرآن کریم به نصّ خود اصل خداپرستی را فطری  بشر بیان فرموده و هرگونه تغییر و تبدیلی را در خلقت نفی نموده است. «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ»{۲} »

اگر بگویی در وجود من، فطرت توحیدی هست و هنگام نیت نماز به آن فطرت اشاره کنی، امکان دارد در این اشاره شما  یک خلوصی باشد که نماز را از مرز بطلان دور نگه دارد.

ایشان می‌خواهد برای مسلمان‌هایی که خدا را عبادت می کنند وجه صحیحی درست کند؛ یعنی نمی‌توانیم به بشری که خدا را عبادت می‌کند بگوییم به طور کلی از جاده خداپرستی کنار رفته است، بلکه بهتر است بگوییم هنوز به جاده توحید نرسیده است.

«بنابراین انحراف بشر از جاده خداپرستی نیست، بلکه از جاده توحید است که خدا را در فعل و صفت واحد نمی‌دانند و غیر او را با او سهیم و شریک می‌کنند؛ لذا قرآن در همه‌جا برای اثبات توحید خداوند و نفی شرک از او قیام فرموده است».

 حضرت علی علیه السلام فرموده‌اند: «وَجَدتُکَ اَهلاً لِلعِبَادَهِ فَعَبَدتُکَ»{۳}؛ خدایا! از آن‌جا که تو صلاحیت معبود شدن داری من هم تو را عبادت می‌کنم.

کسی که از عذاب خدا ترس داشته باشد و برای فرار از آن عبادت کند، مسئله عذاب را در نیتش وارد کرده است، او خود خدا را نمی‌خواهد، بلکه آزادی از جهنم را می‌خواهد؛ لذا توحید خالص ندارد؛ هم‌چنین کسی که بهشت را در نیتش وارد کند،

او هم خلوص کامل ندارد و بهشت خدا را می‌خواهد نه خود خدا را. کسی که می‌گوید: اگر من را جهنّم هم ببری فقط تو را می‌پرستم، این شخص فقط و فقط برای دوستی‌خدا، خدا را می‌خواهد.

«شرک جلی» یعنی کسی که واقعاً یک صنمی را در خانه عبادت می‌کند. ممکن است صنم و بت انسان در قلبش باشد؛ یعنی بت نفس را عبادت ‌کند. عزیز من! بت شکنی نفس به مراتب از شکستن بت ظاهری خیلی بالاتر است.

حضرت علی علیه السلام که بالای شانه پیغمبرصل الله علیه و آله و سلم  رفت و بت‌ها را شکست، پیش‌تر بت نفس را از بین برده بود. این‌که آدم بتواند بت نفس را بشکند خیلی سخت است؛ لذا قرآن در همه جا برای اثبات توحید خداوند و نفی شرک از او قیام فرموده است که باید شرک خفی، انانیّت و حجاب‌های نفسانی را بشکنی و از بین ببری.

 همه ما می‌گوئیم بنده خدا و خداپرست هستیم و مثل مشرکین مکه نیستیم که چهار دیوار کعبه را از اصنام پر کرده بودند، ولی غافل از این‌که در درون و باطن خود گرفتار بت نفس می‌باشیم. اگر مدعیان خداپرستی خودشان را از شرک خفی پاک کنند، موحّد خواهند بود؛ لذا می‌فرماید: انحراف بشر از جاده خداپرستی نیست بلکه از جاده توحید است.

«و بر این اساس دو دسته اول را در منظور خود سهیم و شریک می‌دانند و در عین خداپرستی نیز از خود پرستی دست باز نمی‌دارند و فعل خود را در عبادات برای هر دو منظور به‌جا می‌آورند و این همان شرک است».

 دو منظور، خوف از جهنم و تحصیل نعمت‌های بهشتی است. اگر انسان این‌ها را در کنار خداپرستی و توحید کامل در نظر بگیرد، شرک خفی می‌شود. اگر عبادت و خدا پرستی تنها برای خداست، باید تنها خدا را در نظر گرفت؛ لذا ایشان برای هر دو شرک متوسل به آیات قرآنی در مورد شرک می‌شود.

«و در حقیقت این دو گروه، مشرک به خدای متعال می‌باشند که به نص قرآن برای آن آمرزشی نیست. (اِنَّ اللّهَ لَا یَغفِرُ اَن یُشرَکَ بِهِ وَ یَغفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاءُ {۴})؛ بنابراین عبادت آن‌ها ابداً مثمر ثمر نبوده و آن‌ها را به خدای متعال نزدیک نخواهد ساخت».

خداوند گناه شرک را نمی‌آمرزد و گناه پایین‌تر از گناه شرک را برای هر کس که بخواهد می‌آمرزد. عبادت عبید و عبادت تجار، عبادت مشرکانه است و عبادت آن‌ها ابداً مثمر ثمر نیست؛ یعنی در این دنیا نمی‌توانند به توحید برسند. اساسا عموم مردم در این وادی نیستند ‌که به سوی خدا بروند و خدا را بشناسند و معرفت خدا را پیدا کنند، در فکر و ذهنشان نمی‌آید.

«دسته سوم خدا را بر اصل محبت می‌پرستند که همان عبادت احرار است. در بعضی از روایات وارد است که «تِلکَ عِبَادَهُ الکِرَامِ»{۵} این همان عبادت صحیحه واقعیه است و به آن نمی‌رسند مگر پاکان درگاه الهی . فَهَذَا مَقَامٌ مَکنُونٌ (لَا یَمَسُهُ اِلاَّ المُطَهَرُونَ{۶})».

 دسته سوم خدا را بر اصل محبت می‌پرستند و چون عاشق خدا هستند به این معرفت رسیده‌‌اند و دلشان پر از محبت خداست. ایشان خدا را منعم می‌دانند؛ بنابراین این‌ها افکار و راه دیگری دارند.

در برخی روایات از عبادت ایشان با تعبیر دیگری یاد می‌کند و می‌فرماید: «تِلکَ عِبَادَهُ الکِرَامِ»؛ عبادت ‌آن‌ها عبادت‌ کریمان، بزرگواران و اهل کرامت است. وقتی امام علیه السلام  از افرادی که کرام هستند تعریف کند، نشان می‌دهد که عبادت آن‌ها مافوق عبادت دو دسته اول است؛

لذا علامه تأکید دارد این همان عبادت حقیقی است که ما این نوع عبادت را می‌توانیم از توحید خدا به دست آوریم.

«محبت عبارت است از انجذاب؛ یعنی کشیده‌شدن چیزی به سویی و حقیقتی. دسته سوم گروهی هستند که پایه عبادت و پرستش خود را بر محبت و کشش به سوی خدا قرار داده و غیر از کشیده شدن به سوی او و تقرب به حضرت او هیچ مقصود و منظوری ندارند و صرفاً همان انجذابی که از ناحیه محبوب در خود حس می‌کنند داعی و محرّک آن‌ها به سوی محبوب و موجب حرکت آن‌ها بدان حریم است».

گروه سوم یک طایفه ممتازی هستند. ایشان شب و روز تزکیه نفس کردند، اگر یک وقت خطایی کردند تا صبح گریه می‌کنند که خدایا ما را ببخش! کارهای ایشان روی حساب و کتاب هست. مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاقبه دارند. با خودشان کار می‌کنند که به مقصود الهی خود نایل شوند. جدول مراقبه دارند و خدا را برای خدا می‌خواهند نه برای بهشت و جهنم.

آیا خدایی که آفریدگار و منعم ماست و این همه به ما لطف کرده، شایستگی ندارد که ما پیشانیمان را بر روی زمین بگذاریم و فقط برای خودش «سُبحَانَ رَبِّیَ الاَعلَی وَ بِحَمدِهِ» بگوییم؟ آیا چنین خدایی صلاحیت ندارد ما رکوع کنیم و فقط برای خودش «سُبحَانَ رَبِّیَ العَظِیمِ وَ بِحَمدِهِ» بگوییم؟

عزیزمن! عظمت، جلالت و نعمت‌های خدا را متذکر شو و در مقابل این عظمت، خضوع کن و خدا را از روی عشق و محبت عبادت ‌نما. عشق الهی مانند آهن‌ربا، احرار و عشاق را جذب می‌کند. آن‌ها چون محبّ واقعی خدا هستند، جاذبه‌ای در وجودشان ایجاد شده است که همیشه دوست دارند قرآن و نماز بخوانند، از خدا بگویند و با خدا گفتگو کنند، و با او انس بگیرند؛ چون محبت خدا در دلشان قرار دارد.

 محبّت همان جذبه الهی است که عاشق پایه عبادت و پرستش خود را بر مبنای آن قرار داده‌ است؛ یعنی احساس می‌کند که از طرف خدا هم یک کششی هست که او را به طرف عالم بالا می‌کشد.

عشق به خداوند

همان‌طور که بین زن و مرد عشق و علاقه پیدا می‌شود، در قلب سالکِ اهل مراقبه هم عشقِ الهی شکل می‌گیرد و موجب می‌شود که با خدای خودش انس و الفت پیدا کند. عاشق به فکر جهنم و بهشت نیست و فقط به فکر محبوب و معشوق است. ما دیدیم بعضی‌ها گرفتار عشق مجازی شدند و از عشق مجازی پلی به سوی عشق حقیقی زده‌اند.

افرادی که اول به عشق مجازی مبتلا می‌شوند و بعد دنبال عشق الهی می‌روند، خیلی موفق‌تر هستند؛ یعنی می‌فهمند در عالمِ عشق و عاشقی چه‌کار باید کنند، با خدا چگونه صحبت کنند و با محبوب خودشان چگونه انس و الفت بگیرند. اگر خداوند آن‌ها را در قعر جهنم ببرد باز هم می‌گویند: خدا.{۷}  هر بلایی در زندگیشان ببینند، از خدا دست نمی‌کشند.

 وقتی نماز و قرآن می‌خوانند، از ناحیه محبوبشان انجذابی در دل حس می‌کنند، آخر شب برمی‌خیزند و با خدا خلوت می‌کنند. همواره احساس می‌کنند که جذبه‌ای در وجودشان هست و ایشان را به سمت معشوق حقیقی سوق می‌دهد.

 آدم بی‌احساس و بی‌تفاوت به چه دردی می‌خورد؟ عزیزان! بینی و بین اللّه فکر کنید، آدم که نباید فقط احساسش در امور ملموس و مادی باشد، یک مقدار هم احساسات خودمان را در امور معنوی هزینه کنیم. ما که همسر و بچه‌مان را دوست داریم، آیا واقعاً خدا را به همین میزان دوست داریم


پی نوشت:

۱- لب اللباب در سیر و سلوک اولی الالباب

۲- روم(۳۰) آیه۳۰٫

۳- محمدتقی مجلسی، روضه المتقین، ج‏۲، ص۴۱٫

۴- خداوند (هرگز) شرک را نمی‌بخشد! و پایین‌تر از آن را برای هر کس (بخواهد و شایسته بداند) می‌بخشد. نساء(۴) آیه۴۸٫

۵- شیخ طوسی، أمالی، ص۳۸؛ شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج ۱، ص ۵۴٫

۶- واقعه(۵۶) آیه۷۹٫

۷- فَهَبْنِی یا إِلَهِی وَ سَیدِی وَ مَوْلاَی وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ ؛ اى خدا و آقا و مولا و پروردگارم، بر فرض که بر عذابت شکیبائى ورزم، ولى بر فراقت چگونه صبر کنم؟ مفاتیح الجنان، دعای کمیل.

منبع: کتاب چلچراغ سلوک در شرح رساله «لب اللباب در سیر و سلوک اولی الالباب»، بخش چهارم: شرح تفصیلی طریق و کیفیّت سیر الی اللّه- از تألیفات آیت الله حاج شیخ محمدصالح کمیلی خراسانی حفظه الله
علاقه‌مندان جهت خرید و مطالعه کتاب می توانند از طریق همین لینک اقدام فرمایند.

Your browser does not support this audio
لینک کوتاه : https://www.komeily.com/?p=32364

مطالب مشابه

  • شرح کتاب چهل حدیث- ادامه شرح حدیث دهم با موضوع هوای نفس
  • شرح کتاب چهل حدیث- شرح حدیث دهم با موضوع هوای نفس
  • هفت آفت حرص در کلام حضرت امام صادق (ع)
  • مقدمات سعادت در دنیا و آخرت
  • از عزیمت آیت الله کمیلی خراسانی به لبنان تا تشکیل جلسات عرفانی
  • شرح کتاب مصباح الشریعه: آثار و فواید روزه
  • از جمله دستورات بیست و پنج گانه سلوکی: محافظت بر روزه ماه رمضان
  • شرح کتاب چهل حدیث- شرح حدیث نهم با موضوع نفاق
  • شرح کتاب چهل حدیث- شرح حدیث نهم با موضوع نفاق
  • شرح کتاب چهل حدیث- شرح حدیث هشتم با موضوع عصبیت

نظرات

برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک نمایید.

کلام استاد

کلیپ صوتی

زیارت و دیدار حضرت صاحب الزمان (عج)

Your browser does not support this audio

ویژه نامه

مجموعه سخنرانی‌های آیت الله کمیلی خراسانی «حفظه الله» در ماه محرم ۱۴۴۶ ه.ق
خرید کتاب اخلاق اهل بیتی
خرید کتاب چهل چراغ سلوک
خرید کتاب مطلع معرفت نفس
خرید کتاب سرچشمه راز و نیاز
خرید کتاب صد منزل دل
کانال رسمی آیت الله کمیلی خراسانی در پیام رسان ایتا

تقویم سلوکی

  • اعمال ماه محرم الحرام
  • مناسبتها
  • فضیلت

تبلیغات

پایگاه تخصصی عرفان عملی شیعی

    • بیانات عرفانی آيت الله كميلي
    • اخبار و اطلاعیه ها
    • کشکول المطالب
    • دستورالعمل سالکان مبتدی
    • ویژه نامه ها
    • ترنم حداد

تمام حقوق اين وب سايت متعلق به آیت الله محمد صالح کمیلی خراسانی مي باشد