آیتالله حاج شیخ محمد صالح کمیلی در ادامه سلسله مباحث اخلاقی با محوریت شرح کتاب چهل حدیث امام خمینی (ره) در مسجد سلماسی قم گفت: حضرت امام راحل در تتمه حدیث اول با موضوع جهاد با نفس به ذکر مواعظی میپردازد. موعظه اول در مسئله موت و مرگ است. تذکر موت برای افرادی که در مسیر اصلاح اخلاقاند بسیار سازنده و مفید است. تذکر دوم در مسئله عذاب الهی است. ما ایمان محکمی نسبت به عذاب الهی نداریم. اخبار معاد را نیز میبایست همانند اصل اثبات خدا، انبیاء و مسئله امامت به نظر آورد که با تکرّر تذکر حاصل میشود. برای این منظور میتوان متذکر آیات عذاب شد. مثلاً میتوان یکی از آیات قرانی را که میتواند به عنوان مذکری برای انسان باشد را انتخاب و آن را در نفس تکرار نمود.
یکی از آیات تکاندهنده در وصف روز قیامت آیه زیر است:
«ویومَ تَرَونَها تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَهٍ عَمّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَی النّاسَ سُکاری وَ ما هُمْ بِسُکاری وَ لکنَّ عَذَابَ الله شَدید؛ روزی که فراموش میکند هر شیر دهی از آنچه شیر میدهد، و میاندازد هر آبستنی بچه خود را، و میبینی مردم را مست، با اینکه آنها مست نیستند و لکن عذاب خدا سخت است.»
در این آیه سه نشانه از عظمت و بزرگی عذاب الهی بیان شده که قابل وصف نیست. اصلاً نمیتوان عذابهای اخروی را با عذابهای دنیوی قیاس نمود.
۱- «تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَهٍ عَمّا أَرْضَعَتْ»؛ روز قیامت در صحرای محشر یک فرد مرضعه (مادری که به فرزندش شیر میدهد) دیگر توجهی به رضیعه خود ندارد. حال آنکه در این دنیا مادر به فرزندش بسیار توجه، علاقه، عشق و محبت دارد. و با چه علاقهای او را در آغوش میگیرد و به او شیر میدهد.
۲- «تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها»؛ نشانه دوم سقط جنینِ زنِ باردار است. فهم چنین مطالب بزرگی نیازمند یک ایمان و باور است. یعنی انسان باید باور و ایمانش را زیاد نماید تا بتواند متوجه این معانی بشود.
۳- «تَرَی النّاسَ سُکاری وَ ما هُمْ بِسُکاری»؛ آن روز مردم از خشیت و عذاب الهی در حال سکر، مستی و بهت هستند و این سکر مربوط به عذاب الهی است.
حضرت امام در ادامه برای کسانی که قصد اصلاح نفس را دارند به آیه «یَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ» اشاره میفرماید. انسان در مواجهه با حقایق یک دفعه پشیمان میشود و حسرت و اندوه میخورد که افراطیگری کرده و در امتثال از اوامر الهی و محبت الهی کوتاهی نموده است. که البته همین امر هم خوب است.
آیات دیگری نیز درباره شدت عذاب الهی در قرآن وجود دارد و در احایث و ادعیه (مانند دعای ابوحمزه و …) نیز به آنها اشاره شده است.
حضرت امام در ادامه میفرماید: «تو که ادعیه و مناجات وارده از ائمه معصومین (سلام الله علیهم) را صحیح میدانی؛ تو که مناجات مولای متقیان، حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را دیدهای؛ تو که مناجات سید الساجدین (علیه السلام) را در دعای أبو حمزه دیدهای؛ قدری در مضمون آنها تأمل کن؛ قدری در فقرات آنها تفکر نما. لازم نیست یک دعای طولانی را یک دفعه با عجله و شتاب بخوانی و در معانیاش تفکر نکنی؛ بنده و شما حال حضرت سید سجّاد (علیه السلام) را نداریم که بتوانیم آن دعای مفصل را با حال بخوانیم. شبی یک ربع یا یک ثلث از آن را با حال بخوان و در فقراتش تفکر کن؛ شاید صاحب حال شوی. از تمام اینها گذشته، قدری در قرآن تفکر کن و ببین چه عذابی را وعده داده که اهل جهنم از مالک میخواهند که آنها را بکشد؛ هیهات! که مرگی در کار نیست.
منظور از تفکر این است که انسان تأثیر خواندن این آیات و ادعیه را در خشوع و خضوع قلبش احساس کند؛ اینطور نباشد که هیچ اثری بر وی نگذارد. اگر انسان پی ببرد به معانی بلندی که در این ادعیه شریفه از عذاب شب اول قبر، عذاب برزخ و عذاب روز قیامت آمده همان مذکر بزرگی است برای اینکه انسان بتواند خودسازی کند و نفسش را به ذلت، خواری و ریاضت بکشاند. وقتی آنها را میخواند و با خود تکرار میکند آن هم با تفکر یعنی اول میخواند سپس چشمان خود را بسته و سر را به زانو میگذارد و در معانی آیات فکر میکند. این نحوه تفکر حتماً یک اثری خواهد داشت. ولی اگر یک ساعت صور قرانی بدون تفکر خوانده شود آن اثر را نخواهد داشت.
حضرت امام در ادامه میفرماید: «درست تفکر کن عزیزم، قرآن نعوذ بالله کتاب قصه نیست، شوخی با شما نمیکند، ببین چه میفرماید؟ این چه عذابی است که عزیزها را از یاد میبرد، حامله را بی بار میکند. آیا چه عذابی است که خداوند تبارک و تعالی با آن عظمت او را وصفت میکند به «شدت» و جای دیگر به «عظمت». چیزی را که خدای تبارک و تعالی که عظمت او حدّ و حصر ندارد و عزت و سلطنت او منتها ندارد.»
وی ادامه داد: حضرت امام در فصل دیگری به موضوع علاج مفسدههای اخلاقی پرداخته است. انسان درک میکند و میداند که مفسدههای اخلاقی داشته و در نفسش رذایل اخلاقی وجود دارد. حال چگونه ملکات زشتی که در نفس پیدا شده مانند ملکه غضب و شهوت را علاج کند؟ در جلسه گذشته به سه وجه قوای عاقله، واهمه، غضبیه و شهویه اعم از افراط، تفریط و معتدله اشاره شد. ایشان این موعظهها را بیان میکند تا یک وقت گرفتار افراط در شهوت و غضب نشویم. لذا در خصوص راه علاجش میفرماید: باید وارد میدان شد و مجاهدت نمود و بر خلاف خویها و خصلتهای زشتی که در درون وجود دارد عمل نمود. یک به یک ببیند چه رذایلی درونش هست. هر انسانی خودش بهتر میداند؛ چون خداوند میفرماید: «بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَهٌ»؛ باید در مجاهدت بر خلاف آنها عمل نمود. یعنی نفس را وادار کرد تا برخلاف شهوتها و خواستهها عمل کند. و این امر به تدریج محقق میشود. لذا ابتدا باید از کم شروع نمود. یک زمان انسان میبیند که دیگر میتواند خود را کنترل و حفظ کند. لذا اخلاق زشت و قبیح را با ضدش باید عمل نمود. جنود رحمانی بر خلاف جنود شیطانی است. آنها را باید با یکدیگر مقایسه نمود.
وی افزود: امام راحل با اشاره به موضوع موازنه میفرماید: موازنه لازم است؛ موازنه یعنی انسان بیاید این منافع و مضار را با یک ترازو، میزان و سنجشی باهم موازنه کند و ببیند که اخلاق رذیله چقدر به او و جامعه ضرر میزند. از آن طرف ببیند اگر اخلاق و خلق و خوی خوبی پیدا کند علاوه بر خودش، خانواده و اقوام و اجتماعی که در آن زندگی میکند تحت تأثیر قرار میگیرند.