• فارسی
  • العربية
  • English
  • اردو
  • فروشگاه اینترنتی
  • ارسال سوال

امروز : پنج شنبه, 14 اسفند , 1399

صفحه ورود

آیا گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟ بستن
ورود نسخه قدیم ارسال سوال

نمایش منو

    • خانه
    • آشنایی با استاد
    • سخنرانی ها
      • سخنرانی اخلاقی
      • سخنرانی عرفانی
      • شرح ادعیه و احادیث
    • متون عرفانی
      • کشکول المطالب
      • رسائل عرفانی
      • نامه ها و گفتگوها
      • اشعار عرفانی
      • عرفان در کلام رهبری
      • واژه های عرفانی
    • شرح درس
      • المطالب السلوکیه
      • منازل السائرین
      • مصباح الشریعه
      • قوت القلوب
      • رسالۀ لب اللباب
      • دعاي مكارم الاخلاق
    • ارسال سوال
      • گلچيني از پرسش و پاسخ
      • اطلاعیه عدم پذیرش شاگرد سلوکی
    • کتابخانه
      • آثار و تالیفات استاد
      • آثاری درباره استاد
      • کتب مورد توصیه ی استاد
    • عرفان بانوان
    • مباحث فقهی
    • خاطرات
    • دیدار با علما
    • مقالات
    • مصاحبه و رسانه
    • کلیپ تصویری
    • نگارخانه
    • اخبار
    • فروشگاه
  • خانه
  • آشنایی با استاد
  • سخنرانی ها
    • سخنرانی اخلاقی
    • سخنرانی عرفانی
    • شرح ادعیه و احادیث
  • متون عرفانی
    • کشکول المطالب
    • رسائل عرفانی
    • نامه ها و گفتگوها
    • اشعار عرفانی
    • عرفان در کلام رهبری
    • واژه های عرفانی
  • شرح درس
    • المطالب السلوکیه
    • منازل السائرین
    • مصباح الشریعه
    • قوت القلوب
    • رسالۀ لب اللباب
    • دعاي مكارم الاخلاق
  • ارسال سوال
    • گلچيني از پرسش و پاسخ
    • اطلاعیه عدم پذیرش شاگرد سلوکی
  • کتابخانه
    • آثار و تالیفات استاد
    • آثاری درباره استاد
    • کتب مورد توصیه ی استاد
  • عرفان بانوان
  • مباحث فقهی
  • خاطرات
  • دیدار با علما
  • مقالات
  • مصاحبه و رسانه
  • کلیپ تصویری
  • نگارخانه
  • اخبار
  • فروشگاه
کشکول المطالب

14 ژانویه, 2019

کد مطلب : 21463

حقیقت تجرد نفس

حقیقت تجرد نفس در عرفان

انسان با اين زر و زيورها، با اين تعيّنات اعتبارى، با اين پندارهاى پوچ و متورّم و تو خالى و بزرگ نما، خوديّت خود را ميخواهد حفظ كند؛ امّا براى سالك راه خدا يك مرتبه همه اين تعيّنات از بين ميرود و اين علامتها و نشانه‏ هاى علم و قدرت و حيات و آثارشان را در وجودى ديگر كه حقيقت خود اوست مشاهده مى ‏نمايد.

بازدیدها: 379

حقیقت تجرد نفس در عرفان

روزی يك نفر از آقاى حاج سيّد هاشم پرسيد: تجرّد چيست؟!
فرمودند: تجرّد عبارت است از: شناخت انسان بالمشاهده كه حقيقت وى، غير از اين ظواهر و مظاهر است.
و بعد از مدّتى سكوت فرمودند: مردى بود كه براى اينكه خودش را گم نكند، كدوئى را سوراخ كرده و به گردنش آويزان نموده بود، و در حضَر و سفر و در خواب و بيدارى آن كدو به گردنش آويخته بود؛ و پيوسته شادان بود كه: من تا به حال با اين علامت بزرگ نه خودم را گم كرده‌‏ام و نه از اين به بعد تا آخر عمر خودم را گم خواهم نمود.
شبى كه با رفيق طريقش در سفر با هم خوابيده بودند، در ميان شب تاريك رفيقش برخاست و آهسته كدو را از گردن وى باز كرد و به گردن خود بست و گرفت خوابيد.
صبحگاه كه اين صاحب كدو از خواب برخاست، ديد كدويش در گردنش نيست؛ فلهذا بايد خود را گم كند. و آنگاه ملاحظه كرد كه اين كدو به گردن رفيقش كه در خواب است بسته است و گفت: پس حتماً من اين رفيقِ در خواب هستم، زيرا كه علامت من در گردن اوست.
مدّتى در تحيّر بود كه بارالها! بار خداوندا! چه شده است كه من عوض شده‌‏ام؟! از طرفى من منم، پس كو كدوى گردنم؟ و از طرفى كدو علامت لا ينفكّ من بود، پس حتماً اين مرد خوابِ كدو به گردن بسته، خود من هستم. و با خود اين زمزمه را در زير زبان داشت‏:
اگر تو منى پس من كِيَم؟! اگر من منم پس كو كدوى گردنم؟!

بارى، بايد ملاحظه نمود كه آن تفسير و سپس اين مثال لطيف را كه آقا حاج سيّد هاشم قَدّس الله تربتَه الشّريفه بيان فرمودند، در نهايت وضوح و رساندن اين معنى شگفت است كه چقدر روشن، حقيقت تجرّد را بيان فرموده‌‏اند.
انسان عادى و عامى كه در راه سلوك و عرفان خداوندى نيست، پيوسته خود را با اين آثار و لوازم طبيعى و مادّى و نفسى همچون نسبت با پدر و مادر و محيط و زمان و مكان و علوم محدوده و قدرت محدوده و حيات محدوده و سائر صفات و أعمال و آثارى را كه از خودش می‌داند و به خودش نسبت می‌‌دهد، خود را جدا و منفصل از عالم حقيقت نموده، و خداوند قادر قاهر حىّ قيّوم و عليم و سميع و بصير را يك خداى تخيّلى و پندارى، و در گوشه و زاويه زندگى، و در پس موارد استثنائى همچون زلزله و سيل و مرگ و أمثال آن، و يا بر فراز آسمان موجود محدود و مقيّدى تصوّر می‌‌كند.
در حاليكه واقع غير از اين است. خداوند اصل و اصيل است؛ و بقيّه موجودات با جميع آثار و لوازمشان فَرع و بالتّبَع. خداوند أصل الوجود، و كمال الوجود، و حقيقة الحيوة و العلم و القدرة است، و جميع ما سواى او امور اعتباريّه و ماهيّات امكانيّه، كه حيات و علم و قدرتشان مجازى و تَبَعى و ظِلّى است. او قائم به ذات خود است و همه موجودات قائم به او.
و اين امر و اين ديده و نظريّه خودنگرى و استقلال بينى در طبيعت بشر هست؛ مگر آنكه به قدم راستين، پاى در جادّه توحيد نهد و با تربيت استاد الهى‏ در معارف دينيّه شريعت حقّه اسلاميّه و مجاهده با نفس امّاره، خداى پندارى كه وجود خودش می‌باشد، با صفات و آثار متعلّقه به خودش كه همه را از خود می‌‏بيند و می‌داند و به خود نسبت می‌دهد و پيوسته عملًا و فعلًا- گرچه با زبان نباشد- خود را مستقلّ می‌‏پندارد؛ اين بت استقلال نگرى واژگون شود، و اين كاخ استبداد فرو ريزد، و اين كوه أنانيّت و جبل عظيم هوى و نفس امّاره مندكّ شود، و حقيقتِ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوحِدِ الْقَهَّارِ. [ذيل آيه ۱۶، از سوره غافر]
«تمام حقيقت قدرت و حكمرانى و حكمفرمائى، در امروز براى كيست؟! براى خداوند واحد قهّار است!»
بر وى متجلّى شود، و يا حقيقت گفتار حضرت يوسف علَى نَبيِّنا و آلهِ و علَيهِ الصّلَوةُ و السَّلام به دو رفيق زندانى خود براى انسان ملموس و ممسوس و مشهود آيد، آنجا كه گفت:
يَصَحِبَىِ السِّجْنِ ءَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَهُ الْوحِدُ الْقَهَّارُ. [آيه ۳۹، از سوره يوسف]
«اى دو همنشين و مصاحب زندانى من! آيا مراكز قدرتهاى جدا جدا بهتر است يا خداوند واحد قهّار»!؟
در تجرّد، سالك خود را موجود ديگرى می‌يابد مغاير با آنچه می‌‏پنداشته، و در عين حال می‌‏بيند كه اين اوست‏.
سالك راه خدا بالوجدان و المشاهده و با لَمس و عيان، نه با دليل و برهان، خود را از اين محدوده و اين نسبت‌هاى استقلال بيرون می‌نگرد و می‌‏بيند: عجيب است كه خودش وجودى برتر و بالاتر و عالی‌‏تر و راقى‌تر بوده است؛ و اين وجود مجازى كه آنرا تا به حال به خود نسبت می‌داده است و خودش را آن می‌‏پنداشته است، نيست. خودش چيز ديگرى است منوّر و مجرّد و بسيط و داراى حيات و علم و قدرت واقعى؛ و آن وجود پيشين چيزى بود كثيف و ظلمانى و محدود و مقيّد، و حيات و علم و قدرتش محدود و مجازى‏ مراتب عبوديّت و تجرّد و حيات‏.
از طرفى خودش بوده است كه اين شده است و بدين صورت پر بها و بسيط و جميل در آمده است، و در اين شكّى نيست كه اين اوست؛ و از طرفى می‌بيند اين او نيست و ابداً با وى مناسبت و مشابهتى ندارد. او مرده بود، اين زنده. او جاهل بود، اين عالم. او عاجز بود، اين قادر. او محدود بود، اين مجرّد. او ظلمت بود، اين نور و نورانى و نور دهنده. او ثقيل بود، اين سبك و آسان.
خلاصه امر، همه صفات و أسمائش تغيير كرده و صفات خدائى را واجد شده است. از لباس اهريمن بيرون شده و ملبّس به خلعت مَلَك و ملكوت و لباس خداوندى گرديده است. (یعنی مظهر صفات خدا شده است نه اینکه نعوذبالله خدا شده باشد) و در اين شكّ نيست كه اين او نيست.
عيناً مانند آن كدو كه آن مرد به گردن خود بسته بود. بعضى از كدوها بسيار بزرگ است، و تو خالى و سبك كه آنرا بصورت ظرف در می‌آورند و از آن استفاده می‌كنند؛ و حقير ديده بودم سابقاً از آنها كوزه غليان می‌‏ساختند. و چون سبك است و تو خالى، وقتى خشك شود، اگر يك تَلَنگر به آن بخورد صدا می‌دهد. و چون هيكلش بزرگ است براى شناسنامه و شناسائى اين مرد بسيار انتخاب خوبى بوده است.
يعنى انسان هم با اين زر و زيورها، با اين تعيّنات اعتبارى، با اين پندارهاى پوچ و متورّم و تو خالى و بزرگ نما، خوديّت خود را می‌‌خواهد حفظ كند؛ امّا براى سالك راه خدا يك مرتبه همه اين تعيّنات از بين مي‌رود و اين علامتها و نشانه‏‌هاى علم و قدرت و حيات و آثارشان را در وجودى ديگر كه حقيقت خود اوست مشاهده مى ‏نمايد.
مى‌بيند عجبا! اگر اين آثار مال من بود، چرا اينك نيست؟ و اگر اين آثار مال حقيقت من بود، پس چرا براى اين موجود مجازى من بود؟
بالاخره اقرار و اعتراف می‌كند كه: لا مُؤَثِّرَ فى الْوُجودِ سِوَى اللَه. «هيچ‏ مؤثّرى (موثر مستقل) در عالم وجود جز خداوند نيست.»

منبع: کتاب روح مجرد ( علامه طهرانی)

Your browser does not support this audio
لینک کوتاه : https://www.komeily.com/?p=21463

مطالب مشابه

  • امام رضا و دعای یا من تحل
  • غير از ذات مقدّس حضرت واجب الوجود على الإطلاق، وجودى در عالم نيست
  • اول برقی که از حضرت ربوبیت رسد
  • شرح حدیثی درباره ویژگی‌های نزدیک‌ترین افراد به پیامبر در روز قیامت
  • ثواب زیارت حضرت امام حسین علیه السلام
  • سیره عبادی امام رضا علیه الاسلام
  • توصیه ائمه اطهار در نگهداری کبوتر در خانه
  • امام حسین (ع) و سیب سرخ
  • قسمتی از خطبه البیان امیرالمومنین علیه السلام
  • دعای نور

نظرات

برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک نمایید.

کلام استاد

کلیپ صوتی

اهمیت صدق نیت در سلوک الی الله

Your browser does not support this audio

ویژه نامه

شرح بخشی از دعای ام داوود با موضوع ملائکه و حضرت جبرئیل و لزوم تزکیه نفس

تقویم سلوکی

  • اعمال رجب
  • فضایل رجب
  • مناسبات رجب

اعمال ماه رجب

برای دیدن اعمال ماه رجب کلیک نمایید

* ماه رجب و ماه‌هاى شعبان و رمضان، از ماههاى بسیار پرفضیلت است و از تعبیرات بعضى از روایات برمى آید که ماه رجب در میان این سه ماه، امتیاز خاصّى دارد، تا آن جا که ماه رجب «ماه خدا» نامیده شده و ماه شعبان «ماه پیامبر(ص)» و ماه مبارک رمضان «ماه امّت». *ماه رجب یکى از ماههاى حرام است که آغاز و ادامه جنگ در آن، با دشمنان اسلام حرام مى باشد (مگر جنگ دفاعى)؛ و جنایات نیز در این ماهها (ماههاى حرام)، دیه سنگین ترى دارد. * پیغمبراکرم صلى الله علیه وآله ماه رجب را «ماه اَصَبّ» نامیده اند، زیرا رحمت خدا در این ماه بر امّت فرو مى ریزد. * این ماه آمیخته است با یاد پیامبر اکرم(ص) – (به مناسبت مبعث در بیست و هفتم ماه) و یاد امیر‌مؤمنان(ع)- (به مناسبت میلاد مبارک آن حضرت در سیزدهم ماه) و خاطره شهادت موسى‌بن‌جعفر(ع) (در بیست و پنجم ماه) و روزهاى مهمّ تاریخى دیگر؛ و از این نظر یکى از ماههاى بسیار پرخاطره اسلامى است. * از روایات متعدّدى که درباره روزه هاى ماه رجب – حتّى یک روز از آن – وارد شده، اهمّیّت فوق العاده این ماه و عبادت و خودسازى در آن کاملاً روشن مى گردد، که در این جا به گوشه اى از آن اشاره مى شود: ۱- مرحوم «شیخ صدوق» به سند معتبر از امام صادق علیه السلام نقل مى کند که یکى از یاران آن حضرت(ع) در اواخر ماه رجب خدمتشان رسید، چون نظر مبارک امام(ع) به او افتاد، فرمودند: "آیا در این ماه روزه گرفته اى؟ عرض کرد: نه، فرمودند: آن قدر ثواب از تو فوت شده که اندازه آن را کسى جز خدا نمى داند; این ماهى است که خداوند آن را بر سایر ماهها برترى بخشیده و احترام آن را عظیم شمرده و براى روزه داشتن آن، پاداش هاى مهمّى قرار داده است. آن مرد عرض مى کند: آیا اگر در بقیّه این ماه روزه بدارم، به بخشى از ثواب مى رسم؟ امام(ع) فرمودند: آرى; سپس ثواب هاى مهمّى براى کسى که فقط روز آخر ماه، یا دو روز آخر ماه، یا سه روز آخر ماه را روزه بدارد، بیان فرمودند؛ مانند نجات از سکرات مرگ، عذاب قبر و لغزش بر صراط و شداید قیامت و نایل شدن به برائت و رهایى از آتش دوزخ". ۲-در حدیث دیگرى آمده است: «رجب» نام نهرى است در بهشت، از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر؛ هر کس یک روز از این ماه را روزه بدارد، از آن مى نوشد! ۳- در حدیث دیگرى از رسول خدا صلى الله علیه وآله مى خوانیم: "هر کس یک روز از این ماه را روزه بگیرد، خشنودى عظیم خدا را به دست آورده، خشم الهى از او دور مى شود و درهاى جهنّم به روى او بسته خواهد شد". ۴- هر کس سه روز از این ماه را که پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد، روزه بگیرد، فضیلت بسیار دارد و همچنین در سایر ماههاى حرام. در روایتى از رسول خدا صلى الله علیه وآله آمده است: "هر گاه کسى نتواند در این ماه روزه بگیرد، هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند، تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحانَ الاِْلهِ الْجَلیلِ، سُبْحانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبیحُ اِلاَّ لَهُ، سُبْحانَ الاَْعَزِّ الاَْکْرَمِ، سُبْحانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّهَ وَهُوَ لَهُ اَهْلٌ. منزه است خداى بزرگ، منزه است آن که تنزیه و تسبیح جز براى او شایسته نیست، منزه است خداى برتر و کریمتر، منزه است آن که لباس عزت در بردارد و شایسته آن است. از مجموع احادیث بالا – و دیگر احادیث- به خوبى استفاده مى شود که این ماه، ماه تهذیب نفوس و خودسازى و آغاز یک دوره جدیدِدر ارتقاء کمّی و کیفی سیر و سلوک الى اللّهاست، که از ماه رجب آغاز و به ماه مبارک رمضان منتهى مى شود؛ خوشا به حال آنان که قدر و منزلت این سه ماه را بدانند و از آن بهره کافى بگیرند.
اوّل رجب: مطابق بعضى از روایات، روز ولادت امام محمّد باقرعلیه السلام در سال ۵۷ هجرى قمرى است. دوم رجب: مطابق برخى از روایات روز ولادت امام على النّقى علیه السلام در سال ۲۱۲ هجرى است. سوم رجب: روز شهادت امام على النّقى علیه السلام در سال ۲۵۴ است. دهم رجب: روز ولادت امام محمّد تقى علیه السلام طبق بعضى از روایات است. سیزدهم رجب: روز ولادت امیرمؤمنان على بن ابى طالب علیه السلام است؛ بنا بر مشهور، این مولود عزیزِ جهانِ انسانیّت، ۱۲ سال قبل از بعثتِ رسول خدا صلى الله علیه وآله در داخل خانه کعبه،چشم به جهان گشودند. پانزدهم رجب: مطابق برخى از نقل ها، روز وفات حضرت زینب کبرا علیها السلام است در سال ۶۳ هجرى. هجدهم رجب: روز وفات جناب ابراهیم، فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. بیست وپنجم رجب: روز شهادت امام موسى بن جعفر علیه السلام در سال ۱۸۳ هجرى است. بیست و ششم رجب: مطابق روایتى، روز وفات حضرت ابوطالب(ع) است. بیست و هفتم رجب: بعثت پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه وآله به نبوّت است.

تبلیغات

وب سايت تخصصي عرفان عملي شيعي

    • پرسش و پاسخ
    • عدم پذیرش شاگرد سلوکی
    • چکیده ای از آداب مخصوص شاگرد در مقابل استاد
    • ملاک پذیرش شاگرد توسط استاد در شیوه های مختلف سلوکی چیست

تمام حقوق اين وب سايت متعلق به آیت الله محمد صالح کمیلی خراسانی مي باشد