• فارسی
  • العربية
  • English
  • اردو
  • فروشگاه اینترنتی
  • ارسال سوال

امروز : دوشنبه, 29 اسفند , 1401

صفحه ورود

آیا گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟ بستن
ورود نسخه قدیم ارسال سوال

نمایش منو

    • خانه
    • آشنایی با استاد
    • سخنرانی ها
      • سخنرانی اخلاقی
      • سخنرانی عرفانی
      • شرح ادعیه و احادیث
    • متون عرفانی
      • کشکول المطالب
      • رسائل عرفانی
      • نامه ها و گفتگوها
      • اشعار عرفانی
      • عرفان در کلام رهبری
      • واژه های عرفانی
    • شرح درس
      • المطالب السلوکیه
      • منازل السائرین
      • مصباح الشریعه
      • قوت القلوب
      • رسالۀ لب اللباب
      • دعاي مكارم الاخلاق
      • مباحث فقهی
    • ارسال سوال
      • گلچيني از پرسش و پاسخ
      • اطلاعیه عدم پذیرش شاگرد سلوکی
    • کتابخانه
      • آثار و تالیفات استاد
      • آثاری درباره استاد
      • کتب مورد توصیه ی استاد
    • عرفان بانوان
    • خاطرات
    • دیدار با علما
    • مقالات
    • مصاحبه و رسانه
    • کلیپ تصویری
    • نگارخانه
    • اخبار
    • فروشگاه
    • درباره ما
  • خانه
  • آشنایی با استاد
  • سخنرانی ها
    • سخنرانی اخلاقی
    • سخنرانی عرفانی
    • شرح ادعیه و احادیث
  • متون عرفانی
    • کشکول المطالب
    • رسائل عرفانی
    • نامه ها و گفتگوها
    • اشعار عرفانی
    • عرفان در کلام رهبری
    • واژه های عرفانی
  • شرح درس
    • المطالب السلوکیه
    • منازل السائرین
    • مصباح الشریعه
    • قوت القلوب
    • رسالۀ لب اللباب
    • دعاي مكارم الاخلاق
    • مباحث فقهی
  • ارسال سوال
    • گلچيني از پرسش و پاسخ
    • اطلاعیه عدم پذیرش شاگرد سلوکی
  • کتابخانه
    • آثار و تالیفات استاد
    • آثاری درباره استاد
    • کتب مورد توصیه ی استاد
  • عرفان بانوان
  • خاطرات
  • دیدار با علما
  • مقالات
  • مصاحبه و رسانه
  • کلیپ تصویری
  • نگارخانه
  • اخبار
  • فروشگاه
  • درباره ما
رسائل عرفانی

1 خرداد 1391

کد مطلب : 169

رساله نور الوحده

رساله نور الوحده

رساله نور الوحده

ترجمه رساله نورالوحده از رسائل مهم عرفانی

بازدیدها: 2435

رساله نور الوحده

هذا رساله المسمی بنور الوحده من تصنیفات حضره قدوه المحققین و برهان المدققین عارف بالله خواجه عبدالله المعروف بخواجه حوراء المتخلص بمغربی قدس الله سره و افاض علی الطالبین فتوحه.  شب جمعه مبارک در عُرس خواجه بهاء الدین المعروف به نقشبندی (قدس سره) سیم ربیع الاول فی سنه ۱۰۵۳ اتفاق افتاد و شروع به اظهار این اسرار واقع شد.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله که حقیقت از آفتاب روشن تر است وجمال وحدت از مرات کثرت به همه حال در نظر!

بیست بند اول رساله نور الوحده

  1. ای سید!از حقیقت تو به سوی تو راهی است. اگر به چشم همت مطالعه فرمائی، چنان دانم که از صورت به حقیقت رسی و بعد موهوم از میانه برخیزد. 
                                                  
  2. ای سید!یکی از بُعد خبر دهد وآن را وجهی بود ودیگری از قرب نشان می دهد وآن را سببی باشد. حقیقت تو به زبان این رساله با تو حرف می زند، بر وحدت اطلاع دهد که آنجا قرب است و نه بُعد، و چون آفتاب وحدت طلوع فرماید، بُعد و قرب عین وحدت باشد.
     
  3. ای سید!هر فرقه با فرقه دیگر در نزاع و جدال است مگر اهل وحدت که ایشان با همه یکی اند، اگر چه هیچکدام با او یکی نیست.
     
  4. ای سید!اهل وحدت از مذاهب مختلفه متضاده ومشارب متنوعه متناقضه، مشرب خوب و لطیف و روحانی و مذهب عام و شامل حال و وجدانی انتزاع نماید. ایشان را جز این، مذهبی خاص و مشربی مخصوص نیز می باشد. چنانچه در گفتگو آید وگفته شود که متکلم چنین گفت و حکیم چنین گفت و صوفی چنان.
     
  5. ای سید!وحدت باطن کثرت است وکثرت ظاهر وحدت و حقیقت در هر دو یکی است
  6. ای سید!موجود یکی است که به صورت موهوم متعدد می نماید.

  7. ای سید!تو را از وحدت به کثرت آورده اند و از یگانگی به دوئی وا نموده اند به جهت حکمتی که او سبحانه داند و بندگان خاص او نیز به اعلام او دانند. و تو را چنان ساختند که از وحدت سابقه هیچ خبر نداری و از آن حال در تو اثری پیدا نیست، بلکه تمام عالم را حق سبحانه و تعالی از وحدت به کثرت آورده. بعد از آن چندی از بندگان را بی واسطه به خود آشنا ساخته، از کثرت به وحدت برده و راه وصول از کثرت به وحدت را تعلیم فرموده، به کثرت فرستاده، چنانچه ایشان در کثرت وحدت می دیدند و به ایشان فرموده که به دیگران تعلیم این طریقه نمایند. ایشان امتثال امر نموده، اعلام آن طریقه نمودند. هر که برآن راه عمل کرده و پیروی آن جماعت بزرگواران نموده، ازکثرت به وحدت پیوسته و از دوگانگی به یگانگی رسیده.آن جماعت بزرگواران انبیایند وآن راه وصول شریعت و طریقت است.
     
  8. ای سید!شریعت عبارت از فعلی چند وترکی چند است که آن را درکتب فقهی، فقها بیان کرده اند و طریقت عبارت از تهذیب اخلاق است یعنی تبدیل اوصاف ذمیمه به اوصاف حمیده،که آن را سفر در وطن نیز گویند و تعبیر به سلوک نیز نمایند وآن در کتب مشایخ مسطور و درکتاب امام محمد غزالی به تفضیل مذکور است و بعضی آداب و اشغال که مشایخ آن را وضع کرده اند داخل طریقت است.
     
  9. ای سید!احکام شرعی که مبنای آن اثنینیت است به خاصیت موصل به وحدت است و سرّ آن را خداوند و خاصان او می دانند. پس، از اتصال اعمال که مربوط به کثرت بود به سوی وحدت اشارت است به آنکه کثرت عین وحدت است
  10. ای سید!نماز و روزه و حج و زکات و امثال اینها که موصل به وحدتند بالخاصیه است که خالصاً لله مودّی شوند چنان که شرط کرده اند و معنای آن همه کس را به فهم در نگنجد و هرکس را تا چه معنا به خاطر رسد. اما آنچه طالب وحدت را ضرور است، آن است که تصورکند که نیّت کردم نماز گذارم یا روزه گیرم مثلاً برای حقیقت خود وجود آن، یعنی یافت او که او را گم کرده ام و می خواهم که به وسیله این عبادت، وحدت که عین الله طلوع نماید.

  11. ای سید!عابد اوست و معبود اوست. عابد است در مرتبه تقیید و معبود است در مرتبه اطلاق وتمییز در مراتب از امور عقلیه است و موجود نیست مگر یک حقیقت که هستی صرف است.
     
  12. ای سید!چون نیک بنگری، اخلاق ذمیمه که رفع آنها در طریقت واجب است همه مبنی و مشعر است بر بیگانگی و دوئی و اخلاق حمیده که تحصیل آنها لازم است هم مخبر و معلِم است از آشنائی و یگانگی. پس طالب وحدت را چاره نیست از شریعت و طریقت، اگر چه سرّ اتصال در اول او را معلوم نباشد و در ثانی اگر تامّلی نماید به شرط مناسبت غالباً بفهمد، چنانچه اشارتی به آن کردیم.
     
  13. ای سید!این همه اشغال و اذکار و مراقبات وتوجهات و طرق سلوک که مشایخ وضع نموده اند برای رفع اثنینیت موهومه است. پس بدان که فاصل میان وحدت که حق است به صورت کثرت می نماید، و یکی است که بسیار در نظر می آید، چنانچه احول یکی را دو می بیند و چنانچه نقطه جواله به صورت دایره دیده می شود و چنانچه قطره باران به شکل خط در نظر می آید. پس وحدت عین کثرت است وکثرت عین وحدت، یعنی عابد که درکثرت است همان معبود است در وحدت به ذات و صفات خود در افعال وآثار
  14. ای سید!عارفی رفیع مرتبه می فرمود که درویشی تصحیح خیال است یعنی غیر حق در دل نماند، الحق که خوب می فرمود.

  15. ای سید!چون حجاب جزخیال نیست، رفع حجاب به خیال باید کرد و شب و روز در فکر وحدت باید بود.
  16. ای سید!اگر سعادت می خواهی واحد باش و واحد شدن آن است که از توّهم دوئی برآیی، واحد بودن آن است که در وحدت و بر وحدت همیشه باشی و تفرقه خاطر و غم و اندوه از دوئی است. چون دوئی از دل برود، آرام و قرار میسّر گردد، چنانچه تا ابد به هیچ غم مبتلا نگردد و در دو جهان آسودگی حاصل شود، چه آسودگی در عدم است.   در عدم افکندم آخر خویش را             وارهاندم جان پر تشویش را
  17. ای سید!چون به حقیقت توحید برسی و وحدت صفت تو گردد، دانی که نسبت تو به حق بعد از سلوک هیچ نیفزوده است، همان نسبت است که پیش از سلوک بوده بلکه نسبت تو به حق پیش از وجود و بعد از وجود یکی است.
  18. ای سید!دانستی و پیدا کردی و یقین بهم رسانیدی که به هیچ آب وآتش زایل نگردد که از ازل تا ابد حق تعالی موجود است و بس و هرگز دیگری موجود نشده و توّهم باطل اعتباری ندارد. زید را بیماری پیدا شد که خود را عمرو دانست و از مردم از اوصاف زید شنیده، در طلب او شد. چون به علاج های خوب بیماری او رفع شد، عمرو هیچ جا نبود، زید بود و بس. سی مرغ قصد سیمرغ نمودند. چون به منزلگاه سیمرغ رسیدند، خود را سیمرغ دیدند. پس حق تعالی خود را به صفتهای خود می دانست، این حقیقت چیزهاست و بعد ازآن خود را به این صفتها وانمود. آن عالم این است. این جا غیر کجاست و غیر کجا موجود شد؟
  19. ای سید!چون حقیقت کار اینچنین دانستی و معلوم تو شد که بُعد و قرب و مسافت همه از توّهم توست،کی دوری بود که نزدیکی حاصل شود وکی جدائی داشتی که پیوستگی پیدا کند؟ در عالم اگر هزار سال فکر کنی، غیر از حقیقت مطلقه که عین وحدت است هیچ نیابی بلکه هیچ ذاتی و هیچ صفتی و هیچ جنسی و هیچ جهتی چه خارجی و چه ذهنی و چه وهمی به هم نرسد که غیر او بوده، همه اوست و اوست همه.
  20. ای سید!هرچه در ادراک می درآید، اوست و هر چه در ادراک نمی درآید اوست.آنچه را وجود گویند ظهور اوست وآنچه او را عدم گویند بطون اوست، اول اوست، آخر اوست، باطن اوست، ظاهر اوست،مطلق اوست، مقید اوست،کلی اوست، جزئی اوست، منزه اوست، مشبه اوست.

     بیست بند دوم رساله نور الوحده

  1. ای سید!باآنکه همه اوست، از همه پاک است. این اطلاق او نسبتی دیگر است. غیر آن اطلاق که او همه است یا عین همه. در این اطلاق هیچ کشفی و عقلی و فهمی نرسد، “ویحذرکم الله نفسه ” اینجاست.
     
  2. ای سید!شهود او در مراتب ظهور اوست وگاهی از مراتب بیرون بود و این شهود کالبرق الخاطف باشد ودوام او مستحیل است، وحصول او و عدم او مقتضای جامعیت انسانی است که مظهر اسم “الله” است.
     
  3. ای سید!عارف را بالاتر از این مقامی نیست و در این مقام فنای کلی و انعدام صرف است و این از اقسام کلیه قیامت است.
     
  4. ای سید!این معارف دراین مقام به تقریب نوشته شد.آنچه سالک را ضروری است، همان فکر وحدت است که دربالا نوشته شد. باید که شب و روز دراین سعی باشد که کثرت موهومه که به عنوان غیریت درنظر می درآید، از نظرساقط شده و مرآت وحدت شود و سالک جز یکی نبیند و جز یکی نخواند و جز یکی نداند.
     
  5. ای سید!طریق دیگر این است که “لا اله” یعنی: این همه چیزها که مشهودند نیستند، به این معنا که گم اند در وحدت ذات و مستهلکند در وی.”الّا الله” یعنی وحدت ذات به صورت این چیزها ظاهراست و در نظرها مشهود. پس اشیاء باطنند و او ظاهر است در اشیاء. پس او هم ظاهراشیاء باشد، هم باطن اشیاء و جز ظاهر و باطن چیز دیگر نیست. پس اشیاء اشیاء نباشد بلکه حق باشد و نام اشیاء بر اشیاء اعتباری بود که این نیز عین حق است.
     
  6. ای سید!طریق مراقبه از کلمات سابقه به وجوه مختلفه می توان فهمید. مراقبه عبارت از ملاحظه معنای وحدت است، به هرچه که توان کرد. اگر ملاحظه الفاظ وتخیل آنها واسطه تعقل معانی گردد آن را ذکر گویند، الفاظ هرچه بود خواه”لا اله الّا الله” خواه “الله” تنها، و اگر بی تخیل الفاظ تعقل معانی کند، مراقبه و توجه بود و وجوه او بسیار است چنانچه از کتب بزرگان معلوم توان کرد، و مقصود آن است که معنای وحدت در دل قرار گیرد، و ذکر لفظ “الله”چنان است که به حقیقت قلبیه به توسط تصور مضغه صنوبریه متوجه گشته، از این حیثیت که این حقیقت مظهر حق است تخیل لفظ”الله”بکند و بر وی اطلاق نماید
  7. ای سید!اگر به خود متوجه شوی وتوانی این وجه را درست گردانی،کار به آسانی صورت می گیرد.

  8. ای سید!بدن تو صورت و مظهر روح توست و غیر از او نیست و این هر دو صورت جسمی و روحی موهومند. چون لفظ “الله” به خیال گویی و به آن حقیقت که به صورت این دو موهوم ظاهر است متوجه گردی و دانی که من همانم، امید است که شهود شهادت وحدت در کثرت میسر شود، و هر چه در نظر تو آید، باید بدانی که صورتی دارد و روحی دارد وحقیقتی دارد، چه صورت، ملک و ناسوت اوست و روح او ملکوت اوست و حقیقت او جبروت و لاهوت اوست که عبارت از ذات و صفات حق است، یعنی وجه خاص به آن شیء که عین حقیقت مطلقه است.
     
  9. ای سید!جبروت صفات است و لاهوت ذات است و صفات غیر ذات نیست. آری! در کشف و شهود مغایرتی اعتباری روی می دهد و آن در مقام حصول تجلیات صفات ذاتیه است، و تا اینجا ذات و صفات را در یک مرتبه اعتبار کردیم به جهت عینیت.
     
  10. ای سید!عالم علم حق است که به تجلی ذات که “الف” اشارت به اوست ظهور نموده و علم عین ذات است.
     
  11. ای سید!حقیقت مطلقه ظهورات بی نهایت دارد اما کلیات او پنج است: ظهور اول ظهور علم اجمالی است، ظهور دوم ظهور علم تفصیلی است، ظهور سوم ظهور صور روحانیه است، ظهور چهارم ظهور صور مثالیه است، ظهور پنجم ظهور صور جسمانیه است و اگر ظهور انسانیه را جدا بگیری ظهورات کلیه شش بود. این ظهورات را تنزلات خمسه و یا سته گویند و حضرات نیز گویند.
     
  12. ای سید!انسان جامع همه ظهورات است و بیان این جامعیت به وجوه کثیره می توان کرد.
     
  13. ای سید!باید بدانی که حقیقت انسانی در همه مراتب به صورتی که مناسب آن مرتبه باشد ظهوری دارد. همه حقایق، صور آن حقیقت است و این به مرتبه مقدم است بر همه حقایق، اگر چه به ظهور پایان از همه افتاده است.
     
  14. ای سید!اول سوره فاتحه که اول قرآن مجید است “الحمد لله” واقع شده و معنای آن این است که جنس حامدیت و محمودیت مخصوص اوست. به هر حال و به هرصفت و به هرجا و به هر صورت غیر او حامد و محمودی نیست.
     
  15. ای سید!اول سوره بقره “الم” واقع شده. الف اشارت است به احدیت که الف اول اوست و لام اشارت است به علم که لام وسط اوست و میم اشاره است به عالم که میم آخر اوست. یعنی احدیت صورت علم گرفت و علم صورت عالم.
     
  16. ای سید!آنچه تو را ضروری است تعقل معنای وحدت است و پیوسته در آن مراقب بودن و به تفضیل این معارف وارسیدن. در اول امر هیچ در کار نیست. چون به عنایت الهی وحدت در دل نشیند و خیال دوئی مرتفع گردد، تو را صفائی رو خواهد داد که همه علوم و حقایق بر تو مکشوف خواهد شد و خفیه ای نخواهد ماند. تا کثرت از نظر نرفته و تا توهم دویی باقی است، علوم صحیحه مشکل است که روی نماید.
     
  17. ای سید!چند روزی ریاضتی بر خود باید گرفت و انفاس را مصروف این اندیشه باید ساخت تا خیال باطل از میان به در رود و خیال حق به جای آن نشیند.
     
  18. ای سید!تا این خیال در تو قرار نگرفته و باطن تو را فرا نگرفته، به هیچ چیز متوجه نباید شد و چون این خیال در تو قرار گرفت وتفرقه و دویی برطرف شد، هیچ چیز تو را مزاحم نمی تواند شد، چه نکته موهوم و باطل وجود حق تو را مزاحم نشود.
     
  19. ای سید!نسبت حق به عالم چون نسبت آب است به برف، بلکه نزدیک تر از آن باید دانست، و یا چون نسبت طلا به زیورها که از آن درست می نمایند، و یا چون نسبت گل به ظروفی که از آن ساخته شود و اینها همه یکی است.
     
  20. ای سید!رابطه میان عالم و حق هم “مِن” است، چه عالم از او ناشی است و با وی است، و هم کلمه “إلی” است، چه عالم به سوی او راجع است و این صدور و رجوع هم در ازل است و هم در ابد، و هم در جمیع اوقات زمانی، چه در هر آن عالم به حقیقت رود و از حقیقت برآید چون موج از دریا، و هم کلمه ” فی” است، چه عالم در حق است و حق در عالم، که به وجهی آن مظهر است و به وجهی این مظهر است، و هم کلمه “مع ” است،چه معیت ذاتی و صفانی و فعلی بی شبهه متحقق است و هم کلمه “هو” است، چه عالم عین حق است و حق عین عالم، و هم کلمه ” لیس” است، چه به وجهی عالم عالم است و حق حق، نه عالم حق است و نه حق عالم است.

بیست بند سوم رساله نور الوحده

  1. ای سید!حق به وجهی از همه روابط منزه است و میان عالم و حق رابطه نیست، این اعتبار را “لا تعین” خوانند.
     
  2. ای سید! هر که حق را به این وجه بشناسد، حق را به وجهی ممکن شناخته باشد.
     
  3. ای سید!اول سالک را به اسم “ظاهر” متوجه باید شد و به یقین باید دانست که او پیداست به همه صورت و معانی، و هیچ صورتی و هیچ معنایی نیست که جز او بود. این معنا را مکرر نوشته ام، به جهت تاکید باز می نویسم و مقصود این است که فکر وحدت را لازم خود باید داشت و خود را در این فکر گم می باید کرد. چون در این فکر استغراق حاصل شود، از اسم “باطن” نیز بهره مندی خواهد یافت.
     
  4. ای سید!اگر سالها به عبادت و طاعت و اذکار اشتغال نمایی و از وحدت غافل باشی، از وصل محرومی، اگر چه احوال وکیفیات غریبه روی نماید و انوار و واقعات جلوه گر گردد.
     
  5. ای سید!حالی را که آن را وصل توهم کنی و ثمره آن حال علم وحدت نباشد، به حقیقت آن وصل نیست. آنچه ظاهر گشته مرتبه ای است از مراتب ظهور، نه مقصود حقیقی که مطلق است و ظاهر در همه و عین همه، تا چیزی ظاهر شود و به وجهی از وجوه با شیئی از اشیاء مغایرت دارد آن منزل و مقصود نیست.
     
  6. ای سید!هر گاه حقیقت این چنین باشد، از اول تو را مراقبه مطلق ضروری است تا مسافتی نماند.
     
  7. ای سید!تفرقه و جدائی تا زمانی است که همه را یکی نمی دانی و نمی بینی. چون همه را یکی دانستی و دیدی، از تفرقه و دویی خلاص شدی و وصل میسر شد.
     
  8. ای سید!میان تو و مقصود راهی نیست که او را جدا از خود و غیر از خود می دانی. چون دانستی که تو نیستی، اوست و بس، راه نماند. جمعیت و آزادی و معرفت نفس و معرفت حق و غنای مطلق و وصل وکمال قرب اینجا حاصل شد وکار تمام گشت.
     
  9. ای سید!چون به این مقام رسیدی که خود را ندیدی و او را دیدی، آلودگی دنیا وآخرت در حق تو یکی شد و فنا و بقا و خیر و شر و وجود و عدم وکفر واسلام و موت و حیات و طاعت و معصیت عقب ماند. بساط مکان و زمان درنوردیده شد.
     
  10. ای سید!چون تو نماندی، هیچ چیز نماند که همه چیزها به تو و اندیشه تو وابسته است.
     
  11. ای سید!بدان که همه چیز در توست و هیچ چیز بیرون از تو وجودی ندارد و چون خود را از همه چیز خالی کردی، هیچ چیز نماند.
     
  12. ای سید!تو را وجود جز در حق نیست همه چیزها در تو موجودند. چون خود را به حق بردی، در آن دریای بیکران خود را انداختی یعنی به این صفت، آنجا همه چیزها با تو درآن دریا گم شد.
     
  13. ای سید!اگر نیک دریابی انانیت که از تو سر می زند از تو نیست و تو آن جسم و روح نیستی در تمام عالم نیز یک أنا گوست که انانیت او در همه جا ظاهر و جلوه گر است.
     
  14. ای سید!علامت وصول به حقیقت مطلقه آن است که انانیت که از تو سر می زند از همه چیزها آن توانی گفت. اینجا معلوم می شود که حجاب جز تعین انانیت نیست.
     
  15. ای سید!همان یک ذات است که ذاتها شد و همان ذات است که اول علم شده و دیگر بار به صورت علم های جهان شده، و همان ذات است که از قدرت خود قدرت ها است و همان ذات است که از ارادت خود ارادت ها است و همان ذات است که به سمع خود سمع ها است وبه بصر خود بصرها است و به حیات خود حیات ها است و به فعل خود فعل ها است و به کلام خود کلام ها است و علی هذا القیاس، و همان ذات است که به هستی خود هستی ها است.
     
  16. ای سید!هرچه به عالم ظهور آمده، در ذات پوشیده. بعد از آن ذات به صورت او در علم خود اولاً، درعین خود ثانیاً جلوه فرموده، ذات رنگ او گرفت و او رنگ ذات، وآنچه پوشیده بود در ذات بالقطع عین ذات بود که غیر شیء در شیء نبود. پس آن ذات خود، به خود معاملت کرده و عاشقی ورزیده و بندگی و خداوندی در میان آورده وکارخانه ازلی و ابدی برپا کرده.
     
  17. ای سید!تو خود را خیال کن که هنوز آنجائی که بودی در ازل، تا آزاد شوی و دیگر روی تفرقه و غم و بلا نبینی.
     
  18. ای سید!روح تو اوست که به او زنده ای و دل تو اوست که به او دانائی، و بصر تو اوست که به او بینایی، و سمع تو اوست که به او می شنوی، و دست تو اوست که به او می گیری و پای تو اوست که به او میروی.
     
  19. ای سید!هر جزء و عضو تو از اجزاء و اعضای ظاهر و باطن تو اوست که به او تویی.
     
  20. ای سید!اویی و تویی و منی، هر سه صفت اوست و دیگری در میان نیست.

بیست و هفت بند پایانی رساله نور الوحده

  1. ای سید!توحید صفت واحد است، نه من و تو. تا من وتو باقی است، اشتراک است نه توحید.
     
  2. ای سید!چون تو رفتی فناست و چون او در میان آمد بقاست.
     
  3. ای سید!سلوک سعی توست در رفع اثنینیت و جذبه رفتن توست به وحدت.
     
  4. ای سید!با همه اشیاء نیازمندی کن که عین مطلوب تواند، و با دشمن دوستی ورز که نیز عین مقصود توست.
     
  5. ای سید!با خود نیز با نظر محبت ناظر باش که تو نیز عین محبوبی.
     
  6. ای سید!اینها در سلوک ضروری است.
     
  7. ای سید!بد و نیک را در دریای وحدت انداز تا آشنای حقیقت شوی.
     
  8. ای سید!سخن وحدت را اگر بسیار گوییم اندک است و اگر اندک گوییم بسیار است. بدایت این معرفت درنهایت مندرج است و نهایت او در بدایت. تا چند گویم و تا چند نویسم؟ نه من می گویم و نه من می نویسم. حقیقت خود، به خود در گفتگوست.
     
  9. ای سید!چون به خواب روی، نیت کن که به عالم بطون می روم و رجوع به حقیقت خود میکنم. چون بیدار شوی بدان که به عالم ظهور آمده ای و از بطون به ظهور تنزل نمودی، و باید که در هر سحر برخیزی و استغفار کنی و بگویی که ای حقیقت من! مرا به خود کش و مرا از خود مپوش، ونماز و تهجد کنی و سوره “یس” اگر یاد داشته باشی در نماز یا بعد از نماز بخوانی که مختار خواجه بنای دین و دنیای ماست. بعد از آن به فکر وحدت مشغول باشی تا نماز صبح برسد و چون از نماز صبح فارغ شوی،تا برآمدن آفتاب خواهی نخواهی مستقبل القبله به مراقبه وحدت باشی. چون آفتاب طلوع کند چهار رکعت نماز به دو سلام گذارده شود و سوره “یس” یک بار بخوانی و اگر در چهار رکعت توانی خواند بهتر است. همچنین بعد از هر نماز سوره “یس” یک بار بخوان که فواید بسیار دارد اما در وقت طلوع فجر قرآن مجید فکر وحدت است.
     
  10. ای سید!بدان که خود عبادت خود کند وخود کلام خود می خواند الا عند الضروره و بگو که ای حقیقت من! مرا به خود بکش و مرا از من مپوش و از دویی برآر.
     
  11. ای سید!سالک را هم آداب در طریقت ضروری است و تفضیل آن آداب در این رساله گنجایش ندارد، اما از اختیار اختصاری ضرور است که گفته شود. اما آنچه طالب را توان نوشت این است که خواب کمتر کند، چون ضرور شود وغالب آید، به آن اندیشه که گفتیم خواب کند و طعام و شراب باید که اندک باشد، بخورد در شبانه روزی یکبار و اگر صائم بود بهتر است و باید که از پریشانی لقمه احتراز کند که از اسباب دوئی و بیگانگی و وهم باطل است و هر چه درشرع منع است و هر چه در طریقت بد است همه اینچنین است. این قاعده را نیکو یاد دار که ضروری است.
     
  12. ای سید!باید سخن کمتر کنی و در خلوتها و صحراها تنها مراقبه و ملاحظه وحدت می کرده باشی.
     
  13. ای سید!سخن بسیار کردن دل را درجنبش آرد وتفرقه باز دهد و از کسب وحدت و یگانگی غافل سازد. جز به ضرورت حرف مزن و هرچه گویی مختصر گوی و اندیشه وحدت را یک لمحه از خود جدا مکن. چون در مجالس بنشینی، بیشتر مقید مشو، مبادا غفلتی واقع شود و سعی کن تا آن کثرت مرآت وحدت شود ومقوی گردد.
     
  14. ای سید!در اخفای این اندیشه خود را به تنها حسب الامکان سعی باید کرد و این کلمات را به همه کس نباید نمود مگر با مخصوصان خود.
     
  15. ای سید!به اولاد و غلام و بیگانه و آشنا و دشمن و دوست،آشنایی به وحدت باید کرد و همه را به نظر اخلاص و به چشم حقیقت بین باید دید.
     
  16. ای سید!نزاع و جدال مطلق از میان بردار و انکار را بالکلیه از میان بردار تا وحدت ظهور نماید و بسیار سعی باید کرد تا خشم وغضب سخت ظهور نکند. لب و درون چه گنجایش دارد؟ همه معذور باید داشت، چه درون خانه چه بیرون خانه و با فرزندان، متعلقان و بیگانگان مثل آب حیات باید بود واگر کسی باتو بدی کند زنهار ازآن دل بد نکنی و نرنجی و او را از خود خوش و رضا داری و مکافات بدی به نیکویی کنی، این کلی است و درطریقت تنها نشستن وتنها بودن دخل تمام در جمعیت دارد.
     
  17. ای سید!حال طالب از دو حال بیرون نیست: یا از تعلقات ظاهر دارد و یا نه. اگر ندارد، معامله آن آسان است، او را باید که از همه قطع کرده و در خلوت یا درصحرا نشیند و به حقیقت خود متوجه شود تا زمانی که حقیقت متجلی شود و وهم دویی برخیزد،آن زمان به هر روش که باشد گنجایش دارد، و اگر تعلقات ظاهر دارد وحقوق شرعی را متوجه است، باید که به قدر ضرورت به آن پردازد اما باید که اجتناب تمام کند که خلاف شریعت و طریقت واقع نشود و از ملاحظه وحدت که حقیقت است بالکلیه غافل نشود، و می باید که شبها در این کار بسیار بکوشد و رقبه وحدت باشد و روز را هم چند ساعت برای این کار معین کند و روز به روز می افزوده باشد تا آنکه این معنا غلبه کند و ازهمه وارهاند.
     
  18. ای سید!وقتی که معنای وحدت غالب آید و لطف الهی ظهور نماید،همه حقوق از تو ادا خواهد شد و تو را با هیچ کس و هیچ چیز کاری نخواهد بود. خداوند وکیل تو خواهد شد و به جای تو او خواهد بود و تو در میان نه ای.
     
  19. ای سید!صحبت دنیا و اهل دنیا در طریق سلوک مضر است، اما کسی که گرفتار است و نمی توان ازآن قطع کردن، به ضرورت اجتناب تمام باید کرد که چیزی واقع نشود که با شریعت یا طریقت جنگ داشته باشد. اگر تقصیر رود، باید که رجوع نموده، تدارک نماید و ملاحظه وحدت هرگز از دست نباید داد.
     
  20. ای سید!در لباس تکلف نباید کرد واز فقر با خود چیزی باید داشت.
     
  21. ای سید!همیشه حاضر دل باید بود و از گذشته و آینده یاد نباید کرد، وملاحظه وحدت هرگز از دست نباید داد.
     
  22. ای سید!بدان که هیچ مرگی بدتر از غفلت از وحدت نیست و هیچ عذابی بدتر و سخت تر از عذاب دوری از حقیقت خود نه. از این مرگ و از این عذاب ترسان بوده، متوجه وحدت باید بود ویقین باید دانست که همه یکی است و غیر از یکی موجود نیست. هرقدر که این اندیشه غالب است، سعادت در اوست. چون از وهم دویی برآید، قیامت بر او واقع شود و در جنت شهود تا ابد الآبدین آسوده.
     
  23. ای سید!این چنین دولت هرگاه در دنیا میسر شدنی است، چون است که درآن سعی نمی کنی و غافل می باشی؟
     
  24. ای سید!قیامت بر همه چیز و همه کس آمدنی است وآن رجوع همه است به وحدت، اما بعد از آنکه ظهور کل واقع شود، اگر چه همه از اصل خود برآمده باشند، لذنی که می باید، همه را روی ندهد مگر برآنها که اینجا قیامت برآنها گذشته باشد.پس باید که سعی کنی که آن معنا که موعود است تو را اینجا روی نماید تا آسودگی حاصل شود ولذتی که  می باید دست دهد.
     
  25. ای سید!مقصود همین است که وهم دویی برخیزد وتو نمانی و او بماند و بس. همه انبیا و اولیا بر این اتفاق کرده اند و در کتب الهیه و حدیث وکلمات اولیا دلایل این بسیار است، وعظمای هر فرقه به وحدت قائلند و همه به یک زبان به این رفته اند که غیرحق موجودی نیست، عالم صورت اوست و ظهور اوست و بس. به خاطر هست که شواهد این مطالب درکتاب علی حده نوشته شود و از دلایل عقلیه استنباط او کرده، نیز پاره ای آورده شود ان شاء الله سبحانه.
     
  26. ای سید!امروز که آخر الزمان است و نزدیک رسیده که آفتاب حقیقت از مغرب خلقیت طلوع نماید، از آنجا که پیش از طلوع آفتاب، انوار وآثار ظاهر می شود و اسرار  توحید از زبان خاص و عام به اختیار و بی اختیار فهمیده و نافهمیده سر می زند، طالب را باید که خود را جمع ساخته، خود را از خود نپوشد تا حقیقت وحدت کما ینبغی بر وی جلوه گر شود و به گفتگوی زبانی اکتفا نشود.
  27. ای سید!الله مطلق و محمد(ص) بر حق، والحمدلله اولاً و آخراً و ظاهراً وباطناً و صلی الله علی محمد وآله الطاهرین الاخیار الابرار الانجاب،

تمّ الکتاب بعون الملک الوهاب.


مجموعه رسائل عرفانی 

Your browser does not support this audio
لینک کوتاه : https://www.komeily.com/?p=169

مطالب مشابه

  • معرفی کتاب قوت القلوب في معاملة المحبوب و وصف طريق المريد إلی مقام التوحيد
  • رساله سیر و سلوک منسوب به سید مهدی بحرالعلوم (ره)
  • رساله زادالسالک
  • رساله ی وجودیه
  • زاد السالک از حکیم الهی و محدث عارف ملا محسن فیض کاشانی (ره)

نظرات

برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک نمایید.

کلام استاد

کلیپ صوتی

زیارت و دیدار حضرت صاحب الزمان (عج)

Your browser does not support this audio

ویژه نامه

دستورات آیت الله قاضی برای اشهر ثلاثه
خرید کتاب اخلاق اهل بیتی
خرید کتاب چهل چراغ سلوک
غربت عارف
خرید کتاب المطالب السلوکیه
خرید کتاب سرچشمه راز و نیاز
خرید کتاب صد منزل دل

تقویم سلوکی

  • اعمال مشترک رمضان
  • اعمال مخصوص رمضان
  • فضایل ماه رمضان
  • نمازهاى شب هاى رمضان

 اعمال مخصوصِ شب ها یا روزهاى معیّنِ ماه مبارک رمضان

شب اول:

۱ـ به سراغ رؤیت هلال برود که بعضى آن را واجب (کفایى) دانسته اند.

۲ـ وقتى هلال را رؤیت کرد، طبق روایتى از امام صادق(علیه السلام) رو به قبله نماید و دست ها را به آسمان بلند کند و خطاب به هلال کند و بگوید:

رَبّـى وَرَبُّـکَ اللهُ رَبُّ الْعـالَمینَ، اَللّـهُمَّ اَهِلَّـهُ عَلَیْنا بِـالاَْمْـنِ وَالاِْیمانِ، وَالسَّلامَهِ وَالاِْسْلامِ، وَالْمُسارَعَهِ اِلى ما تُحِبُّ وَتَرْضى، اَللّـهُمَّ بارِکْ لَنا فى شَهْرِنا هذا، وَارْزُقْنا خَیْرَهُ وَعَوْنَهُ، وَاصْرِفْ عَنّا ضُرَّهُ وَشَرَّهُ، وَبَلائَهُ وَفِتْنَتَهُ؛

پروردگار من و پروردگار تو خدا پروردگار جهانیان است خدایا این ماه را بر ما نو کن با امنیّت و ایمان و سلامتى و اسلام و پیشى گرفتن بدانچه تو دوست دارى و خشنود شوى خدایا برکت ده به ما در این ماه و خیر و خوبى و کمک آن را روزى ما کن و بگردان از ما زیان این ماه و شر و بلا و فتنه اش را.

۳ـ «سیّد بن طاووس» (رحمت‌الله علیه) روایت کرده که روزى حضرت امام زین العابدین(علیه السلام) عبور مى‌کرد که نظرش به هلال ماه رمضان افتاد، ایستاد و گفت:

اَیُّهَا الْخَلْقُ الْمُطیعُ الدّائِبُ السَّریعُ، اَلْمُتَرَدِّدُ فى مَنازِلِ التَّقْدیرِ، اَلْمُتَصَرِّفُ فى فَلَکِ التَّدْبیرِ، امَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِکَ الظُّلَمَ، وَاَوْضَحَ بِکَ الْبُهَمَ ...

۴ـ مجامعت با حلال خود کند و این از خصوصیات این ماه است و الا در ماه های دیگر جماع در شب اول مکروه است .

۵ـغسل شب اوّل ماه طبق بعضى از روایات مستحب است.

۶ـدر شب اوّل ماه امام حسین(علیه السلام) را زیارت کند، تا گناهانش بخشوده شود.

۷ـ از شب اوّل ماه، شروع به خواندن هزار رکعت نماز ماه رمضان نماید.

۸ـ دو رکعت نماز بخواند که در هر رکعت سوره حمد و سوره انعام را بخواند و از خدا بخواهد تا امور وى را کفایت کند و از آنچه که مى‌ترسد و از بیماری‌ها او را حفظ نماید.

۹ـ این دعا را بخواند که در اعمال شب آخر ماه شعبان نیز آمده است: اَللّهُمَّ إِنَّ هذَا الشَّهْرُ الْمُبارَکُ....

۱۰ـ بعد از نماز مغرب دست‌ها را بلند کند و این دعا را که از امام جواد(علیه السلام) نقل شده است، بخواند:

اَللّهُمَّ یا مَنْ یَمْلِکُ التَّدْبیرَ، وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ...

۱۱ـ در شب اوّل، این دعا را که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است بخواند:

اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ، مُنَزِّلَ الْقُرْآنِ، هذا شَهْرُ رَمَضانَ...

۱۲ـ دعاى بسیار نورانى چهل و چهارم «صحیفه سجّادیّه» نیز مربوط به این شب است.

۱۳ـاز امور مهمّه در این ماه، تلاوت قرآن مجید است که با شروع ماه رمضان، سزاوار است قرآن بسیار تلاوت شود. روایت شده است که حضرت امام صادق(علیه السلام) در وقت تلاوت قرآن قبل از قرائت، این دعاى بسیار پرمعنا را مى خواندند:

اَللّـهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّ هذا کِتابُکَ الْمُنْزَلُ مِنْ عِنْدِکَ عَلى رَسُولِکَ...

۱۴ـ خواندن دعای جوشن کبیر

***

روز اول:

۱ـ غسل کند

۲ـ خود را با گلاب خوشبو سازد

۳ـ دو رکعت نماز بگزارد و در رکعت اوّل سوره حمد و سوره "انّا فتحنا" و در رکعت دوم حمد و هر سوره اى که خواست، بخواند. در روایتى آمده است هر کس این نماز را بخواند خداوند بدى ها را در آن سال از وى دفع کند و تا سال آینده در پناه حمایت خدا باشد.

۴ـ دو رکعت نماز اوّل ماه را به‌جا آورد و صدقه بپردازد

۵ـ بعد از طلوع فجر این دعا را بخواند: اَللّهُمَّ قَدْ حَضَرَ شَهْرُ رَمَضانَ، وَقَدِ افْتَرَضْتَ عَلَیْنا صِیامَهُ...

 

شب سیزدهم:

۱ـ غسل کند

۲ـ چهار رکعت نماز (هر دو رکعت به یک سلام) که در هر رکعت یک مرتبه حمد و بیست و پنج مرتبه سوره توحید را بخواند.

۳ـ دو رکعت نماز که در شب سیزدهم ماه رجب و شعبان نیز خوانده مى شود; در هر رکعت، بعد از سوره حمد سوره هاى یس، ملک، و توحید را بخواند.

۴ـ خواندن «دعاى مجیر» در شب هاى سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم

 

شب چهاردهم:

در این شب، چهار رکعت نماز مى خواند (هر دو رکعت به یک سلام)، به صورتى که در شب سیزدهم گذشت.

 

شب پانزدهم:

۱ـ غسل کند

۲ـ شش رکعت نماز (هر دو رکعت به یک سلام) که در هر رکعت، سوره هاى حمد و یس و ملک و توحید را بخواند.

۳ـ صد رکعت نماز، که در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره «قل هو اللّه احد» را بخواند. از حضرت امیرالمؤمنین على(علیه السلام) از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) روایت شده است که هر کس این عمل را بجا آورد، خداوند ده فرشته را به سوى او بفرستد تا دشمنان را از او دفع کنند و سى فرشته را به هنگام مرگ نزد او بفرستد تا بهشت را به وى بشارت دهند و سى فرشته دیگر، تا او را از آتش دوزخ ایمن دارند.

۴ـ زیارت امام حسین(علیه السلام): از امام صادق(علیه السلام) سؤال کردند که پاداش کسى که در شب نیمه ماه رمضان کنار قبر امام حسین(علیه السلام) باشد، چیست؟ فرمود: خوشا به حال کسى که در شب نیمه ماه رمضان در کنار قبر امام حسین(علیه السلام) بعد از نماز عشا ده رکعت نماز بگزارد، در هر رکعتى بعد از سوره حمد ده مرتبه قل هو الله احد را بخواند و از آتش دوزخ به خدا پناه ببرد. خداوند نیز به پاداش این عمل، نامش را «آزاد شده از آتش» ثبت فرماید و قبل از آن که بمیرد، فرشتگان به وى بشارت بهشت مى دهند و فرشتگان دیگرى، او را از آتش دوزخ ایمن مى دارند.

 

روز پانزدهم:

روز پانزدهم ماه رمضان سال سوم هجرى، روز ولادت باسعادت امام مجتبى(علیه السلام) است و بنابر (بعضى از اقوال، تولّد امام محمّد تقى(علیه السلام) در سال ۱۹۵ نیز در این روز واقع شده است، البتّه این قول غیرمشهور است)؛ به هر حال این روز، روز بسیار بافضیلتى است و دادن صدقه و خیرات و کمک به مستمندان در این روز پاداش زیادى دارد.

 

شب هفدهم:

این شب، شب بسیار مبارکى است. در این شب، رسول خدا(ص) با لشکر کفّار قریش در سرزمین بدر برخورد کردند و در روز هفدهم، جنگ بدر واقع شد و خداوند متعال لشکریان اسلام را بر مشرکین پیروز گردانید، با آن که مسلمانان از نفرات محدود و ساز و برگ اندک جنگى برخوردار بودند. این پیروزى از بزرگترین فتوحات اسلام است؛ از این رو علما گفته اند که در این روز، غسل و صدقه و شکر خدا بجا آوردن مستحبّ است و عبادت در شب هفدهم فضیلت فراوانى دارد.

***

 

اعمال مشترک شب های قدر:

۱ـ غسل شب قدر: مرحوم «علاّمه مجلسى» فرموده: بهتر است غسلِ شب هاى قدر را مقارن غروب آفتاب انجام دهند که نماز مغرب را با غسل بخوانند.

۲ـ دو رکعت نماز بخواند: که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره «قُل هُوَ اللّه» را تلاوت کند و بعد از پایان نماز، هفتاد مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَ أَتُوبُ اِلَیْهِ.

در روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمده است: کسى که این عمل را بجا آورد، از جاى خویش برنخیزد مگر این که خداوند متعال او و پدر و مادرش را بیامرزد و خداوند فرشتگان را مأمور مى کند تا سال آینده براى وى حسنات بنویسند... .

۳ـ امام باقر(علیه السلام) درباره عمل دیگر این شب فرمود: قرآن را بگشاید و در برابر خود قرار دهد وبگوید:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَما فیهِ،وَفیهِ اسْمُکَ [الاَْعْظَمُ] الاَْکْبَرُ،وَ اَسْماؤُکَ الْحُسْنى،وَما یُخافُ وَیُرْجى،اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ؛ خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستاده شده ات و آنچه در آن است که در آن است نام بزرگت و نام‌هاى نیکویت و آنچه بدانها ترس و امید شود که قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ.

سپس حاجت خود را از خدا بخواهد.

۴ـ مراسم قرآن به سر گرفتن: به فرموده امام صادق(علیه السلام): قرآن مجید را بر سر بگذارد و بگوید:

اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ، وَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِن مَدَحْتَهُ فیهِ، وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ، فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ؛ خدایا به حق این قرآن و به حق آن کس که او را بدین قرآن فرستادى و هر مؤمنى که در آن مدحش کردى و به حق تو بر ایشان زیرا هیچ کس به حق تو از خودت آشناتر نیست.

آنگاه ده مرتبه بگوید: بِکَ یا اللهُ و ده مرتبه بِمُحَمَّد(صلى الله علیه وآله) و ده مرتبه بعَلِىٍّ(علیه السلام)و ده مرتبه بِفاطِمَهَ(علیها السلام)و ده مرتبه بِالْحَسَنِ(علیه السلام)و ده مرتبه بِالْحُسَیْنِ(علیه السلام)و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(علیهما السلام)و ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ(علیهما السلام)و ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد(علیهما السلام)و ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَر(علیهما السلام)و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُوسى(علیهما السلام)و ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ(علیهما السلام)و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّد(علیهما السلام)و ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ(علیهما السلام)و ده مرتبه بِالْحُجَّهِ(علیه السلام).

در پایان هر حاجتى که دارد از خداوند طلب کند و در تمام این اذکار، نهایت حضور قلب و توجّه به درگاه خدا را حفظ کند. بهتر است اگر مى‌خواهند توسّل گرفته، یا ذکر مصیبتى کنند قبل یا بعد از دعا باشد و دعا را قطع نکنند.

۵ـ زیارت امام حسین(علیه السلام):به فرموده علاّمه مجلسى، زیارت امام حسین(علیه السلام) در هر یکى از این سه شب، مستحبّ مؤکّد است، و در روایتى آمده است که سبب آمرزش گناهان مى‌شود و اگر دسترسى به زیارت از نزدیک نداشته باشد، از دور زیارت کند.

۶ـ احیا داشتن شب هاى قدر: یعنى این شب را تا صبح بیدار باشد و با عبادت و دعا و تلاوت قرآن و جلسات سخنرانى دینى و پرسش و پاسخ هاى مذهبى و یا مطالعه کتاب هاى تفسیر و عقاید و مواعظ سپرى کند.

در روایتى از امام باقر(علیه السلام) آمده است: هر کس شب قدر را احیا دارد، گناهان او آمرزیده شود، هرچند زیاد باشد، و بهتر است روز قبل مقدارى استراحت کند و غذا و نوشیدنى کمتر بخورد تا خواب بر او غلبه نکند و کسانى که توانایى بر احیا ندارند، بهتر است اوّل شب را استراحت کنند و سحرگاهان بیدار باشند و عبادت نمایند.

۷ـ صد رکعت نماز بگزارد: (هر دو رکعت به یک سلام) که فضیلت بسیار دارد و افضل آن است که اگر توانایى داشته باشد، در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره قل هو اللّه را بخواند.

۸ـ مرحوم «شیخ کفعمى» در «مصباح» نقل کرده است که امام زین العابدین(علیه السلام) این دعا را در شب هاى نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم در حالت ایستاده و نشسته و در رکوع و سجود مى خواندند:

اَللّهُمَّ اِنّى اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً، لا اَمْلِکُ لِنَفْسى نَفْعاً وَلا ضَرّاً، وَلااَصْرِفُ عَنْها سُوءاً، اَشْهَدُ بِذلِکَ عَلى نَفْسى، وَاَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتى وَقِلَّهِ حیلَتى، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْجِزْ لى ما وَعَدْتَنى وَجَمیعَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَهِ فى هذِهِ اللَّیْلَهِ، وَاَتْمِمْ عَلَىَّ اتَیْتَنى، فَاِنّى عَبْدُکَ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ، اَلضَّعیفُ الْفَقیرُ الْمَهینُ، اَللّـهُمَّ لاتَجْعَلْنى ناسِیاً لِذِکْرِکَ فیـما اَوْلَیْتَنى، وَلا لاِِحْسانِکَ فیما اَعْطَیْتَنى، وَلا ایِساً مِنْ اِجابَتِکَ، وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّى فى سَرّآءَ اَوْ ضَرّآءَ، اَعْطَیْتَنى، اَوْ شِدَّه اَوْ رَخآء، اَوْ عافِیَه اَوْ بَلاء، اَوْ بُؤْس اَوْ نَعْمآءَ، اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ؛

 

خدایا من شام کردم در حالى که بنده خوارى هستم که مالک سود و زیانى براى خویش نیستم و نتوانم از خویشتن پیش آمد ناگوارى را بازگردانم و این مطلبى است که من آن را بر خویش گواهى دهم و به ناتوانى خود و بیچارگیم در برابرت اعتراف دارم. پس درود فرست بر محمّد و آل محمّد و وفا کن برایم بدانچه بر من و همه مؤمنین و مؤمنات وعده فرمودى از آمرزش در این شب و تمام کن بر من آنچه را به من دادى، زیرا که من بنده بی‌نواى مستمند ناتوان تهیدست خوار تو هستم. خدایا مرا فراموشکار از یاد خویش در آنچه به من انعام فرمودى و از احسانت در آنچه به من عطا کردى قرار مده و ناامید از اجابت خویش قرارم مده و اگرچه دیر زمانى طول کشد چه در خوشى و چه در سختى، در دشوارى یا در آسایش، در تندرستى یا گرفتارى، در تنگدستى یا در نعمت، به‌ راستى که تو شنواى دعایى.

 

۹ـ مرحوم «علاّمه مجلسى» مى فرماید: بهترین اعمال در این شب ها طلب آمرزش گناهان و دعا براى امور دنیوى و اخروىاست، هم براى خود و هم براى پدر و مادر و خویشان و برادران مؤمن؛ چه زنده باشند و چه از دنیا رفته باشند و همچنین ذکرهاى مختلفو صلوات بر محمّد و آل طاهرین ایشان(علیهم السلام)، تا آن جا که مقدور است انجام دهد و در بعضى از روایات وارد شده است که دعاى «جوشن کبیر»را در این سه شب بخوانند.

در روایتى آمده است که شخصى خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) رسید و عرض کرد: اگر شب قدر را درک کردم، چه چیزى را از خداوند طلب کنم؟ فرمود: عافیت و سلامتى را بخواه.

***

اعمالِ «مخصوص» هر یک از شب های قدر:

اعمال شب نوزدهم:

۱- صد مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّى وَ أَتُوبُ إلَیْهِ

۲ـ صد مرتبه بگوید: اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَهَ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ

۳ـ دعایى را که در اعمال روزهاى ماه رمضان ذکر شد (یا ذا الّذی کان...) را بخواند.

۴ـ این دعا را بخواند:

اَللّهُمَّ اْجْعَلْ فیما تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِ الْمَحْتُومِ، وَفیما تَفْرُقُ مِنَ الاَْمْرِ الحَکیمِ فى لَیْلَهِ الْقَدْرِ، وَفِى الْقَضآءِ الَّذى لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ، اَنْ تَکْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ، اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ، اَلْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ، اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، اَلْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ، وَاجْعَلْ فیما تَقْضى وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطیلَ عُمْرى، وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ فى رِزْقى، وَتَفْعَلَ بى کَذا وَکَذا؛

خدایا قرار ده در آنچه حکم کرده و مقدر فرموده اى از سرنوشت حتمى و در آنچه جدا کنى از فرمان حکیمانه ات در شب قدر و در آن قضا و قدرى که برگشت و تغییر و تبدیلى ندارد که نام مرا در زمره حاجیان خانه محترمت (کعبه) بنویسى آنان که حجشان مقبول و سعیشان مورد تقدیر و گناهانشان آمرزیده و کردار بدشان بخشوده شده است و قرار ده در آنچه مقدر فرموده اى، که عمر مرا طولانى کرده و روزیم را وسیع گردانى و درباره ام چنین و چنان کنى (به جاى کلمه کذا و کذا، حاجت خود را عرضه دارد)

 

اعمال شب بیست و یکم:

۱ـ دعایى است که در «مصباح المتهجّد» و «کافى» نقل شده است که در شب بیست و یکم خوانده مى شود:

یا مُولِجَ اللَّیْلِ فِى النَّهارِ، وَمُولِجَ النَّهارِ فِى اللَّیْلِ، وَمُخْرِجَ الْحَىِّ مِنَالْمَیِّت...

۲ـ مرحوم «شیخ کفعمى» از «سیّد بن باقى» نقل کرده است که در شب بیست و یکم مى خوانى:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاقْسِمْ لى حِلْماً یَسُدُّ عَنّى بابَالْجَهْلِ، وَهُدىً تَمُنُّ بِهِ عَلَىَّ مِنْ کُلِّ ضَلالَه...

۳- به فرموده «شیخ مفید»، در این شب صلوات بسیار فرستد و بر ظالمان و غاصبان حق آل محمّد(علیهم‌السلام) و همچنین بر قاتل امیرمؤمنان(علیه السلام) بسیار لعن و نفرین فرستد و براى خویش و پدر و مادرش و سایر مؤمنان دعا کند.

۴ـ دعا براى وجود مبارک امام زمان(عج) و فرج آن حضرت، یکى دیگر از اعمال این شب است. در روایتى که «سیّد بن طاووس» از حمّاد بن عثمان نقل کرده مى خوانیم: " در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به محضر امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شدم، امام(ع) از من پرسیدند که آیا غسل کرده اى؟ گفتم: آرى،امام(ع) حصیرى طلبیدند و مرا نیز به کنارشان فراخواندند. آن حضرت(ع) مشغول نماز شدند و من نیز نزدیک آن حضرت(ع) نماز مى خواندم. وقتى که از نمازها فارغ شدیم، آن حضرت دعا کردند و من آمین گفتم، و این کار ادامه داشت تا صبح طلوع کرد. امام(ع) اذان و اقامه گفتند و برخى از خدمتکاران را فراخواند و نماز صبح را به امامت آن حضرت(ع) به‌جا آوردیم.

امام صادق(علیه السلام) بعد از نماز، به تسبیح و تقدیس پروردگار پرداختند و بر پیامبر(ص) درود فرستادند و براى مؤمنان دعا کردند؛ آن‌گاه به سجده رفته و ساعتى در سجده بودند، و در آن مدّت جز صداى نَفَس حضرت(ع) چیزى را نمى شنیدم، سپس دعایى خواندند از جمله در دعایشان عرض کردند:

وَ أسْألُکَ بِجَمیعِ ما سَأَلْتُکَ وَ ما لَمْ أَسْأَلْکَ مِنْ عَظیمِ جَلالِکَ، ما لَوْ عَلِمْتُهُ لَسَأَلْتُکَ بِهِ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ أَهْلِ بَیْتِهِ، وَ أَنْ تَأْذَنَ لِفَرَجِ مَنْ بِفَرَجِهِ فَرَجُ أَوْلِیائِکَ وَ أَصْفِیائِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ بِهِ تُبیدُ الظّالِمینَ وَ تُهْلِکُهُمْ، عَجِّلْ ذلِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ؛

از تو تقاضا مى کنم به جمیع آنچه که تو را با آن خواندم و آنچه را نخواندم، از عظیم جلال تو که اگر مى دانستم تو را با آن خواندم. از تو مى خواهم بر محمد و اهل بیتش درود بفرستى و اجازه فرج و ظهور کسى را بدهى که با ظهور او گشایشى در کار اولیاى تو و برگزیدگان از خلقت ظاهر مى شود و به وسیله او ظالمان را نابود و هلاک مى سازى. اى پروردگار عالمیان، در ظهورش تعجیل فرما.

 

پس از آن که امام صادق(علیه السلام) سر از سجده برداشتند. عرض کردم: جانم به فدایت! شما براى فرج کسى دعا کردید که با فرج او گشایشى در کار دوستان و اولیاى الهى حاصل خواهد شد؛ مگر آن کس شما نیستید؟

امام(علیه السلام) فرمودند: نه! او قائم آل محمّد(عجّل الله تعالی فرجه الشّریف)است!

نکته:

از شب بیست و یکم، دهه آخر ماه رمضان شروع مى شود که بسیار پرارزش و مغتنم است. در هر شب از شب هاى این دهه، غسل مستحب است و روایت شده است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در هر شب از شب هاى دهه آخر ماه رمضان غسل مى کرد. همچنین اعتکاف در مساجد جامع در این دهه مستحب است و فضیلت فراوان دارد و در روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان برابر دو حج و دو عمره شمرده شده است.

 

اعمال شب بیست و سوم:

۱-سوره عنکبوت و سوره روم را بخواند که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «هر کس در شب بیست و سوم، سوره هاى عنکبوت و روم را بخواند، به خدا سوگند! اهل بهشت است».

۲ـ هزار مرتبه سوره «إنّا أنزلناه» را بخواند.

۳ـ سوره «حم دخان» را بخواند.

۴ـ این دعا را بخواند:

اَللّهُمَّ امْدُدْ لى فى عُمْرى، وَاَوْسِعْ لى فى رِزْقى، وَاَصِحَّ لى جِسْمى، وَبَلِّغْنى اَمَلى، وَاِنْ کُنْتُ مِنَ الاَْشْقِیآءِ فَامْحُنى مِنَ الاَْشْقِیآءِ، وَاْکتُبْنى مِنَ السُّعَدآءِ، فَاِنَّکَ قُلْتَ فى کِتابِکَ الْمُنْزَلِ عَلى نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، «یَمْحُو اللهُ ما یَشآءُ وَیُثْبِتُ، وَعِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ»؛

خدایا دراز کن عمرم را و فراخ کن روزیم را و سالم گردان تنم را و برسانم به آرزویم و اگر در زمره بدبختان هستم تو نامم را ازسلک آنان پاک کن و در زمره سعادتمندانم ثبت کن زیرا تو خودت در کتابى که بر پیامبر مرسلت(ص) نازل فرمودى چنین گفتى: «خدا هر چه خواهد محو مى کند و ثبت مى کند و نزد اوست اصل کتاب».

۵ـ این دعا را که مخصوص شب بیست و سوم است بخواند:

یا رَبَّ لَیْلَهِ الْقَدْرِ وَجاعِلَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْر، وَرَبَّ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ، وَالْجِبالِ وَالْبِحارِ، وَالظُّلَمِ والاَْنْوارِ...

۶ـ این دعا را که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است، بخواند:

اَللّهُمَّ اجْعَلْ فیما تَقْضى وَفیما تُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِالْمَحْتُومِ، وَفیما تَفْرُقُ مِنَ الاَْمْرِ الْحَکیمِ...

۷ـ این دعا را که از امام حسن(علیه السلام) نقل شده است بخواند:

یا باطِناً فى ظُهُورِهِ، وَیا ظاهِراً فى بُطُونِهِ، وَیا باطِناً لَیْسَ یَخْفى، وَیا ظاهِراً لَیْسَ یُرى...

 

سپس هر حاجتى دارى از خدا بطلب.

 

۸ـ همچنین از معصومین(علیهم السلام) روایت شده است که در شب بیست و سوم ماه رمضان، در سجود و ایستاده و نشسته دعاى ذیل را مى خواندند، بلکه مناسب است در تمام ماه رمضان و در زمان‌هاى دیگر پس از تمجید و ستایش خداوند و صلوات بر محمّد و آل طاهرین ایشان علیهم السلام (مثلاً حدّاقل با گفتن اَلْحَمْدُلِلّهِ وَ الصَّلاهُ عَلى رَسُولِ اللّهِ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ)، این دعا خوانده شود:

اَللّـهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى ابآئِهِ...

 

۹ـ همچنین این دعا را در حالى که دستان خود را به سوى آسمان بلند مى کند، بخواند:

یا مُدَبِّرَ الاُْمُورِ، یا باعِثَ مَنْ فِى الْقُبُورِ، یا مُجْرِىَ الْبُحُورِ، یا مُلَیِّنَ الْحَدِیدِ لِداوُدَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَافْعَلْ بى کَذا وَ کَذا

اى تدبیر کننده کارها اى برانگیزنده هر که در گورها است اى روان کننده دریاها اى نرم کننده به جاى آهن براى حضرت داود درود فرست بر محمد و آل محمد و نسبت به من چنین و چنان کن.

کلمات کذا و کذا حاجات خود را بخواهد و سپس اضافه کند: اَللَّیْلَهَ اَللَّیْلَهَ، اَلسَّاعَهَ اَلسَّاعَهَ. این دعا را در حال رکوع، سجده، ایستاده و نشسته به طور مکرّر بخوان.

 

۱۰ـ با توجّه به اهمّیّت شب بیست و سوم، غسل، احیا و زیارت امام حسین(علیه السلام) در این شب فضیلت بسیار دارد و همچنین خواندن آن صد رکعت نماز که مشترک میان همه شب هاى قدر است.

«شیخ طوسى» در «تهذیب»، از ابوبصیر روایت کرده است که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: « در آن شبى که امید مى رود شب قدر باشد صد رکعت نماز بخوان؛ در هر رکعت (پس از حمد) ده مرتبه سوره توحید را بخوان. ابوبصیر عرض کرد: اگر نتوانستم ایستاده بخوانم، چه کنم؟ فرمود: نشسته بجا آور! گفتم: اگر نتوانم نشسته بخوانم؟ فرمود: در همان حال که در بستر خود دراز کشیده اى، بجا آور.

۱۱ـ مرحوم «علاّمه مجلسى»، در «زاد المعاد» فرموده است: در این شب هر مقدار که ممکن باشد قرآن بخواند و از دعاهاى «صحیفه کامله سجّادیّه» نیز استفاده کند؛ مخصوصاً دعاى مکارم الاخلاق و دعاى توبه.

روزهاى شب قدر را نیز باید حرمت داشت و به عبادت و دعا به سر برد؛ در احادیث فراوانى آمده است که روز قدر نیز در فضیلت مثل شب قدر است.

***

دعاى شب هاى دهه آخر ماه مبارک رمضان

دعاهاى این شب ها بر دو قسم است: نخست دعاهایى که مشترک میان همه شب هاى این دهه است که در هر شب از دهه آخر ماه رمضان خوانده مى شود و دیگر، دعاهایى که مخصوص هر شب از دهه آخر است.

برای خواندن دعاهای مربوطه، به ادعیه و مفاتیح الجنان مراجعه شود.

***

 " فضیلت و اعمال ماه رمضان المبارک "

شیخ صدوق به سند معتبره روایت کرده از حضرت امام رضا (علیه السلام) از پدران بزرگوار خود از حضرت امیرالمؤ منین (علیه و على اولاده السلام) که فرمود : خطبه اى خواند براى ما روزى حضرت رسول خدا (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) پس فرمود : اَیُّها النّاس بدرستى که رو کرده است به سوى شما ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش. ماهى است که نزد خدا بهترین ماه ها است و روزهایش بهترین روزها است و شب هایش بهترین شب ها است و ساعت هایش بهترین ساعتها است و آن ماهی است که خوانده اند شمارا در آن بسوى ضیافت خدا و گردیده اید در آن از اهل کرامت خدا . نَفَسهاى شما در آن ثواب تسبیح دارد و خواب شما ثواب عبادت دارد و عملهاى شما در آن مقبول است و دعاهاى شما در آن مستجاب است . پس سؤ ال کنید از پروردگار خود به نیّت هاى درست و دل هاى پاکیزه از گناهان و صفات ذمیمه که توفیق دهد شما را براى روزه داشتن آن و تلاوتکردن قرآن در آن .

به درستى که شقى و بد عاقبت کسى است که محروم گردد از آمرزش خدا در این ماه عظیم و یاد کنید به گرسنگى و تشنگى شما در این ماه تشنگى و گرسنگى روز قیامت را و تَصدّقکنید بر فقیران و مسکینان خود و تعظیم نمائید پیران خود را و رحم کنید کودکان خود را و نوازش نمائید خویشان خود را و نگاه دارید زبان هاى خود را از آنچه نباید گفت و بپوشید دیدهاى خود را از آنچه حلال نیست شما را در نظر کردن به سوى آن و بازدارید گوش هاى خود را از آنچه حلال نیست شما را شنیدن آن و مهربانى کنید با یتیمان مردم تا مهربانى کنند بعد از شما با یتیمان شما و بازگشت کنید به سوى خدا از گناهان خود و بلند کنید دست هاى خود را به دعا در اوقات نمازهاى خود ، زیرا که وقت نمازها بهترین ساعت ها است که نظر مى کند حق تعالى در این اوقات به رحمت به سوى بندگان خود و جواب مى گوید ایشان را هرگاه او را مناجات کند و لبّیک مى گوید ایشان را هرگاه اورا ندا کنند و مستجاب مى گرداند هرگاه او را بخوانند اى گروه مردمان . به درستى که جان هاى شما در گروِ  کرده هاى شما است ، پس از گرو به در آورید به طلب آمرزش ازخدا و پشت هاى شما گرانبار است از گناهان شما ، پس سبک گردانید آنها را به طول دادن سجده ها و بدانید که حق تعالى سوگند یاد کرده است به عزّت و جلال خود که عذاب نکند نمازگذارندگان و سجده کنندگان در این ماه را و نترساند ایشان را به آتش جهنم در روزقیامت.

ایُّها النّاس هر که از شما افطار دهد روزه دار مؤمنى را در این ماه از براى اوخواهد بود نزد خدا ثواب بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته . پس ‍ بعضى از اصحاب گفتند : یا رسول الله همه ما قدرت بر آن نداریم .  حضرت فرمود : بپرهیزید از آتش جهنم به افطار فرمودن روزه داران اگرچه به نصف دانه خرما باشد و اگر چه به یک شربت آبى باشد ؛ به درستى که خدا این ثواب را مى دهد کسى را که چنین کند اگر قادر بر زیاده از این نباشد.

اَیُّها النّاسُ هر که خُلْق خود را در این ماه نیکو گرداند بر صراط آسان بگذرد در روزى که قدم ها بر آن لغزد و هر که سبک گرداند در این ماه خدمت غلام و کنیز خودرا ، خدا در قیامت حساب او را آسان گرداند و هر که در این ماه شرّ خود را از مردم باز دارد ، حق تعالى غضب خود را در قیامت از او باز دارد و هر که در این ماه یتیم بى پدرى را ، گرامى دارد خدا او را در قیامت گرامى دارد و هر که در این ماه صله واحسان کند با خویشان خود خدا وَصل کند او را به رحمت خود در قیامت و هر که در این ماه قطع احسان از خویشان خود بکند ، خدا در قیامت قطع رحمت از او کند و هر که نماز سنّتى در این ماه بکند خدا براى او برات بیزارى از آتش جهنم بنویسد و هر که در این ماه نماز واجبى را ادا کند خدا عطا کند به او ثواب هفتاد نماز واجب که در ماه هاى دیگر کرده شود و هر که در این ماه بسیار بر من صلوات فرستد خدا سنگین گرداند ترازوى عمل او را در روزى که ترازوهاى اعمال سبک باشد و کسى که یک آیه از قرآن در این ماه بخواند ثواب کسى دارد که در ماه هاى دیگر ختم قرآن کرده باشد.

اَیُّها النّاسُ بدرستى که درهاى بهشت در این ماه گشاده است پس سؤ ال کنید ازپروردگار که آن را به روى شما نبندد ؛ و درهاى جهنّم در این ماه بسته است . پس سؤال کنید از پروردگار تبارک و تعالى به تلاوت کردن قرآن مجید در شب ها و روزهاى این ماه و به ایستادن به نماز و جِدّ و جَهد کردن در عبادت و بجا آوردن نمازها در اوقات فضیلت و کثرت استغفار و دعا

.

فَعَنِ الصّادِقِ علیه السلام : اَنَّهُ مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فى شَهْرِرَمَضانَ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ اِلى قابِلٍ اِلاّ اَنْ یَشْهَدَ عَرَفَهَ

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که در ماه رمضان آمرزیده نشود تا سال آینده آمرزیده نشود مگر آنکه در عرفات حاضر شود

 

و نگاه دارد خودرا از چیزهایى که خدا حرام کرده است و از افطار کردن بر چیزهاى حرام و رفتار کن به حوى که مولاى ما حضرت صادق (علیه السلام) وصیّت نموده و فرموده هرگاه روزه دارى ، مى باید که روزه داری گوش و چشم و مو و پوست و جمیع اعضاى تو ، یعنى از محرّمات بلکه از مکروهات و فرمود باید که روزِ روزه داری تو مانند روزِ افطار تو نباشد ونیز فرموده که روزه نه همین ترک از خوردن و آشامیدن است ؛ بلکه باید در روز روزهنگاه دارید زبان خود را از دروغ و بپوشانید دیده هاى خود را از حرام و با یکدیگرنزاع مکنید و حَسَد مبرید و غیبت مکنید و مجادله مکنید و سوگند دروغ مخورید بلکه سوگند راست نیز و دشنام مدهید و فحش مگوئید و ستم مکنید و بى خردى مکنید و دلتنگ مشوید و غافل مشوید از یاد خدا و از نماز و خاموش باشید از آنچه نباید گفت و صبرکنید و راستگو باشید و دورى کنید از اهل شرّ و اجتناب کنید از گفتار بد و دروغ و افتراء و خصومت کردن با مردم و گمان بد بردن و غیبت کردن و سخن چینى کردن و خود را مُشْرِف به آخرت دانید و منتظر فَرَج و ظُهور قائم آل محمّد (علیه السلام) باشید و آرزومند ثوابهاى آخرت باشید و توشه اعمال صالحه براى سفر آخرت بردارید.

بر شما باد به آرام دل و آرام تن و خضوع و خشوع و شکستگى و مذلّت مانند بنده اى که از آقاى خود ترسد و ترسان باشید از عذاب خدا و امیدوار باشید رحمت او را و باید پاک باشد اى روزه دار دل تو از عیبها و باطن تو از حیله ها و مکرها و پاکیزه باشد بدن تو از کثافتها و بیزارى بجوى به سوى خدا از آنچه غیر اوست و در روزه ولایت خودرا خالص گردانى از براى او و خاموش باشى از آنچه حق تعالى نهى کرده است تو را از آندر آشکارا و پنهان و بترسى از خداوند قهار آنچه سزاوار ترسیدن او است در پنهان و آشکار و ببخشى روح و بدن خود را به خداى عزّوجلّ در ایّام روزه خود و فارغ گردانى دل خود را از براى محبّت او و یاد او و بدن خود را به کارفرمائى در آنچه خدا تو را امر کرده است به آن و خوانده است به سوى آن اگر همه اینها را به عمل آورى آنچه سزاوار روزه داشتن است به عمل آورده اى و فرموده خدا را اطاعت کرده اى و آنچه کم کنى از آنها که بیان کردم از براى تو به قدر آن از روزه تو کم مى شود از فضل آن وثواب آن.

به درستى که پدرم گفت : رسول خدا (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) شنید که زنى در روز روزه اى جاریه خود را دشنام داد . حضرت طعامى طلبید . آن زن را گفت بخور زن.  زن گفت من روزه ام . فرمود : چگونه روزه اى که جاریه خود را دشنام دادى . روزه فقط همین نخوردن و نیاشامیدن تنها نیست . به درستى که حق تعالى روزه را حجابى گردانیده است از سایر امور قبیحه . از کردار بد و گفتار بد . چه بسیار کمند روزه داران و چه بسیارند گرسنگى کشندگان و حضرت امیرالمؤ منین (علیه السلام) فرمود که چه بسیار روزه دارى که بهره اى نیست او را از روزه به غیر از تشنگى و گرسنگى و چه بسیار عبادت کننده اى که نیست او را بهره اى از عبادت به غیر تَعَب . اى خوشا خواب زیرکان که بهتر از بیدارى و عبادت احمقان است و خوشا افطار کردن زیرکان که بهتر از روزه داشتن بى خردان است.

و روایت شده از جابربن یزید از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) که حضرت رسول  (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) به جابر بن عبدالله فرمود : اى جابر این ماه رمضان است ، هر که روزه بدارد روز آن را و بایستد به عبادت پاره اى از شبش را و باز دارداز حرام شکم و فَرْج خود را و نگاه دارد زبان خود را ، بیرون رود از گناهان خود مثل بیرون رفتن او از ماه . جابر گفت یا رسول اللّه چه نیکو است این حدیث که فرمودى ،  فرمود : اى جابر  چقدر سخت است این شرطهایى که نمودم . 

 

نمازهاى شب هاى ماه مبارک رمضان

مرحوم «علاّمه مجلسى» در فصل آخر از اعمال ماه رمضان در کتاب «زادالمعاد»، نماز شب هاى ماه رمضان را چنین بیان مى کند: (و با توجّه به این که بهترین اعمال، در ماه مبارک، نماز و قرآن است و این نمازها در بردارنده بسیارى از سوره هاى قرآن است، هرکس هر چند شب را بخواند غنیمت است).

شب اوّل: چهار رکعت; هر رکعت بعد از سوره حمد پانزده مرتبه سوره توحید.

شب دوم: چهار رکعت; در هر رکعت بعد از سوره حمد بیست مرتبه سوره إنَّا أنزلناه.

شب سوم: ده رکعت; در هر رکعت بعد از سوره حمد پنجاه مرتبه سوره توحید.

شب چهارم: هشت رکعت; در هر رکعت بعد از سوره حمد بیست مرتبه سوره إنّا أنزلناه.

شب پنجم: دو رکعت; در هر رکعت، سوره حمد و پنجاه مرتبه سوره توحید; بعد از سلامِ نماز، صد مرتبه بگوید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد.

شب ششم: چهار رکعت و در هر رکعت سوره حمد و سوره ملک.

شب هفتم: چهار رکعت; در هر رکعت سوره حمد و سیزده مرتبه سوره إنّا أنزلناه.

شب هشتم: دو رکعت; در هر رکعت سوره حمد و ده مرتبه سوره توحید و پس از سلام نماز، هزار مرتبه بگوید: سبحان اللّه.

شب نهم: شش رکعت میان نماز مغرب و عشا; در هر رکعت سوره حمد و هفت مرتبه آیه الکرسى و پس از اتمام نماز، پنجاه مرتبه بگوید: اَللّهمّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد.

شب دهم: بیست رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و سى مرتبه سوره توحید.

شب یازدهم: دو رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست مرتبه سوره کوثر.

شب دوازدهم: هشت رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و سى مرتبه سوره إنّا أنزلناه.

شب سیزدهم: چهار رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست و پنج مرتبه سوره توحید.

شب چهاردهم: شش رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و سى مرتبه سوره إذا زُلزِلَت.

شب پانزدهم: چهار رکعت; در دو رکعت اوّل بعد از سوره حمد، صد مرتبه سوره توحید، و در دو رکعت دیگر، بعد از سوره حمد، پنجاه مرتبه سوره توحید.

شب شانزدهم: دوازده رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و دوازده مرتبه سوره تکاثر.

شب هفدهم: دو رکعت; در رکعت اوّل، سوره حمد و هر سوره اى که خواست بخواند و در رکعت دوم، سوره حمد و صد مرتبه سوره توحید و بعد از سلام نیز صد مرتبه بگوید: لا إلهَ اِلاَّ اللّهُ.

شب هیجدهم: چهار رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست و پنج مرتبه سوره کوثر.

شب نوزدهم: پنجاه رکعت; با سوره حمد، و پنجاه مرتبه سوره إذا زلزلت.

مرحوم «علاّمه مجلسى» مى گوید: ظاهراً مراد آن است که در هر رکعت یک مرتبه این سوره را بخواند; زیرا در یک شب خواندن دوهزار و پانصد مرتبه سوره «اذا زلزلت» دشوار خواهد بود.

شب‌هاى بیستم تا بیست و چهارم: در هر یک از این شب ها، هشت رکعت نماز بخواند که پس از حمد، هر سوره اى خواست مى خواند.

شب بیست و پنجم: هشت رکعت نماز; در هر رکعت سوره حمد، و ده مرتبه سوره توحید را بخواند.

شب بیست و ششم: هشت رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و صد مرتبه سوره توحید را بخواند.

شب بیست و هفتم: چهار رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و سوره ملک را بخواند و اگر نتوانست، بیست و پنج مرتبه سوره توحید را بخواند.

شب بیست و هشتم: شش رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و صد مرتبه آیه الکرسى، صد مرتبه سوره توحید و صد مرتبه سوره کوثر را بخواند و پس از پایان نماز، صد مرتبه صلوات بفرستد.

مرحوم حاج شیخ عباس قمى مى نویسد: مطابق آنچه که من یافتم بجاى صد مرتبه، ده مرتبه آمده است(که همین مناسب‌تر به نظر مى رسد).

شب بیست و نهم: دو رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست مرتبه سوره توحید را بخواند.

شب سى ام: دوازده رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و بیست مرتبه سوره توحید را بخواند و پس از پایان نماز، صد مرتبه صلوات بفرستد.

 

یادآورى: این نمازها هر دو رکعت به یک سلام است و اگر تمام آن‌ها را نتوان بجا آورد، باید هر مقدار که مى‌توان به‌جا آورده شود.

 

 

تبلیغات

وب سايت تخصصي عرفان عملي شيعي

    • بیانات عرفانی آيت الله كميلي
    • اخبار و اطلاعیه ها
    • کشکول المطالب
    • دستورالعمل سالکان مبتدی
    • ویژه نامه ها
    • ترنم حداد

تمام حقوق اين وب سايت متعلق به آیت الله محمد صالح کمیلی خراسانی مي باشد