علی علیه السلام پسر ابو طالب (نامش عبد مناف) پسر عبد المطلب (نامش شیبه الحمد) پسر هاشم (نامش عمرو) پسر عبد مناف (نامش مغیره) پسر قصی بن کلاب بن مره بن لوی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانه بن خزیمه بن مدرکه بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان است. آن حضرت بنا بر قول اکثر علما و مورخان در روز جمعه در حالی که سیزده روز از ماه رجب می گذشت، پای به عرصه وجود گذاشت. در فصول المهمه تاریخ تولد آن حضرت، شب یکشنبه بیست و سوم رجب ذکر شده است و در روایتی دیگر تولد آن حضرت را در روز یکشنبه هفتم شعبان، پس از گذشت سی سال از واقعه عام الفیل، ثبت کرده اند. برخی آن را بیست و نه سال پس از تولد خود پیامبر دانسته اند که سی سال از آن ماجرا می گذشته است. همچنین در این باره گفته شده که آن حضرت بیست و هشت سال قبل از بعثت پیامبر، دوازده سال داشته و یا ده ساله بوده که این قول در کتاب اصابه صحه گذارده شده است. گفته اند آن حضرت پیش از هجرت بیست و سه سال داشته ولی برخی دیگر گویند آن حضرت در آن هنگام بیست و پنج سال از عمرش می گذشته است.
فاطمه مادر علی علیه السلام و دختر اسد بن هاشم، یعنی دختر عموی شوهر خود ابوطالب بود، و آنها نخستین همسرانی بودند که به هاشم نسبت می رساندند. این بانوی بزرگزاده که افتخار پرستاری از پیغمبر خدا را داشت، در روز ۱۳ رجب آن سال که درد زائیدن بروی فشار وارد ساخت، آمد و در مقابل کعبه، خانه خدا ایستاد و گفت: پروردگار! تو را به عظمت این خانه و به مقام کسی که آن را بنا کرده است، سوگند می دهم درد زائیدن را بر من آسان گردان! کسانی که ناظر بودند با کمال تعجب دیدند ناگهان ضلع بالای حجر الاسود شکست، و فاطمه همسر ابوطالب به درون کعبه رفت و شکاف دیوار بهم آمد. موضوع بلافاصله دهن به دهن گشت و به گوش مرد و زن مکه رسید، و همه منتظر بودند ببینند سرانجام آن ماجرای شگفت انگیز چه خواهد بود. همسر ابوطالب سه روز در خانه کعبه به سر برد. روز چهارم کسانی که پیرامون کعبه گرد آمده بودند دیدند دیوار کعبه از همان جا بار دیگر شکاف برداشت و آن بانوی سرفراز در حالی که نوزاد خود را در آغوش داشت از درون خانه خدا بیرون آمد.
امام على علیه السلام می فرمایند: نام من در انجیل، «الیا» و در تورات، «برى ء» و در زبور، «أرىّ» و نزد هندوان، «کبکر» و پیش رومیان، «بطریسا» و نزد پارسیان، «جبتر» و پیش ترکان، «بثیر» و نزد زنگیان، «حیتر» و پیش کاهنان، «بوى ء» و نزد حبشیان، «بثریک» و نزد مادرم، «حیدره» و پیش دایه ام، «میمون (خوش یُمن)» و نزد عرب، «علىّ» و پیش ارامنه، «فریق» و نزد پدرم، «ظهیر» است.
امیر مؤمنان، کنیه هاى متعدّدى داشته که مشهورترین آنها «ابو الحسن» است. براى امام علیه السلام کنیه هاى دیگرى مانند: ابو الحسین، ابو السبطین، ابوالریحانتین و ابوتراب هم ذکره شده است. از روایات، چنین بر مى آید که کنیه «ابو تراب»، محبوب ترین کنیه نزد امام علیه السلام بوده است و هرگاه ایشان را با آن مى خوانده اند، شادمان مى شده است. امام علیه السلام، القاب و اوصاف بسیارى دارد که هر کدام، اشاره اى دارند به بُعدى از ابعاد والاى علمى، عملى، فرهنگى، اجتماعى، معنوى و سیاسى شخصیت او. بسیارى از این القاب، به روزگار پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شناخته شده بود، که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، امام علیه السلام را بدان ها خطاب مى کرد.
برخى از این القاب چنین اند: «أعلمُ الاُمّه»، «أقضَى الاُمّه»، «أوّلُ مَن أسلَمَ»، «أوّلُ مَن صلّى»، «خیر البشر»، «أمیر المؤمنین»، «إمام المتّقین»، «قائد الغُرِّ المُحَجَّلین»، «سیّد المسلمین»، «سیّد المؤمنین»، «یعسوب المؤمنین»، «الأنزع البطین»، «عمود الدین»، «سیّد الشهداء»، «سیّد العرب»، «رایه الهدى»، «باب الهدى»، «حَیدر»، «المرتضى»، «الولىّ» و «الوصىّ» و …
امیرالمؤمنین: لقب «امیر المؤمنین»، ویژه على علیه السلام است و دیگرى را با این لقب یاد کردن، شایسته نیست. بر اساس متون مختلف روایى که بخشى از آنها پس از این مى آید، حتّى سایر امامان معصوم علیهم السلام را نیز نمى توان با این عنوان، یاد کرد.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمودند آن گاه که شبانه به آسمان برده شدم و میان من و پروردگارم فاصله اى جز به اندازه دو سرِ کمان یا کمتر از آن نبود، پروردگارم آنچه که باید به من وحى کند، وحى کرد و سپس فرمود: «اى محمّد! به على بن ابى طالب، امیر مؤمنان، سلام برسان، که پیش از او هیچ کس را به این نام ننامیده ام و پس از او نیز کسى را به این نام نمى نامم».
وصی: این عنوان، در همان روزگاران حیاتِ پیامبر خدا چنان براى على علیه السلام مشهور بود که دور و نزدیک، و دوست و دشمن، از این عنوان مولا آگاهى داشتند.
صراط مستقیم
در تفسیر آیه شریفه اِهْدِنا الصِّراطَ المستَقیم نقل می کنند که صراط مستقیم یعنی صراطِ مصطفی صلی الله علیه و آله . و عبداللّه بن عباس شاگردِ علی علیه السلام در تفسیرِ آیه اِهْدِنَا الصِّراط الْمُستقیمِ گفته است: ای بندگان خدا! بگویید اِهْدِنا به حُبّ نبیّ صلی الله علیه و آله و اهلِ بیت گرامی اش. ابی جعفر الباقر علیه السلام از پدر و او از جدش نقل کرده است که رسول اللّه صلی الله علیه و آله فرمود: هر کسی مشتاق است که از پل صراط مثل باد تند پاییزی بگذرد و خود را بدونِ حساب به بهشتِ جاویدان برساند، ولایتِ ولیّ و وصیّ و مصاحب و خلیفه من، علی بن ابی طالب علیه السلام را بپذیرد و بر دل بسپارد. و هرکسی می خواهد در آتش جهنّم سرنگون شود، ولایتِ علی بن ابی طالب علیه السلام را رها کند. به عزّت و جلالِ پروردگارم سوگند! علی علیه السلام باب اللّه است، هیچ کسی وارد نمی شود مگر از آن باب،و او صراط مستقیم است، علی علیه السلام آن کسی است که خداوند، در روز قیامت از ولایت او سئوال خواهد کرد.
خورشید هدایت
جابر بن عبداللّه انصاری می گوید از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: «با نور خورشید دنبال هدایت و مطلوب خود باشید، اگر خورشید غایب شد، به وسیله ماه هدایت یابید، اگر ماه پنهان شد به وسیله ستاره زُهره، راه را بیابید، اگر زُهره ناپدید شد به وسیله فرقدین به دنبال هدایت باشید. سئوال شد یا رسول اللّه ! شمس، قمر، زهره و فرقدان را نمی شناسیم، بیان فرمایید تا بدانیم اینان کیستند؟ حضرت فرمود: من خورشید هدایتم، علی علیه السلام قمر عالم تاب است، فاطمهْ ستاره نورانی در شبِ ظلمانی است و حسن و حسین هم فرقدان این جهان هستند.
صراطِ علی علیه السلام
سلام بن مُستَنیر جُعفی می گوید: روزی در منزل امام باقر علیه السلام به خدمت آن بزرگوار رسیدم و عرض کردم، فدایت شوم، سئوالی دارم، اگر مشقّت ندارد جواب دهید. حضرت فرمود: از هر چه دوست داری سئوال کن. گفتم: اجازه می فرمایی از مسایل قرآن بپرسم! فرمود: سؤال کن.
پرسیدم: معنی آیه شریفه «هذا صِراطٌ علیَ مُستقیم» چیست؟ فرمود: آن صراط علی بن ابی طالب علیه السلام است. پرسیدم: آیا صراط علی بن ابی طالب علیه السلام منظورتان است. دوباره بیان فرمود: بلی، آن صراط علی بن ابی طالب علیه السلام است.
برهان و نور
عبداللّه بن سلیمان نقل می کند، از ابی عبدالله امام جعفر صادق علیه السلام سؤال کردم، منظور از برهان و نور در کلام خداوند: قَد جاءَکُم بُرهانٌ مِنْ ربِّکُم و أنْزَلْنا اِلَیکُم نورا مبنیا یعنی چه؟ آن بزرگوار فرمود: منظور از برهان، محمد صلی الله علیه و آله و منظور از نور، علی بن ابی طالب علیه السلام است. و هم چنین منظور از صراط مستقیم علی بن ابی طالب علیه السلام است.
ابو بصیر نقل می کند از ابی عبداللّه علیه السلام پرسیدم، صراطی را که ابلیس گفت: لَاَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَک المستَقِیم منظور کدام راه و صراط است؟ آن حضرت فرمود: منظور از صراط مستقیم، صراط علی علیه السلام است. عبدالله بن ابی جعفر از برادرش نقل می کند؛ هذا صِراطک المستَقِیم منظور کدام راه و صراط است؟ آن حضرت فرمود: منظور از صراط مستقیم، صراط علی علیه السلام است.
عبدالرحمن بن زید بن اسلم می گوید: از پدرم درباره آیه شریفه صِراطَ الّذین اَنْعَمتَ عَلیهم سئوال کردم، پدرم گفت: آن صراط نبی صلی الله علیه و آله و پیروانش و هم چنین صراط علی علیه السلام و شیعیانش است که خدای منّان به آنان نعمت هدایت را عنایت فرمود.
هدایت و نور
از عبداللّه بن عباس شاگرد تفسیری امیرالمؤمنین علی علیه السلام از تفسیر آیه ذلِکَ الکِتابُ لا رَیْبَ فیه هُدیً لِلمُتَّقیِن پرسیدند. او در جواب گفت: «شک نیست که قرآن از جانب خدای رحمان است، و در قرآن هُدی یعنی هدایت و نور برای متقین است. و بدانید، علی بن ابی طالب علیه السلام که حتی در یک چشم به هم زدن مشرک نشد و بت را نپرستید و عبادت خالص را برای خدای سبحان به جای آورد، از متقین است. او و شیعیان حقیقی اش بدون حساب وارد بهشت می شوند.
رستگاران
روزی سلمان فارسی گفت: یا علی علیه السلام ! هرگاه، به خدمت پیامبر وارد می شدم، آن حضرت دست بر کتفم می گذاشت و می فرمود: یا سلمان! هذا و حِزْبُهُ هُمُ المُفْلِحون. ای سلمان! این مرد [یعنی علی علیه السلام ] و حزبش از رستگارانند.
از عبدالله بن عباس درباره کلام خدای تعالی: «آمِنُوا کَما آمَنَ النّاس» سئوال شد. ابن عباس در جواب گفت: آنان علی بن ابی طالب علیه السلام ، جعفر طیّار، حمزه سیّد الشهدا، سلمان، ابوذر، عمّار، مقداد، حُذیفه بن یمان و امثال این جماعت از مؤمنان راستین هستند.
از ابن عباس با سلسله سند طولانی آن نقل شده است: آنچه از قرآن به طور خاص در حقّ رسول اللّه صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام و اهل بیتش نازل شد آیه شریفه وَ بَشِّرِ الَّذینَ امَنُوا و عَمِلوا الصَّالِحَات است که در شأن علی بن ابی طالب علیه السلام و حمزه سید الشهدا و جعفر طیّار و عبیده بن حارث بن عبدالمطلب نازل شده است.
خلیفه روی زمین
خدای تعالی فرمود: انیّ جاعِلٌ فِی الاَرضِ خلیفهً «من روی زمین خلیفه و جانشین برگزیدم». سئوال اینجاست، این خلفا و برگزیدگان چه کسانی هستند؟! از عبدالله بن مسعود روایتی نقل شده است که در قرآن، خلافت از جانب خداوند برای سه نفر واقع شده است: اول ـ خلافت برای آدم علیه السلام ، دوم ـ خلافت برای داود علیه السلام ، سوم ـ خلافت برای مولای متقیان، امیرالمؤمنین علی علیه السلام است، بر اساس آیه لَیَسْتَخْلِفنَّهم فی الْاَرضِ کَما استَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبلِهِم آن حضرت خلیفه خداوند مثل آن دو نفر [آدم و داود] بر روی زمین است.
سلمان فارسی نقل است که گفت: روزی در خدمت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله بودم، آن حضرت فرمود: ای مردم! بدانید، وصی و خلیفه و بهترین کسی که بعد از من، دَیْنِ مرا ادا کند و وعده های مرا عمل نماید، پسر عمّ من علی بن ابی طالب علیه السلام است.
خصالِ برگزیده
مصطفی صلی الله علیه و آله علم و دانش امیرالمؤمنین علی علیه السلام را شبیه آدم قرار داد. یکی از صحابه نقل می کند: با جماعتی در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم، به محض این که علی علیه السلام وارد مجلس شد، پیامبر صلی الله علیه و آله از ورود او مسرور شد و این مطلب را فرمود: «هر کسی اراده کند به علم آدم و فهم نوح و حلم ابراهیم بنگرد به علی بن ابی طالب علیه السلام نظاره کند».
برای علی علیه السلام چهار خصلت ارزنده و بارز وجود دارد که برای احدی ذکر نشده است: «علی علیه السلام نخستین عرب و عجمی است که با پیامبر صلی الله علیه و آله نماز گزارد. علی علیه السلام تنها کسی است که در همه جنگ ها پرچم پیامبر صلی الله علیه و آله را پیروزمندانه در دست داشت. در جنگ احد تنها کسی که پیامبر صلی الله علیه و آله را تنها نگذاشت و فرار نکرد علی علیه السلام بود، علی علیه السلام تنها صحابی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله را غسل داد و او را در قبر گذاشت».
فضایل حمیده
شعبی نقل می کند: ما گروهی بودیم در شهر بصره، بر حجّاج بن یوسف وارد شدیم. و حسن بصری هم آخرین نفری بود که وارد مجلس شد. حجاج بن یوسف پیوسته از علی علیه السلام عیب جویی کرد. و از او بد می گفت و ما همه از ترس و به منظور بر حذر ماندن از شرّش او را همراهی می کردیم، و حسن هم ساکت بود و چیزی نمی گفت. حجّاج بن یوسف پرسید: ای ابا سعید! چرا ساکت نشسته ای؟ در مورد ابوتراب بگو، تا بدانم رای و نظر تو چیست؟ حسن گفت: خدای تعالی فرمود: «علی علیه السلام از کسانی است که خدای تعالی او را هدایت کرده است و از اهل ایمان و یقین قرار داد. او پسر عمّ رسول خدا صلی الله علیه و آله و همسر دختر او و محبوب ترین چهره نزد پیامبر صلی الله علیه و آله است، دارای سوابق حمیده و فضایل کثیره است که تو و هیچ کس دیگری، قادر به رد یا منعِ آن فضایل نیست.
یکی از صحابه نقل می کند: روزی در حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودم، شخصی از علم و دانش و حکمت علی علیه السلام سؤال کرد. آن حضرت فرمود: «بدانید حکمت به ده قسمت تقسیم شده است، نُه قسمت آن به علی بن ابی طالب علیه السلام و یک قسم آن به بقیه مردم داده شد».
حکمتِ زیاد
عامر بن مفضّل تغلبی می گوید: روزی به نزد حسن بن صالح رفتم و مسائل بسیاری از او سئوال کردم. در جواب هر مسئله ای می گفت: حکیم الحکماء علی بن ابی طالب علیه السلام چنین فرمود و چنان پاسخ داد؛ یعنی او را حکمتی زیاد و علمی فراوان بود که جواب هر مسئله ای را می گفت و هرگز درنمی ماند.
باز هم عامر نقل می کند: روزی در نزد ربیع بن خیثم ذکری از نام علی علیه السلام شد، آهی کشید و گفت: از شخصی نام بردید که دوستان و محبّان او، او را بسیار دوست می داشتند و دشمنان او نیز نسبت به وی بغضی شدید داشتند. سپس گفت: ای مردم، هیچ کس را در حکمت به اندازه علی علیه السلام ندیدم. آن گاه آیه و مَنْ یُؤتَ الحِکْمَهَ فَقَد اُوتِیَ خَیْرا کثیرا را تلاوت کرد. مردم گفتند: ای ربیع! تو در حقّ علی علیه السلام مبالغه می کنی البته. هر چند مردم نمی فهمیدند چه می گویند، از نزدش متفرّق شدند.
کشتیِ نجات
امام علی علیه السلام فرمود: از رسول خدا شنیدم فرمود: «هرکسی دوست دارد به کشتی نجات در آید، و به دستگیره محکم در آویزد و به ریسمان محکم الهی اعتصام جوید، ولایت علی علیه السلام و امامتِ فرزندانِ او را بپذیرد تا گمراه نشود».
منابع: پایگاه اطلاعرسانی حوزه و سایت دانشنامه اهل بیت