• فارسی
  • العربية
  • English
  • اردو
  • فروشگاه اینترنتی
  • ارسال سوال

امروز : یکشنبه, 28 دی , 1399

صفحه ورود

آیا گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟ بستن
ورود نسخه قدیم ارسال سوال

نمایش منو

    • خانه
    • آشنایی با استاد
    • سخنرانی ها
      • سخنرانی اخلاقی
      • سخنرانی عرفانی
      • شرح ادعیه و احادیث
    • متون عرفانی
      • کشکول المطالب
      • رسائل عرفانی
      • نامه ها و گفتگوها
      • اشعار عرفانی
      • عرفان در کلام رهبری
      • واژه های عرفانی
    • شرح درس
      • المطالب السلوکیه
      • منازل السائرین
      • مصباح الشریعه
      • قوت القلوب
      • رسالۀ لب اللباب
      • دعاي مكارم الاخلاق
    • ارسال سوال
      • گلچيني از پرسش و پاسخ
      • اطلاعیه عدم پذیرش شاگرد سلوکی
    • کتابخانه
      • آثار و تالیفات استاد
      • آثاری درباره استاد
      • کتب مورد توصیه ی استاد
    • عرفان بانوان
    • مباحث فقهی
    • خاطرات
    • دیدار با علما
    • مقالات
    • مصاحبه و رسانه
    • کلیپ تصویری
    • نگارخانه
    • اخبار
    • فروشگاه
  • خانه
  • آشنایی با استاد
  • سخنرانی ها
    • سخنرانی اخلاقی
    • سخنرانی عرفانی
    • شرح ادعیه و احادیث
  • متون عرفانی
    • کشکول المطالب
    • رسائل عرفانی
    • نامه ها و گفتگوها
    • اشعار عرفانی
    • عرفان در کلام رهبری
    • واژه های عرفانی
  • شرح درس
    • المطالب السلوکیه
    • منازل السائرین
    • مصباح الشریعه
    • قوت القلوب
    • رسالۀ لب اللباب
    • دعاي مكارم الاخلاق
  • ارسال سوال
    • گلچيني از پرسش و پاسخ
    • اطلاعیه عدم پذیرش شاگرد سلوکی
  • کتابخانه
    • آثار و تالیفات استاد
    • آثاری درباره استاد
    • کتب مورد توصیه ی استاد
  • عرفان بانوان
  • مباحث فقهی
  • خاطرات
  • دیدار با علما
  • مقالات
  • مصاحبه و رسانه
  • کلیپ تصویری
  • نگارخانه
  • اخبار
  • فروشگاه
بیانات آیت الله کمیلی/ بیانات اخلاقی/ جمادی الاول/ شرح ادعیه و احادیث

7 ژانویه, 2021

کد مطلب : 26319

متن بیانات+ارسال صوت

بیانات حضرت آیت الله کمیلی خراسانی در شب دوم فاطمیه 1437

شرح «لاَ تُعادُوا الأیَّامَ فَیُعَادِیَکُم»؛ شرح فرازهایی از زیارتنامه حضرت زهرا «سلام الله علیها»؛ داستان تاریخی گردنبند

بازدیدها: 32

بسم الله الرحمن الرحیم

دانلود فایل صوتی بیانات آیت الله کمیلی خراسانی در شب دوم فاطمیه 

تاریخ:  شب دوم ایام فاطمیه 1437 مهرشهر

مدت زمان: ۰۰:35:03

حجم فایل:  7.3 مگابایت

دانلود فايل صوتي

 


متن کامل بیانات

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

«السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ، امْتَحَنَكِ الَّذِى خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ، وَكُنْتِ لِمَا امْتَحَنَكِ بِهِ صَابِرَةً، وَنَحْنُ لَكِ أَوْلِيَاءٌ مُصَدِّقُونَ»

 

روز یکشنبه این هفته مصادف با سوم ماه جمادی‌الاولی، شهادت حضرت زهرا «علیها سلام» و تعطیل رسمی در نظام جمهوری اسلامی ایران است. زیارت بی‌بی از جمله‌ آداب و سنن ایام فاطمیه است. برای حضرت زهرا زیارت‌نامه‌های متعددی وجود دارد. زیارت‌نامه‌ای هست که خیلی از این مفصل‌تر است ولی این دو زیارت‌نامه مختصر است و در روزهای یکشنبه همراه با زیارت‌نامه حضرت علی «علیه‌السلام» قرائت می‌شود.

 شرح «لاَ تُعادُوا الأیَّامَ فَیُعَادِیَکُم»

در روایت آمده است: «لاَ تُعادُوا الأیَّامَ فَیُعَادِیَکُم»؛ با روزها دشمنی نکنید که آن‌ها دشمن شما قرار می‌گیرند. در تفسیر این حدیث آمده است منظور از «لا تعادوا الایام»، «لاتعادوا اصحاب الایام» یعنی صاحبان روزها است. شنبه به پیغمبر، یک‌شنبه به حضرت علی و حضرت زهرا، دوشنبه به امام حسن و امام حسین، سه‌شنبه به امام زین‌العابدین و امام باقر و امام صادق و چهارشنبه به امام کاظم، امام رضا، امام جواد و امام هادی تعلق دارد. بیشترین امامان ما از دوازده امام در روز چهارشنبه قرار گرفته‌اند. لذا می‌بینید که دعای توسل را در شب‌های چهارشنبه می‌خوانند چون دعای توسل، چهارده معصوم را ذکر می‌کند. آن‌ها خیران ایام یعنی میزبانان و صاحبان این روزها هستند؛ چون تمام این جهان و عوالمی که خدا آفریده به برکت انوار محمد و آل محمد است؛ پنجشنبه متعلق به امام عسکری و جمعه نیز روز امام زمان و به آن حضرت تعلق دارد.

ظهور وعده شده‌ دیدار با آن حضرت نیز در روز جمعه اتفاق می‌افتد. هر جمعه می‌خوانیم: «و هو یوم کالموعود فیه ظهورک».

شرح فرازهایی از زیارتنامه حضرت زهرا «سلام الله علیها»

چون روز شهادت حضرت زهرا «علیها سلام» است به همین مناسبت چند کلمه از کلمات متن عربی زیارت‌نامه حضرت زهرا را که جنبه‌های ملکوتی و عرفانی دارد، شرح و توضیح می‌دهیم.

یکی مسئله عالم ذر و الست است که در قران هم آمده است: «الست بربکم قالوا بلی»؛ یعنی قبل از آمدن به این دنیا هرکسی وضعیت خودش را در عالم الست روشن می‌کند. بعضی‌ بلی گفتند که همان فطرت توحیدی است که در فطرت انسان‌ها وجود دارد. ولی زمانی‌که به این دنیا وارد می‌شوند در دنیا آلوده می‌شوند. و الا اصل فطرت، فطرت پاکی است؛ چون در عالم ذر ما «قالوا بلی» گفتیم. چون شما در پاسخ به سؤالی که خدا از ارواح ما پرسیده: «الست بربکم» آیا من خدای شما نیستم؟ گفته‌ای بله تو خدای من هستی. شاهد بر آن همان فطرت پاک توحیدی است که از همان دوران جنینی و کودکی در انسان‌ها وجود دارد.

اگر تربیت، تربیت سالمی بود این فطرت شکوفا می‌شود و اگر تربیت سالمی نبود آن‌وقت این فطرت را گردوغبار فرا می‌گیرد و آلوده می‌شود و معلوم هم نیست که چه وقت شکوفا شود. لذا می‌فرمایند: «کل مولود یولد علی الفطرة و انما ابواه یهودانه و ینصرانه»؛ یعنی هر مولودی مطابق با فطرت به دنیا می‌آید؛ اما پدر و مادر در اثر سوء تربیت او را وادار می‌کنند که یهودی، مسیحی، کمونیست یا هر چیز دیگری از فرقه‌های غیر دین حق بار بیاید. پس چه بهتر که پدر و مادر موظف باشند تا فرزند خود را به راه راست، صراط مستقیم، صراط اهل‌بیت و صراط توحید هدایت کنند. پس عالم الست نیز همانند عالم حاضر، یک عالمی است که حقیقت دارد؛ قران هم درباره آن بیان کرده است و در احادیث ذر و طینت هم که شاهد بر آن است در کتاب بحارالانوار آمده است.

وقتی به حضرت زهرا «سلام الله علیها» می‌گویی:

«امْتَحَنَكِ الَّذِى خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ»؛ ای ممتحنه؛ یعنی ای ذات مقدسی که مورد امتحانات و آزمایشات الهی قرار گرفتی و از امتحانات پیروز بیرون آمدی. تو امتحانت را قبل از خلقتت در این عالم داده‌ای. این کدام عالم است؟ حضرت زهرا، انبیا، اولیا و همه افراد بشر یک امتحانی در عالم دارند، این همان عالم الست است که برای شما توضیح دادیم.

«وَكُنْتِ لِمَا امْتَحَنَكِ بِهِ صَابِرَةً»؛ ای حضرت زهرا تو برای آن امتحاناتی که باید آن‌ها را در این دنیا ببینی، صبر و تحملت را در مقابل همه آن بلاها در آن عالم نشان دادی.

«وَنَحْنُ لَكِ أَوْلِيَاءٌ مُصَدِّقُونَ»؛ ما شیعیان، اولیاء تو هستیم. اولیا جمع ولی است. «ولی» در اینجا به معنای حبیب است. شما می‌گویی «اشهد ان علیا ولی الله» یعنی علی، حبیب الله و دوست خداست. ما هم دوست حضرت زهرا هستیم. ما به مقام و منزلت شما تصدیق داریم.

«وَ لِكُلِّ مَا أَتىٰ بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ»؛ ما به آنچه پیامبر از جانب خدا آورده که آن قران کریم است، آن سنت‌های نبوی است، آن فرموده‌های پیغمبر است. ما به همه آن‌ها ایمان داریم.

«وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ عَلَيْهِ السَّلامُ مُسَلِّمُونَ»؛ همچنین ما به آن‌چه وصی پیغمبر، حضرت علی «علیه‌السلام» در تاریخ برای ما بیان کرده تسلیم، اذعان و ایمان داریم.

سپس در این زیارت‌نامه می‌گویی که ای حضرت زهرا یک حاجتی دارم. ای بی‌بی دو عالم حاجت ما را در نظر بگیر.

«وَنَحْنُ نَسْأَلُكَ»؛ این سؤال از پروردگار است. ما از خداوند سؤال داریم.

«إِذْ كُنَّا مُصَدِّقِينَ لَهُمْ»؛ حالا که به مسئله ولایت تصدیق داریم و از اهل‌بیت پیامبر پیروی داریم؛ و از حضرت زهرا، پدر حضرت زهرا، مادر حضرت زهرا، شوهر حضرت زهرا و فرزندان حضرت زهرا پیروی و تصدیق داریم. ما همانند حرف‌های بعضی که درباره عقاید گفته‌اند نمی‌گوییم که آنچه آن‌ها آورده‌اند و گفته‌اند وهم و پوچ است. عقاید ما سر جایش است؛ درست است، تصدیق و ایمان داریم. خدایا حالا که ایمان آوردیم یک جایزه‌ای به ما بده. آن جایزه چیست؟

«أَنْ تُلْحِقَنَا بِتَصْدِيقِنا بِالدَّرَجَةِ الْعَالِيَةِ»؛ ما می‌خواهیم که ما را در اثر این تصدیق و ایمان به بالاترین درجه از ولایت، محبت و ایمان برسانی. چرا؟

«لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوَلايَتِهِمْ عَلَيْهِمُ السَّلامُ»؛ اگر ما را به آن درجه والا برسانی ما می‌توانیم بفهمیم، درک کنیم و به خودمان بشارت و نوید بدهیم و بگوییم:

«قَدْ طَهُرْنا بِوَلايَتِهِمْ»؛ خدایا ما را هم به مقام طهارت رساندی؛ این طهارت، پاکی از شرک، کفر، دشمنی و عداوت با این خاندان است. ما در اثر ولایت ائمه معصومین طاهر و پاک شدیم و ولایت ما را پاک می‌کند. این مطالب خلاصه‌ای از زیارت‌نامه حضرت زهرا «سلام‌الله علیها» بود که به تناسب بیان شد. صلواتی عنایت کنید.

بد نیست در مجلسی که به نام حضرت زهرا برپا شده یک داستان مختصری را هم از فضائل این بی‌بی بیان کنیم. چون ذکر اهل‌بیت، ذکر مناقب و فضائلشان یک نوع فضیلت و مثوبت است. از داستان‌های معروف دو داستان انار و گردنبند است.

ببینید حضرت زهرا تا کجا ایثار داشته است. «ویؤثِرُونَ عَلَی َأنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ پاکان از بشر این‌گونه‌اند. مقربان درگاه الهی علاوه بر انفاق، ایثار هم دارند. ایثار یک مرتبه از انفاق بالاتر است. انفاق یعنی آنچه را که داری هم برای خودت خرج کنی و هم به دیگران برسانی؛ ولی ایثار یعنی آنچه را که باید خرج خودت بکنی به دیگران بدهی. یعنی مازاد بر مایحتاج خودت نداری. آن مقدار از کفاف که داری فقط کفاف خودت، زن و بچه‌ات و آن‌هایی که زیر کفالت شما هستند را می‌دهد. بعد بیایی همین قرص نانی را که مال خودت است در راه خدا بدهی. یعنی دیگران را بر نفس خودت ایثار کنی. خیلی گذشت می‌خواهد تا آدم از این خصاصه بگذرد.

در قران کریم می‌فرماید: «ویؤثِرُونَ عَلَی َأنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ»؛ این‌ها ایثار می‌کنند هرچند که خصاصه دارد. «خصاصه» از خصوصیت و اختصاص است. یعنی هرچند این نان و طعام مخصوص خودشان است و باید برای حفظ جان خودشان از آن استفاده کنند ولی ایثار می‌کنند و به دیگری می‌دهند. ایثار یک مقام از انفاق بالاتر است. سپس در آخر آیه می‌فرماید: «وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ حالا «شح نفس» چیست که خدا در این آیه می‌فرماید؟ اگر کسی بتواند از «شح نفس» پرهیز کند رستگار می‌شود. علمای اخلاق می‌گویند که «شح نفس» عبارت است از آن انانیت و خواسته‌ای که در نفس پیش می‌آید و می‌گوید: آقا چرا می‌خواهی خرج کنی؟ چرا می‌خواهی بدهی؟ چرا می‌خواهی از نانِ زن و بچه‌‌ات بزنی و در راه خدا بدهی؟ اگر احتیاج کسی بیشتر از شماست و می‌خواهی ایثار کنی باید جواب نفست را بدهی. خودت را باید از دست این انانیت، تعلق مالی و تعلقات نجات بدهی و رها و حفظ کنی؛ آن‌وقت است که رستگار می‌شوی.

«وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ البته شح نفس برای اهل سیر و سلوک الی الله یک دستور سلوکی نیز هست. برای افرادی که اهل باطن هستند این گذشت از خصائص مختص به خود انسان و گذشت از این تعلقات، ‌یک مرتبه مهمی است و در سیر و سلوک باطنی خیلی مهم است؛ و بر روی آن هم تأکید دارند.

این مطالب یک مقدمه‌ای بود تا داستان گردنبند را نقل کنیم. چگونه حضرت زهرا گردنبندی را که از ناحیه حضرت حمزه به ایشان رسیده بود و یک بخشش و کادویی بود که به حضرت داده بودند و در گردنشان بود یک‌دفعه می‌بینید که از گردن درمی‌آورد و به آن فقیر مستمند می‌دهد تا آن را در بازار بفروشد و با ثمن و بهای آن وضعیت فقر خودش را معالجه کند.

اصل داستان به این‌صورت است. پیغمبر در مسجد النبی نشسته بودند. – البته این جلوس بعد از نماز جماعت عصر بوده است. که نشان می‌دهد گاهی پیغمبر نمازشان را تفریق می‌کردند؛ یعنی نماز صبح را صبح، نماز ظهر را ظهر، نماز عصر را عصر، نماز مغرب را مغرب و نماز عشاء را در عشاء می‌خواندند. کاری که اهل سنت می‌کنند ولی اهل سنت آن را واجب می‌دانند و ما مستحب می‌دانیم.

بیان قانون فقهی «التفریق افضل و الجمع ایسر»

یک قانونی در فقه اسلام است که می‌فرماید: «التفریق افضل و الجمع ایسر»؛ یعنی اگر کسی بتواند اوقات نماز را از هم جدا کند – به شرط آن‌که مقیم وطنش باشد؛ مسافر نباشد؛ و در سفر جنگ و سفرهای ضروری نیز نباشد.- آن‌وقت فضیلت وقت را بهتر می‌تواند درک کند. ولی اگر بخواهد جمع کند در فقه شیعه جایز است و میسورتر و آسان‌تر است.

اما اهل سنت می‌گویند که نماز قضا می‌شود. یعنی اگر وقت عصر آمد دیگر نمی‌توانی نماز ظهر را به نیت ادا بخوانی و باید قضای آن را بخوانی. فقط نماز عصر را می‌توانی بخوانی. بنده دیده‌ام که بعضی از علما و بزرگان نمازشان را جداجدا می‌خواندند. من هم گاهی انجام می‌دهم. در تقویمی که روی موبایل است شما می‌توانی اذان را در پنچ وقت بگذاری تا بفهمی وقت نماز عصر کی است تا در همان وقت بخوانی.-

داستان تاریخی گردنبند حضرت زهرا «سلام الله علیها»

در این داستان تاریخی دارد که پیغمبر نماز عصرشان را به جماعت خوانده بودند و رو به قبله نشستند. اصحاب چکار کردند؟ اصحابی که پشت سر پیغمبر نماز خوانده بودند آمدند و دور پیغمبر حلقه زدند. پیغمبر وسط آن‌ها نشسته بود و گفتگو می‌کردند. یک‌دفعه دیدند یک پیرمرد فقیری از راه رسید. یک فقیر ژولیده‌ای که سر و وضعش نشان می‌داد که یک آدم فقیر، برهنه، گرسنه و مستمند است. به محض رسیدن سلام کرد و گفت:

 یا رسول‌الله گرسنه‌ام سیرم کن؛ یارسول الله برهنه‌ام به من پوشاک بده؛ یا رسول‌الله سواری می‌خواهم تا به وسیله آن به وطنم برگردم. یا رسول الله فقیرم من را غنی کن؛ همین‌طور گفت و گفت و کسی هم جواب این فقیر را نداد. پیغمبر فرمودند: تو در وقتی آمده‌ای که دستم خالی است تا بخواهم چیزی به تو بدهم؛ اما تو را به در خانه کسی می‌فرستم که تو را مأیوس برنمی‌گرداند. بعد به بلال فرمودند: دست این فقیر را بگیر و به خانه‌ دخترم حضرت زهرا ببر. سپس به آن‌جا می‌رود و پشت در خانه می‌ایستد و به اهل خانه سلام می‌کند. حضرت زهرا می‌آیند و عرض حاجت می‌کند. سپس حضرت زهرا به خانه می‌روند و می‌گردند. اوایل اسلام وضعیت کل صحابه و مسلمین خیلی خراب بود. در یک جنگی می‌گویند روایت دارد که یک خرمایی همین‌طور دست به دست چرخید بعد برگشتند دیدند که همگی به شهادت رسیده‌اند یعنی تا این حد در مضیقه بودند. ولی با همه فقری که داشتند ولی باز هم جنگشان را می‌کردند و کارهای عبادیشان را انجام می دادند.

حضرت زهرا هم گاهی در خانه‌اش چیزی پیدا نمی‌شد؛ نه نانی؛ نه غذایی؛ مثلاً گاهی روزهایی را روزه می‌گرفت و روزهایی را گرسنه بود. همین کار را هم پیغمبر و حضرت علی داشت. پیغمبر که «حجر المجاعه» داشتند. حجرالمجاعه یعنی سنگی را مثل کمربند روی شکمشان می‌بستند، این سنگ برای چه بود؟ برای اینکه زیاد احساس گرسنگی نکنند. این هم یک روشی بوده است.

می‌گویند افرادی که می‌خواهند اهل سکوت باشند یک مقدار سنگ‌ریزه در روی زبانشان در دهانشان بگذارند تا سکوت را تمرین کنند. این‌ها یک سری روش‌هایی است که انسان می‌تواند با آن‌ها موفق بشود. این سنگ‌ریزه‌ها را که شما در دهان می‌گذاری برای این است که تمرین کنی سکوت داشته باشی. موقع حرف زدن از دهانت در می‌آوری و دوباره آن را در دهانت می‌گذاری تا پرحرفی نکنی.

پیغمبر این شخص را به در خانه حضرت زهرا فرستادند. حضرت زهرا رفت و گشت و گشت. بر روی زمین یک پوست گوسفندی را دید و برداشت و برای این فقیر آورد. لابد حسنین بر روی این پوست گوسفند می‌خوابیدند. ولی ایشان ایثار کرد و آن را برای فقیر آورد. این پوست را بالا و پایین کرد و گفت: آخر این چه قیمت و ارزشی دارد. اگر آن را بفروشم کجای کار من را علاج می‌کند، به حضرت زهرا گفت من این را نمی‌خواهم، به دردم نمی‌خورد و برگرداند. وقتی برگرداند حضرت زهرا فکر کردند که چکار کنند؛ به گردنبندشان دست زدند و آن را به این فقیر دادند. فقیر هم آن را برداشت و سپس به مسجد بازگشت و دید که هنوز جمعیت نشسته‌اند.

گفت: یا رسول‌الله این هدیه‌ای است که حضرت زهرا به ما دادند و سپس فرمودند که آن را ببر و بفروش. حالا دنبال خریدار هستم. یک‌دفعه صدای عمار یکی از صحابی پیامبر بلند شد و گفت: یا رسول‌الله اجازه می‌دهید که آن را بخرم. پیغمبر اجازه دادند. به گوشه‌ای رفت و با این فقیر نشست و سپس شروع به معامله این گردنبند کرد. گفت: این مقدار دینار و درهم می‌دهم؛ یک اسب‌سواری می‌دهم؛ این‌ها را به تو می‌دهم تا بالاخره راضی شد و گردنبند را فروخت. وقتی تمام آن‌ها را تحویل داد یک برد یمانی پیدا کرد و گردنبند حضرت زهرا را در بین آن گذاشت و سپس آن را به دست غلامش داد تا به مسجد النبی ببرد. – حالا این غلام هم ارزش مالی داشت و آن روز، بازار برده‌فروشی بود- گفت تو و این گردنبند را به پیغمبر بخشیدم. غلام خیلی خوشحال شد که از خانه عمار بیرون می‌رود و برای خدمت به خانه پیغمبر اسلام می‌رود. برد یمانی را گرفت و به مسجد آمد و سلام کرد و گفت: مولایم عمار سلام می‌رساند که من غلام شما باشم و این برد یمانی را نیز تملیک شما کرده است. پیغمبر هم خوشحال شدند و فرمودند: حالا که عمار چنین کرد من هم کار دیگری می‌کنم. من تو را غلام دخترم حضرت زهرا می‌کنم و تو را به او بخشیدم. این برد یمانی را نیز که داخلش گردنبد است به دخترم می‌بخشم.

غلام خوشحال شد گفت حالا از سوی پدر به سمت دختر می‌روم. سپس در خانه حضرت زهرا را زد؛ حضرت پشت در آمدند. غلام برد یمانی و گردنبند را به صاحبش حضرت زهرا تقدیم کرد و گفت: من هم غلام و خادم شما هستم. حضرت زهرا فرمودند: تو غلام و ملک من شدی پس من هم تو را در راه خدا آزاد می‌کنم. «اذهب انت حر لوجه الله». خوشحال شد و خنده‌ای کرد. حضرت زهرا پرسیدند: این خنده برای چه بود؟ گفت: خنده‌ام از شگفتی و تعجب این گردنبند بود. عجیب است که این گردنبند چه برکتی داشت. برهنه‌ای را پوشاک داد؛ گرسنه‌ای را سیر کرد؛ به شخصی که سواری نداشت – شتر یا اسبی- داد تا به وطنش برگردد؛ فقیری را غنی کرد؛ سپس این گردنبند به نزد صاحبش برگشت؛ همچنین غلامی را هم در راه خدا آزاد کرد؛ این گردنبند یک چنین برکاتی داشته است. صلواتی عنایت بفرمایید.

نَفسِـی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ **** یا لَیتَــهَا خَرَجَـت مَـعَ الزَّفَـرَاتِ‏

لَا خَیرَ بَعـدَكَ فِی الحَیـاةِ وَ إِنَّمَا **** أَبكِی مَخَـافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی

حبیب غاب عن عینی و جسمی **** و عن قلبی حبیبی لا یغیب

این‌ها اشعاری است که مولا علی در فقدان زهرای مرضیه خواندند.

حبیبه‌ای که تو بودی انیس شب‌هایم        بودی تو مونس قلب زهرا

علی یک گریه‌ای در فراق زهرا کرده است و زهرا هم در فراق پدر گریه‌هایی کرده است. ولی تمام این‌ها کجا و گریه‌های نازدانۀ حسینی کجا.

رقیه در خرابه شام عرضه داشت: «ابتاه من الذی ایتمنی علی صغر سنی يا أبَتاهُ انظُر إلٰى رُؤوسِنا المَكشوفَةِ وَ إلٰى عمَّتيَ المَضروبَةِ.» 

همه بگوییم یا حسین. صلی الله علیک یا اباعبدالله.

Your browser does not support this audio
لینک کوتاه : https://www.komeily.com/?p=26319

مطالب مشابه

  • روضه‌خوانی آیت الله کمیلی خراسانی در ایام فاطمیه سال 1397
  • مجموعه سخنرانی‌های حضرت آیت الله کمیلی خراسانی در ایام فاطمیه
  • اطلاع‌رسانی در خصوص نحوه برگزاری مراسم عزاداری حضرت فاطمه زهرا «سلام الله علیها»
  • بیانات آیت الله کمیلی خراسانی در شب شهادت حضرت فاطمه زهرا «سلام الله علیها»
  • فیلم مستند قسمت دوم حدیث صبا
  • بیانیه حضرت آیت الله کمیلی خراسانی در حمایت از مقام معظم رهبری
  • مواعظی در خصوص شب یلدا
  • شب یلدا از دیدگاه آیت الله کمیلی خراسانی
  • مناقب و فضائل حضرت زینب کبری در کلام آیت الله کمیلی خراسانی
  • شرح حدیثی توحیدی از حضرت امام حسن عسکری «علیه‌السلام»

نظرات

برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک نمایید.

کلام استاد

کلیپ صوتی

اهمیت صدق نیت در سلوک الی الله

Your browser does not support this audio

ویژه نامه

بیانات آیت الله کمیلی خراسانی در شب شهادت حضرت فاطمه زهرا «سلام الله علیها»

تقویم سلوکی

  • اعمال جمادي الاول
  • مناسبات جمادی الاول

جمادی الاول

تبلیغات

وب سايت تخصصي عرفان عملي شيعي

    • پرسش و پاسخ
    • عدم پذیرش شاگرد سلوکی
    • چکیده ای از آداب مخصوص شاگرد در مقابل استاد
    • ملاک پذیرش شاگرد توسط استاد در شیوه های مختلف سلوکی چیست

تمام حقوق اين وب سايت متعلق به آیت الله محمد صالح کمیلی خراسانی مي باشد