راه نجات از بلای دنیا
«وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صل الله علیه و علی آله و سلم لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا بَلَاءٌ وَ فِتْنَهٌ وَ مَا نَجَا مَنْ نَجَا إِلَّا بِصِدْقِ الِالْتِجَاءِ»؛{۱} در این حدیث، دو مطلب را به شما یادآوری میکند: اول، بیوفایی دنیا؛ دوم، اینکه راه نجات ما در این دنیا با این همه گرفتاریها، سختیها و فتنهها چیست؟
مطلب اول این است که «لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا بَلَاءٌ وَ فِتْنَهٌ»؛ باید دنیا را بشناسیم، همانطور که باید آخرت را بشناسیم؛ این دنیا همهاش بلا، فتنه، تغیّرات و تحوّلات بوده است؛ میبینی که دنیا به یک منوال نبوده و نیست، چقدر آدمی که آمدند و رفتند، چقدر نظامها و حکومتها عوض شدند، همینطور در هر مدتی، مسائلی برای این دنیا پیش میآید؛ پس بدانید که این دنیا، عروس هزار داماد است؛ چنانکه حافظ قدس سرّه میگوید: مجو درستی عهد از جهان سست نهاد***که این عجوز عروس هزار دامادست
دربارۀ دنیا در یک روایتی آمده است که «الدُّنیَا دَارٌ بِالبَلَاءِ مَحفُوفَهٌ»؛ دنیا، خانهای است که با بلا پیچیده شده است. تا بوده، این اوضاع و احوال بوده است، این طبیعت دنیا است. ما چکار کنیم که گرفتار این دنیای غدّار مکّار نشویم؟
و امّا مطلب دوم: «وَ مَا نَجَا مَنْ نَجَا إِلَّا بِصِدْقِ الِالْتِجَاءِ»؛ یعنی راه نجات انسان از آسیبها و آفات روزمرّه این دنیای فانی، یافتن پناهگاه محکمی است. چه پناهگاه محکمی بالاتر از پناهگاه خدا داریم؟ «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً» ملجأ و مهرب، مفرّ و پناهگاه، تنها وجود صاحب جود حضرت جلیل عزوجل است و التجای ما باید صادقانه باشد و واقعاً به او پناه ببریم، دروغ نگوییم و خودمان را فریب ندهیم. آیا شده به مقداری که به پدرت پناه میبری و کمک میگیری و یا از دیگران کمک میگیری، از خدا کمک بگیری؟ خودت بنشینی فکر کنی و ببینی به اندازۀ آن اشخاصی که در کار و کسب و هر چیزی، از آنها کمک میگیری، آیا خدا را برای خودت ملجأ قرار دادهای یا نه؟ باید فکر سازنده کنی؛ لذا پیغمبر(صل الله علیه و آله و سلم) میفرماید: التجای شما باید صادق باشد و با خودت دروغ نگویی.
دنیا از منظر حضرت نوح علیه السلام
«وَ قَالَ نُوحٌ علیه السلام وَجَدْتُ الدُّنْیَا کَبَیْتٍ لَهُ بَابَانِ، دَخَلْتُ مِنْ إِحْدَاهُمَا وَ خَرَجْتُ مِنَ الْآخَرِ»؛ ببین شیخ المرسلین حضرت نوح علیه السلام دربارۀ دنیا چه میفرماید. ما دو تا پدر داریم: یکی حضرت آدم علیه السلام و یکی حضرت نوح علیه السلام؛ چون در زمان حضرت نوح (علیه السلام) طوفان شد و چند نفر در کِشتی بودند و نسل بشر از ایشان ادامه پیدا کرد. هر دو بزرگوار هم در کنار قبر امیرالمؤمنین (علیه السلام) دفن شدهاند، همانطوریکه در زیارتنامه میخوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ وَ عَلَى ضَجِیعَیْکَ آدَمَ وَ نُوح»؛ میدانی «ضجیع» یعنی چه؟ یعنی همخواب.
میگویند زن، حق مضاجعت و همخوابی دارد که این جدای از حق آمیزش است. این مطلب، یک نکتۀ فقهی است که باید به آن توجه شود. حق زن دو چیز است: هم از مردش حق آمیزش دارد و هم حق مضاجعت و همخوابی دارد. اینکه مرد بیاید جایش را از جای زن جدا کند به این علت که بچه شب بلند شده و گریه میکند یا چون من از سر کار آمدهام و باید دو ساعت بخوابم؛ از این حرفهایی که بعضی میزنند، شما را به خدا این سردی ایجاد میکند یا نه؟ خوب فکر کنید؛ اگر شما چند شب از عیالت جدا بخوابی یا بعضی این را رسم و سنّت قرار بدهند که هر وقتی میخواهند آمیزش کنند، پیش خانمشان بروند و هر وقت که آمیزش ندارند، در اتاق دیگری بخوابند، آیا این درست است؟ این کار، سردی ایجاد میکند. مضاجعت یک نکتۀ فقهی داشت که بیان کردیم؛ بنابراین وقتی ما در زیارتنامۀ حضرت علی علیه السلام میخوانیم «ضجیع»؛ یعنی هم خواب مولا علی علیه السلام ، یعنی قبر حضرت نوح علیه السلام کنار حضرت علی علیه السلام داخل ضریح است و حضرت نوح علیه السلام چنین مقامی دارد.
حضرت نوح علیه السلام در باب تفکر دربارۀ دنیا میفرماید: من دنیا را مثل خانهای میبینم که دو درب دارد؛ از یک درب وارد و از درب دیگر خارج میشوی. حضرت نوح علیه السلام تمثیل خوبی زده است، بیایید ما هم همینطور باشیم و دنیا را برای خودمان خانهای ببینیم که دو درب دارد که از یک درب وارد و از درب دیگر خارج شویم.
این دنیا ماندنی نیست و حقیقت هم همینجور است، ولی چون ما به دنیا علاقه داریم، خیال میکنیم ماندنی است. «هَذَا حَالُ نَبِیِّ اللَّهِ؛ امام صادق علیه السلام میفرماید: این پیغمبر خدا میفرماید: من دنیا را در چشمم اینطوری قرار دادم، «فَکَیْفَ حَالُ مَنِ اطْمَأَنَّ فِیهَا وَ رَکَنَ إِلَیْهَا وَ ضَیَّعَ عُمُرَهُ فِی عِمَارَتِهَا»؛ وای بر ما! وای بر ما! اگر نوح علیه السلام که از پیامبران اولو العزم خداست و پیغمبر خدا که نزدیکترین فرد به خداست، اینچنین میگوید که من دنیا را اینجور قرار دادم و به خودش مغرور نیست، آنوقت من و شما چی؟
«فَکَیْفَ حَالُ مَنِ اطْمَأَنَّ فِیهَا وَ رَکَنَ إِلَیْهَا»؛ پس حال کسی که با طمأنینه در این دنیا زندگی میکند و بر دنیا تکیه کرده است، چگونه است؟ «وَ ضَیَّعَ عُمُرَهُ فِی عِمَارَتِهَا»؛ و کسی که تمام عمرش را در عمارت و معماری این دنیا گذرانده است؛ کجا زمین دارم، کجا بسازم، اگر فروختم، دوباره فردا کجا زمین یا خانه بخرم؟ عمر تمام شد و رفت؛ مگر ما برای این کارها به دنیا آمده بودیم؟
«وَ مَزَّقَ دِینَهُ فِی طَلَبِهَا»؛ دین خود را پارهپاره کرده و برای طلب دنیا از دین مایه گذاشته است. خیلیها هستند که این کارها را میکنند؛ مثلاً اول وقت نماز، در مغازه نشسته و صدای اذان مسجد را میشنود یا گوشیاش اذان میدهد و میتواند در همان مغازه نماز بخواند، ولی نمیخواند، میگوید حالا باشد ساعت پنج که به خانه میروم، نماز میخوانم. این یکی از مثالها بود برای کسانی که از دین برای دنیا مایه میگذارند، در صورتیکه باید بر عکس باشد و از دنیا برای دین مایه بگذاریم؛ از دینمان کم میگذاریم، ولی از دنیای خود کم نمیگذریم و آخرت را به دنیای زودگذر میفروشیم.
پی نوشت:
۱-مصباح الشریعه
۲-دیوان حافظ، ص ۲۹٫
۳-تمیمى آمدى، غررالحکم و درر الکلم، ص ۱۰۴٫
۴-و همگى به ریسمان خدا (قرآن و اسلام و هر گونه وسیلۀ وحدت) چنگ زنید. آلعمران (۳)، آیۀ ۱۰۳٫
۵-ابن مشهدى، المزار الکبیر، ص ۱۹۲٫
منبع: کتاب عرفان اهل بیتی در شرح «مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه»، فصل بیست و ششم: تفکر– از تألیفات آیت الله حاج شیخ محمدصالح کمیلی خراسانی حفظه الله
علاقه مندان جهت خرید و مطالعه کتاب می توانند از طریق همین لینک اقدام فرمایند.